زندگیم سرد و بی روحه ولی سعی میکنم همسرم رو به زندگی برگردنم

سلام دوستان ببخشید خواستم امتحانام تموم شه با خیال راحت بیام
خلاصه مشکل من مدام تو گوشی بودن همسرم و این که من متوجه شدم یه دوستیهایی بوجود اومده الان حدود شش ماهه که فهمیدم اول شوهرم قول داد که دیگه انجام نده اما دوباره از عید شروع کرده فرشته با کمک شما فعلا خوبم چند روز پیش کنترلم از دست دادم و موضوع رو به مادرشوهرم گفتم از اون روز حالم خوبه نمیدونم چرا؟
فرشته مهربون میفرمایند که تمرکزم رو بردارم چطوری؟
من اصلا دست خودم نیست یهو میبینم وسط ناراحتیم اصلن هم نمیتونم و نمیخوام حواسم پرت کنم

تازه متوجه شدم که مشکل من خیلی رایج شده باید یه راه حل اساسی برا این درد باشه

امیدوارم که نسل این آدمهای بی جنبه اصلاح باشه

سلام دوست گلم.کاملا رایت میگی که ابن مشکل همه گیر داره میشه.منم درکت میکنم.همسر منم تا حدودی داره معتاد لاین مبشه.البته ایشون مقیده و فقط پست میزاره.من مشاور نیستم ک نظر روانشناسی بدم تما تو کلاس ایین زندگی که دارم میرم مدام میشنوم حدیث کسا گره گشای مشکلات زناشوییه.اگر میتونینن بخونین.خیلی هم حساسیت نشون ندین که بدتر میشه.سعی کنین همسرتونو جذب کنین تا بیاد سمت شما به جای بقیه.ایتادم تو این کلاس میگن فک نکنین همسرتون فقط شما رو داره.متاسفانه جامعه پرشده از خانومایی که زندگیشونو رو خرابه های یه زندگی دیگه میسازن.و این ما خانوما هیتیم ک باید دو دستی زندگیمونو بچسبیم و با محبت همسرمونو جذب کنیم تا خدایی نکرده جای دیگه جذب نشن.دوست گلم اگر تهرانی سری به سایت موسسه راه روشن بزن و اگر میتونی برو کلاسای استاد همیز.اگرم نمیتونی سی دی هاشو بخر.حداقل برای من با مشکل مشابه شما خیای خبلی مفبد بود.انشالله بحق ماه رمضون مشکل همه خونواده ها حل بشه...

سلام عاشق خانواده عزیز.پستهای شما رو دنبال میکنم و هر چی اینجا مینویسم فقط نظر منه،انتخاب این نظرها و به کارگیری راه حل ها باید با امکان سنجی خودتون برای زندگیتون باشه فقط.عزیزم من فکر میکنم شما زیاد داری معذرت خواهی میکنی و همیشه تو مشتی،اجازه کشف و دیده شدن خودت رو گرفتی.یه نفر رو میشناسم که اونقدر هم قربون صدقه همسرش میرفت،همسرش یه روز برگشته بود بهش گفته بود یه حرف تازه تر بزن!کمی تو خودت باش،با بچه هات برو پارک،بیرون،خونه مادر،برای راحتی فکری خودت پسرت رو بذار یه کلاس،خودت هم همون ساعت برو کلاس یوگایی،رقصی،شنایی چیزی.اصلا و به هیچ وجه کارت رو ول نکن.باور کن خیلی از افکاری که به ذهن ما میاد از بیکاریه،از تو خونه موندن،وابسته بودن.به نظرم شما از اومون دسته انسانهایی هستین که تا ته یه ماجرا نرین راحت نمیشین.یه پیشنهاد دارم،شماره همسرتون رو به یه نفر که براتون امین هست بدید،تو گروهی که همسرتون هست،به نحوی ادش کنین و ازش بخوایبن با همسرتون دوست بشه،اینجوری همسرتون رو بهتر میشناسین و تکلیفتون با خودتونم مشخص میشه.ولی من میگم که رابطه هنسرتون تریپ لاو نیست و اگه هم چیزی هست که خدا کنه اینجور نباشه،از دوستی های به قول خودشون،روشنفکرانه اجتماعی هست.به نظرم اینکه همسرتون براتون از عروسی 10سال پیش یا دعوا و فحشی که به خانوادش دادین میگه،کاملا حساب شده عمل میکنه تا به نحوی برای شما خوراک ذهنی تعیین کرده باشه،به خاطر اینکه زیاد به کار با گوشیش حساسیت نشون ندید،یا از این طریق شما رو گناهکار بدونه و شما از عذاب وجدانی که میگیرید،بیشتر به سمتش برید و معذرت خواهی کنید و بازم سو استفاده ای باشه برای کار با گوشیش.اگر گوشیی که همسرتون باهاش اس ام اس میفرستن نوکیا باشه،از قسمت لوگ میتونید لیست آخرین تماس و اس ام اس هاشونو ببینی.موفق باشین.

