بدگویی و بدرفتاری همسرم نسبت به مادرم
اوایل فکر می کردم چون هنوز همسرم با خانواده ام نزدیک نشده اینجوریه
ولی الان بعد از حدود سه سال موندم که با این غم کهنه و غصه ای که اذیتم میکنه چه کنم.
متأسفانه همسرم خیلی خیلی نسبت به خانواده پدریم بدبینه.
از خیلی ها بد گویی میکنه که اون زن داداشت اینجوریه یا خواهرت اون طوریه
اینها همه یک طرف چیزی که بیشتر از همه اذیتم میکنه اینه که رفتارش با مادرم خیلی بده. با این که مادرم تا حالا به من چیزی نگفته اما وقتی میبینم هیچ تلفنی از خونه پدریمو جواب نمیده یا خیلی خیلی سنگین با اونا برخورد میکنه و پشتشون بد میگه ناراحت میشم
همش به خودم میگم مگه مادر 68 ساله من چند سال دیگه زندس که باید اینجوری باهاش برخورد بشه
مثلاً کافیه مادرم بگه بیایید خونه ما. سعی میکنه برعکسش رفتار کنه و اون موقع نریم و مثلا چند روز بعد بریم که بی محلی کرده باشه
اصلا فکرشم نمیکردم اینجوری بشه اوضاع زندگیم
آخه چرا بعضی خانوما نمیتونن همدیگرو تحمل کنن؟!
فکر میکنم همسرم به نظرش میاد که وقتی دلسوزی میکنه مادرم یا مهربونی انگار هوو اومده سرش و نباید من از کانالی غیر اون محبت ببینم.
هر چقدر بهش میگم عزیزم مادر جای خودشو داره و همسر جای خودش اما فایده نداره
باورتون میشه تو این سه سال از ترس این رفتارها بچه دار نشدیم.
عروس های محترم نمیگم مادر شوهر رو مادر خودتون بدونید، مادر شوهر رو مادر شوهرتون بدونید و اینو درک کنید که شوهرتون اگر خوبی هایی داره از دامن همون زن نشأت گرفته و تربیت شده
عروس های محترم اینو درک کنید که شما با مادرشوهر اختلاف سنی و فرهنگی به اندازه ی یک نسل دارید حداقل
میترسم عاق والدین باشم:302: