کلام آخر تالار واقعا داره به کجا می ره

سلام دوستان عزیزم
امیدوارم نماز و روزه همه دوستان قبول باشه
صحبت من کلام آخرم در این تالاره کاش برای ادای دینم به تالار و دوستانی که ازشون چیزها یاد گرفتم کاری می تونستم انجام بدم ولی شاید این برای دل خودم این نوشته یه ادای دین باشه هم تشکر و هم درخواست

راستش تالار همدردی برای من یاد آور روزای سختیه که با اون به این تالار اومدم شاید مثل خیلیای دیگه که اینجا هستن

برای من یاد اور بزرگترین تجربه های زندگیمه و برام از این لحاظ با ارزشه
من از مدیر همدردی، فرشته مهربون، حامد 65، کیوان، کامران 2007
همین طور دوستانی که برام عزیز بودن به خاطر مرامشون و شخصیتهای خاصی که داشتن شاد، دل، آنی (مامان آنی)، بالهای صداقت، دختر مهربون، شایانا، خارپشت، دوباره حامد65 (اونوقتی که هنوز مدیر نبود فقط دوست خارپشت بود)، داملا، دلجو دلتنگ، آفتاب همدرد، مسلمان، نازنین و دوستای دیگه

من اون موقع ها نمی نوشتم زیاد ولی تالارو دوست داشتم عاشقانه دوسش داشتم ازش چیزای زیادی یاد گرفتم و در بدترین روزهایی که اون موقع داشتم فضای این تالار تنها آرامش بخش برای روح و قلبم بود خدارو شکر مشکلات برای من خیلیاش حل شد و توی تالار به نوعی بزرگ شدم
مدت زیادی تالار برای تغییرات اساسی تعطیل شد، هر کسی رفت دنبال کارش اما با شروع مجدد تالار دوباره بعضیا برگشتن عده ای شاید با اسم دیگه ای برگشتن عده ایم دیگه برنگشتن
اما باید بگم خوش به حال کسایی که دیگه برنگشتن چون این تالار دیگه اون تالار نیست
دیگه خیلی کم کسی با شرایط و تفکرات اون دوران توش دیده میشه نمی دونم من فکر می کنم شاید دلیلش تغییرات تالاره و اینکه با جستجوهای خیلی سطحی تر به تالار می رسن
فضای تالار پر شده از تاپیکای سرکاری و سطحی

افرادی که نظر می دن همش با مراجع سر جنگ و دعوا دارن و البته مراجعه کننده هم که خدارو شکر فکر نکنید کم میاره ها نه چنان جوابی بهش می ده دندان شکن که دیگه یادش بره تو زندگیش نظر برای کسی بده
تاپیکای سرکاریم که الی ماشالله زیاد ....
من نمی دونم اینایی که این تاپیکارو می ذارن واقعا چه قدر بی کارن خدا به همه جوونا یه کاری بده و از این همه بلا تکلیفی در بیان
در هر صورت ما که رفتیم و به دوستان دیگه پیوستیم
اما جناب مدیر فکری به حال تالار کنید کاش تالار در روز 10 تا مراجعه کننده داشت اما کسائی بودن که واقعا وجودشون عزیز بود و این تالار برای زندگیشون مفید

نمی دونم واقعا آیا با جستجو این تالار سریع بالا می یاد یا چی شده که اینجوری شده اما کاش همه چیز مثل قبل می شد ما این مدرنیته رو هم مثل خیلی مدرنیته های دیگه نخواستیم
حق نگهدارتون :72:

