شک و بدبینی و بی اعتمادی به نامزدم

حدود 4 ماه هست که با دختری که 6 سال باش دوست بودم نامزد شدیم
و قراره تا چند ماه اینده ازدواج کنیم
اما هرچی که نزدیکتر میشم حس بدبینی و شکاکی تو وجودم لبریز میشه
خیلی دوستش دارم اونم میگه واقعا دوستم داره و با همه مشکلاتم کنار اومده اما مدتی هست خیلی بهش شکاک شدم و کلا اعتمادم از بین رفته
چیز بدی هم ازش ندیدم اما بی اعتمادی داره دیوانم میکنه زندگیم سیاه شده شبا کابوس خیانت دروغ پنهان کاری میبینم و تو رفتارم هم مشخص شده همش بهش گیر میدم ناراحتش میکنم
تا حدی که دوست دارم گوشیشو بگیرم تمام پیاماشو چک کنم عکساشو ببینم و حتی ببرمش دکتر معینه زنان معاینش کنم میترسم اگه بهش بگم با اینکار شخصیتش توهین کرده باشم و ازم زده بشه
نمیدونم چجوری بهش اعتماد داشته باشم
حس بدیه چه کار کنممممممممممممممممم

سلام


آرمان خان چرا همچین افکاری میاد سراغ شما؟

آیا صرفا به این خاطر که قبل از ازدواج با ایشون دوست بودید باعث میشه ذهنتون سمت این مسایل بره؟

خب خود شما هم یک طرف این رابطه دوستی بودین.اون وقت نامزدتون هم حق داره همین شک هارو در مورد شما داشته باشه.

در ضمن شما میگین 6 سال با ایشون دوست بودید.مسلما تو اون 6 سال ایشون رو زیر نظر داشتید و میدونید غیر از شما با فرد دیگه ای رابطه نداشته.

من نمیگم الکی خوش بین باشید ولی میخوام بگم الکی هم بدبین نباشید.باید واقع بین باشید.اگه تو اون 6 سال دوستی و تو این 4 ماه نامزدی چیز خاصی از ایشون ندیدید بیخودی چرا ذهن خودتون رو با این افکار مخرب اشغال میکنید و به اون بنده خدا هم فشار میارید.


درسته که گذشته آدم ها هم مهمه ولی مهم تعهد و وفاداری بعد از ازدواج هست.رفتارهای طرف مقابل هم در میزان پایبندی به این وفاداری بسیار موثره.یعنی شما میتونید انقد همسرتون رو از محبت و احترام لبریز کنید که ایشون دیگه دلیلی برای رفتن به سمت افراد دیگه نداشته باشن و متقابلا همین احترام و محبت رو نسبت به شما ابراز کنند.


باید قبول کنیم که تو این دوره زمونه درصدی از ازدواج ها هم از طریق دوستی شکل میگیره، پس فکر نکنید فقط شما هستید که به این شکل ازدواج کردید.


ممکن بود شما از طریق معرف و به شکل سنتی میرفتید خواستگاری یه دختری و چون هیچی از گذشته اون خانم نمیدونید میگفتید بله دیگه این خانم حتما گذشته پاکی داشته در حالیکه ممکنه اون هم تو گذشته اش روابط دوستی رو تجربه کرده باشه ولی چون شما ازش بی اطلاعید فکر میکنید دختر آفتاب مهتاب ندیده ای هست،ولی الآن چون نامزدتون با شما دوست بوده فکر میکنید دختر خوب و قابل اعتمادی نیست.



من نمی دونم حدود رابطه فیزیکی شما تو دوران دوستی چقد بوده ولی اگه رابطه ای بوده و شما پیش خودتون میگید این دختر که با من رابطه برقرار کرده حتما با افراد دیگه ای هم این کارو کرده باید بگم که روحیه و احساسات دخترا تو این مورد با پسرا کاملا فرق داره.یه دختر بیشتر به خاطر نشون دادن علاقه اش به طرف مقابل این کارو میکنه که البته کار درستی نیس ولی خب بعضی از دخترای ما ساده هستند و فکر میکنن این طوری میتونن پسر رو به خودشون علاقمندتر بکنن،ولی فکر نمیکنن که همین کارشون باعث میشه پسر بعدا بهش شک کنه.


این حرفایی که من در مورد دوستی زدم باعث نشه که دوستان دیگه فکر کنن من میخوام از این موضوع طرفداری کنم.من خودم هم تا به حال اصلا دوستی رو تجربه نکردم فقط هدفم اینه که استارتر صرفا به خاطر اینکه شروع آشناییشون از راه دوستی هست دچار شک و تردید نسبت به نامزدش نشه.


تا با خودت کنار نیومدی و شکت نسبت به نامزدت از بین نرفته عقد نکن چون هم خودت رو اذیت میکنی هم نامزدت رو.


موفق باشی دوست عزیز:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط آی تک

سلام


آرمان خان چرا همچین افکاری میاد سراغ شما؟

آیا صرفا به این خاطر که قبل از ازدواج با ایشون دوست بودید باعث میشه ذهنتون سمت این مسایل بره؟

خب خود شما هم یک طرف این رابطه دوستی بودین.اون وقت نامزدتون هم حق داره همین شک هارو در مورد شما داشته باشه.

در ضمن شما میگین 6 سال با ایشون دوست بودید.مسلما تو اون 6 سال ایشون رو زیر نظر داشتید و میدونید غیر از شما با فرد دیگه ای رابطه نداشته.

من نمیگم الکی خوش بین باشید ولی میخوام بگم الکی هم بدبین نباشید.باید واقع بین باشید.اگه تو اون 6 سال دوستی و تو این 4 ماه نامزدی چیز خاصی از ایشون ندیدید بیخودی چرا ذهن خودتون رو با این افکار مخرب اشغال میکنید و به اون بنده خدا هم فشار میارید.


درسته که گذشته آدم ها هم مهمه ولی مهم تعهد و وفاداری بعد از ازدواج هست.رفتارهای طرف مقابل هم در میزان پایبندی به این وفاداری بسیار موثره.یعنی شما میتونید انقد همسرتون رو از محبت و احترام لبریز کنید که ایشون دیگه دلیلی برای رفتن به سمت افراد دیگه نداشته باشن و متقابلا همین احترام و محبت رو نسبت به شما ابراز کنند.


باید قبول کنیم که تو این دوره زمونه درصدی از ازدواج ها هم از طریق دوستی شکل میگیره، پس فکر نکنید فقط شما هستید که به این شکل ازدواج کردید.


ممکن بود شما از طریق معرف و به شکل سنتی میرفتید خواستگاری یه دختری و چون هیچی از گذشته اون خانم نمیدونید میگفتید بله دیگه این خانم حتما گذشته پاکی داشته در حالیکه ممکنه اون هم تو گذشته اش روابط دوستی رو تجربه کرده باشه ولی چون شما ازش بی اطلاعید فکر میکنید دختر آفتاب مهتاب ندیده ای هست،ولی الآن چون نامزدتون با شما دوست بوده فکر میکنید دختر خوب و قابل اعتمادی نیست.



من نمی دونم حدود رابطه فیزیکی شما تو دوران دوستی چقد بوده ولی اگه رابطه ای بوده و شما پیش خودتون میگید این دختر که با من رابطه برقرار کرده حتما با افراد دیگه ای هم این کارو کرده باید بگم که روحیه و احساسات دخترا تو این مورد با پسرا کاملا فرق داره.یه دختر بیشتر به خاطر نشون دادن علاقه اش به طرف مقابل این کارو میکنه که البته کار درستی نیس ولی خب بعضی از دخترای ما ساده هستند و فکر میکنن این طوری میتونن پسر رو به خودشون علاقمندتر بکنن،ولی فکر نمیکنن که همین کارشون باعث میشه پسر بعدا بهش شک کنه.


این حرفایی که من در مورد دوستی زدم باعث نشه که دوستان دیگه فکر کنن من میخوام از این موضوع طرفداری کنم.من خودم هم تا به حال اصلا دوستی رو تجربه نکردم فقط هدفم اینه که استارتر صرفا به خاطر اینکه شروع آشناییشون از راه دوستی هست دچار شک و تردید نسبت به نامزدش نشه.


تا با خودت کنار نیومدی و شکت نسبت به نامزدت از بین نرفته عقد نکن چون هم خودت رو اذیت میکنی هم نامزدت رو.


موفق باشی دوست عزیز:72:

---

سال های اول خیلی حساس نبودم
اما سال اخر یکم حساس شدم و شک کردم چند بار هم چکش کردم دیدم مشکلی نبود
اما مثلا عکساشو تو شبکه اجتماعی میذاره صد تا لایک میخوره و کامنت تعریف میذارن زیر عکسش و علامت قلب میذارن کسایی که اصلا نمیدونم کی هستندددد اینا خیلی ناراحتم میکنه نمیخوام محدودش کنم و بگم پاکشون کن اما خودم زجر میکشم
از طرفی
رابطمون خیلی نزدیک بود و صمیمی همو هم دوست داریم اما این سریال ها و فیلم های تلویرزیون و تجربه تلخ دوستان و فامیل و اجتماع کثیف دید ادم رو خراب میکنه
تو این شش سال ماهی یک باررابطه داشتم و میدونستم دختره الان 9 ماه هست رابطه ندارم
بهم گفت از دوچرخه افتادم خونریزی شدید کردم ممکنه بلایی سرم اومده باشه
میترسم برم دکتر چکار کنم و بعدش دیگه باهم رابطه نداشتیم
الان میترسم کاری کرده باشه و بد بگه به خاطر دوچرخه اپن شدم
بهم میگه دیگه تا عقد رابطه جنسی نداشته باشیم این حرفا منو مشکوک میکنه
میدونم ادم هاتی هم هست الان میل جنسیشو چطوری سر کوب میکنه نکنه با کسی خودشو ارضا میکنه ... و من احمقو واسه شوهر کردن انتخاب کرده از طرفی هم نمیتونم بگم بیا بریم معاینه بکارت صد بار با هم بودیم میدونم میگه تو که میدونی من سالمم و اعتماد نداریو ازین حرفااا
واقعا گیر کردمممم

آقای آرمان به نظر من بهتره چیزهایی که ناراحتتون کرده رو بی رودربایستی با نامزدتون در میون بگذارید. اینجور با شک وارد زندگی مشترک شدن به صلاح هیچ کدومتون نیست چون تا زمانیکه ابن نگرانیها برای شما حل نشده باشه نه شما و نه نامزدتون نمیتونید از زندگیتون لذت ببرید
اینکه میگن از دوچرخه افتادن و خونریزی کردن از نظر من هم عجیبه، خدای نکرده نمیخوام تهمت بزنم یا فکر شما رو بیشتر مشوش کنم، از این بابت میگم که به نگرانیتون حق میدم
باهاش صحبت کنید و مسایلی که آزارتون میده رو مطرح کنید، مطمین باشید الان اگه ناراحت بشه بهتر از اینه که فردایی که عقدکردید چون اونموقع اگه هنوز با خودتون کنار نیومده باشید بیشتر خودتون و اون رو آزار میدید

آقا ارمان سلام
جواب این سوالو پیدا کنید : چی شد که شک کردناتون شروع شد.اگه صرفا از روی حساسیت و دوست داشتن شما باشه که جز ازرده کردن نامزدتون نتیجه ای نداره.اما اگر واقعا رفتاری از ایشون دیدید با مشاور صحبت کنید.یکی از دوستامون پیشنهاد دادن مستقیم با نامزدتون صحبت کنید اما من میگم کار درستی نیست چون اگه از طرف نامزدتون مشکلی نباشه دیگه نباید به دوام این نامزدی اعتماد داشته باشید چون مستقیما با این کار شخصیت طرفتون رو هدف میگیرید
(کاری که نامزد من کرد مثل چک کردن گوشی.مجبور کردن من واسه خروج از شبکه های اجتماعی . خیلی کارا دیگه که چیزی جز توهین و بی اعتمادی به من نبود نتیجش هم شد جدایی و پشیمونی اون)
اینکه همسرتون تو شبکه های اجتماعی عکس بذاره و لایک بخوره چیز خاصی نیست مگه اینکه عکس خیلی بد باشه.از هر چیزی هم میشه مثبت هم منفی استفاده کرد شما ببینید نامزدتون کدوم سمته.و راجع به دوشیزگی ایشون دوچرخه .افتادن یا خیلی مسایل دیگه باعث از بین رفتن بکارت نمیشه مگه اینکه خیلی شدید باشه.و اینو بدونید دکتر به راحتی میتونه علت از بین رفتن بکارت رو بهتون بگه.
کاری نکنید که بعدا باعث پشیمونیتون شه.شما یه مدت زمان طولانی دوست بودید و این زمان خوبی واسه شناخت بوده.اینو بدونید ادما یکباره تغییر نمیکنن
موفق باشید

سعیمو میکنم بگم بهش اما سخته
ببین یک درصد خودمو میذارم جای اون میگم اگه اون این حرفو بم میزد چقدر بهم بر میخورد و سرد میشدم
ببیبنین حتی خودش پیشنهاد داد بریم باهم پیش مشاور و مشکلمون رو حل کنیم منم قبول کردم میبینم نگران رفتارام هستش میگه خیلی عصبی شدی خیلی قهر قهرو شدی و حساس من همون ادم قبلیو میخواممممم منم ناراحت میشم چون همین که دستشو میگیرم تنم یخ میکنه و احساس میکنم تو دلش داره بم میخنده میگه من هرکاری میکنم نمیفهمه و ابراز احساساتشو میبینم احساس میکنم که این چیزارو به یه نفر دیگه هم گفته دیوانه میشمممم

تست از طرف مدیر