رها و ميناي عزيزم از هردوتون سپاسگزارم

من امروز وارد سايتي که فرموديد شدم.
تا امروز حالم خوب بود دوباره ناراحت شدم.
ديدم يکي از اين دختر هاي بي مزه پيام داده بود دوست داري با صاحب پست چي کار کني؟
1- ادش کنم
2- ببينمش
3- بريم بيرون
4- بزنمش
5- بکشمش
6- بوسش کنم
7- دوست بشم
9 خفش کنم
فلقلکش کنم
کشتي بگيرم
..
19چت کنم
اس ام اس بازي کنم
و ...
شوهر منم براش کامنت گزاشته : 19
آخه بهم مي گيد حساس نباش. چرا نباشم. چرا خوشش نمياد با من حرف بزنه . چرا وقت نداره با من حرف بزنه اين همه براش اس مي دم يه تشکر نمي کنه . اصلا اون دختره خجالت نمي کشه همچين چيزي رو مي نويسه . آخه چطور برم بيرون و فکرم پيش شوهرم نباشه و تفريح کنم و فکر نکنم اون الان داره چي کار مي کنه؟
اين توي ذهن منه.

اما توي خونه اوضاع آرومه من کاري به کارش ندارم . اصلا وقتي گوشي دستشه سمتش نمي رم حديث کساء رو مي خونم دعا مي کنم . اما دلم آشوبه . فردا هم دوباره وقت مشاوره دارم .
فقط دلم مي خواد بدون دعوا خيلي آروم ازش سوالاتم رو بپرسم اما مي دونم اگه بپرسم اون وقت مخفي کاري هاش رنگ جديد پيدا مي کنه . خدايا جي کار کنم.
تو قلبم و ذهنم پر از سواله

- - - Updated - - -

رها و ميناي عزيزم از هردوتون سپاسگزارم

من امروز وارد سايتي که فرموديد شدم.
تا امروز حالم خوب بود دوباره ناراحت شدم.
ديدم يکي از اين دختر هاي بي مزه پيام داده بود دوست داري با صاحب پست چي کار کني؟
1- ادش کنم
2- ببينمش
3- بريم بيرون
4- بزنمش
5- بکشمش
6- بوسش کنم
7- دوست بشم
9 خفش کنم
فلقلکش کنم
کشتي بگيرم
..
19چت کنم
اس ام اس بازي کنم
و ...
شوهر منم براش کامنت گزاشته : 19
آخه بهم مي گيد حساس نباش. چرا نباشم. چرا خوشش نمياد با من حرف بزنه . چرا وقت نداره با من حرف بزنه اين همه براش اس مي دم يه تشکر نمي کنه . اصلا اون دختره خجالت نمي کشه همچين چيزي رو مي نويسه . آخه چطور برم بيرون و فکرم پيش شوهرم نباشه و تفريح کنم و فکر نکنم اون الان داره چي کار مي کنه؟
اين توي ذهن منه.