دوست عزیز
یکی از دلایل کمرنگ شدن فعالیت های موثر در تالار جداشدن اعضای خوب تالارهای که دقیقا نمیدونم چرا؟
اگر اون جو صمیمی تو تالار نیست چون تعداد اعضایش خیلی زیاد شده و نظارتی هم که کاربرانی فعال صورتی رنگ داشتن خیلی کم شده.فقط فرشته مهربان مونده.خیلی ها تالار و رها کردن منطقشون سطحی بودن تالاره.
من مطلق با شما موافق نیستم.شاید تاپییک های سطحی زیاد شده.خوب چرا کسانی نیستن مدیریت کنن تاپیک ها رو غیرفعال کنن.البته مشکات جامعه هم هست.تاپیکهای تالار تابلو برخی ناهنجاریهای جامعه هست.وقتی یه پسر ۱۸ ساله از عاشق و ازدواجش میگه.وقتی یکی از عاشقش به استادش میگه بله اینا خیلی سطحین.چون متاسفانه آدم سطحی نگر تو جامعه کم نداریم.منم وقتی بعضی تاپیکها رو میخوندم از گستاخی افراد و افکار مضحکانه شون حالم بد میشه.
خوب تو این فضا کسی هم نباشه که درست و حسابی و به جا نکات مهم رو گوشزد کنه.کسی نباشه که با حرفای سطحی بودن رو فریاد کنه.خوب اوضاع تالار همین میشه.
من خودم گله مندم از کسانیکه که تالار و رها کردن.یعنی ارزش کمک کردن به همنوع باید با بی رغبتی به فضای تالار از بین بره.من این برخورد را نمی پسندم.یعنی هر جا از چیزی خو
شمون نیاد باید دست بکشیم!?ببخشید حرف زیاد داشتم اما مجالش پیش نیومد

با سلام

ممنون از شما عزیزان که دغدغه خود را بیان کردید ....

اما آیا می دانید که طبق قوانینی که برای عضویت در تالار پذیرفتید اگر نقدی یا پیشنهادی دارید باید از طریق لینک تماس با ما مطرح کنید نه در فضای عمومی و به گونه ای تخطئه فضا و تالار و اعضاء کنونی اش و این خلاف قوانین هست و ما انتظارمون از کسانی که خود را پیشکسوت در تالار می دانند خیلی بیشتر است برای رعایت قوانین .... بخصوص که اهل نقد هم باشند .... که می رسد به اینکه بگوییم ای عزیز شما دیگه چرا خلاف قوانین عمل کردی !!!!!!!

و اما به احترام اعضایی که پست شما و افسونگر را خواندند و حتی در گزارششون ابراز نارضایتی کردند با اینکه این تاپیک خلاف مقررات هست پاسخی می دهم و تاپیک قفل می شود

گاه وقتی ما مدتی از جایی دور می شویم وقت برگشت دنبال فضایی که به آن عادت کرده بودیم هستیم و فقط آنرا مقبول می دانیم و نمی توانیم با فضای جدید و افراد جدیدی که به نظرمان غریبند مانوس شویم و لذا اشکال را به فضای مربوطه وارد می دانیم در حالی که نشون میده ما احساسات خود را نشناخته ایم و این حس به خود ما مربوط می شود نه فضا ....

اینکه موضوعات به نظر شما سطحی می آید ... هرچه هست مشکل بندگانی از بندگان خداست .... اگر ما اینگونه که نگاه شماست بخواهیم ببینیم ... می رسیم به اینکه هیچ پیامبری نباید امتش را تحمل می کرد چون اونها نه فقط سطحی بلکه نسبت به حقیقتی که پیامبر از آن خبر می داد .... کلاً جاهل بودند ..... و می دانید که تحمل جاهل سخت است و فهماندن به او بسی دشوار اما انبیاء چگونه عمل کردند ؟؟؟؟

نوع نگاه شما عزیز ، نوعی نگاه از بالا به پایین و وابسته هست ... وابسته به عده ای مشخص ، فضایی مشخص و حال و هوای زمانی مشخص ...... قصه اصحاب کهف پیام خوبی میتونه در این رابطه داشته باشه .... که بعد از 300 سال در فضای جدید اونها را به اعجاب واداشت و همه را عجیب و غریب می دیدند و فضا و زمان براشون ناشناخته بود .... تا متوجه شدند که اونها به زمان و موقعیت دیگری وارد شده اند و اوضاع نسبت به زمان خودش طبیعی هست و آنها مأنوس نیستند و .....

اینجا روند طبیعی است ... با چرخ زمانه پیش می رود و مراجعین در هر سطحی باشند و مشکلی مطرح کنند برای ما محترم هستند و دوستشان داریم و راهنمایی درخور را در حد بضاعت خود به آنها ارائه می دهیم و انگ سطحی بودن و .... نمی زنیم ... حتی اگر تاپیکی سرکاری هم باز شود چون همدردی مسئله محور هست به عنوان یک مسئله که امکانش هست وجود داشته باشد ، بهش نگاه کرده و راهکار میدهیم