اما توي خونه اوضاع آرومه من کاري به کارش ندارم . اصلا وقتي گوشي دستشه سمتش نمي رم حديث کساء رو مي خونم دعا مي کنم . اما دلم آشوبه . فردا هم دوباره وقت مشاوره دارم .
فقط دلم مي خواد بدون دعوا خيلي آروم ازش سوالاتم رو بپرسم اما مي دونم اگه بپرسم اون وقت مخفي کاري هاش رنگ جديد پيدا مي کنه . خدايا جي کار کنم.
تو قلبم و ذهنم پر از سواله

عزیزم مگه خودآزاری داری که می ری تو اون سایت این چیزا را میخونی؟
با خوندن این حرفها ضعیف تر می شی
هر چی هم صعیف تر باشی دوست نداشتنی تر می شی

یه روزی می رسه که دیگه خودت هم نمی دونی کجای دنیا وایسادی و داری چیکار می کنی.
مواظب خودت باش تا از چشم خودت نیفتادی !!!!!

سلام
هنوز مشغول غر زدنی که ;-)
اروم باش. یکم دیگه صبر کن ببین مشاور چی میگه.

راستی جریان مرخصی و کارت چی شد? بهتر نیست کنسلش کنی? بمونی خونه بدتر فکر و خیال میاد سراغتا

سلام
شيداي عزيز و جناب سوشيانت سپاسگزارم

نمي دونم شايد خودآزاري دارم . اما فکر که مي کنم، مي گم مثلا من اصلا کاري به کارش نداشته باشم در خيال خودم فکر کنم اون آدم خوبيه متعهده اصلا از اين کارها نمي کنه و بعد من قوي شم.
خوب قوي شم که چي در عمل که اين طور نيست در اصل من به کسي تعهد دادم که هيچ تعهدي به من نداره .
فکر که مي کنم مي بينم واقعا من چه حذابيتي برا اون که دنبال جذابيته دارم ؟ . پس زن وشوهرهاي خوب چجوري زندگي مي کنند.
من براش مطالب زيبا مي فرستم . همه چيز رو هم درباره خودم مي دونه. اما اون خانمها همه چيزشون براش جديده ، اسمشون ، شغلشون ، خواستشون ، افکارشون و ...
ديشب بعد شام ديدم که داشت اس ام اس مي داد و بعد روي مبل خوابيد. من هم سفره رو جمع کردم و مشغول نماز خوندن شدم، گوشيش روي مبل در حال شارژ شدن بود. حس کردم بيدار شد.وقتي کارم تموم شد رومو که برگردوندم گوشيشو قايم کرد . ولي من ديدم که گوشيش ديگه تو شارژنبود. خوب اين بازيا يعني چي؟ چرا من بيدارم مي خوابه؟ پشتمو که ازش مي کنم بيدار مي شه.

اصلا مگه فقط من تو خونم پس بچه ها چي؟

جناب سوشيانت اينا غره؟؟ اينها آشوبهاي دلمه. غرامو سر شما و خودم مي زنم . ببخشيد سر شما ها رو هم درد مي يارم. اما به خدا يه ذره هم به خودش چيزي نگفتم. دلم ميخواد بگم همه رو بهش بگم. فکر نکنه که احمقم چيزي نميدونم . شايد هم هستم وخيلي چيزهاي ديگه رو نمي دونم

مرخصيم هم از فردا شروع مي شه زشته که بگم پشيمون شدم. مهر پارسال هم همين کار رو کردم بعد رفتم کنسلش کردم. بايد حتما برم. ميخوام استراحت کنم. يه ذره اوضاع زندگيمو خودمو رو به راه کنم درسم هم که اين ترم تموم شد. اين چند وقته خيلي درگير بودم. همه کارهاي خونه، بچه ها، درس، کار و همه چي رو دوش خودم بوده خسته شدم. برم يه ذره به خودم برسم. شايد هم اوضاع بهتر شد . امشب مي رم مشاوره فردا ميام و براتون مي گم که چي شد. برام دعا کنيد.:72:

نمی دونم واقعا باید چی کار کرد. تنها راهی که به نظرم می رسه اینه که مواظب خودت باشی.

آثار این فشارها توی روح و روانت می مونه.

حالا که مرخصی گرفتی برو کلاس زبان، ورزش، کارهایی که علاقه داری ثبت نام کن.
با بچه هات برو استخر یا ... هر چیزی که امکانش هست.

اینقدر برای خودتون مشغولیت و سرگرمی درست کن که وقت نکنی به شوهرت و کارهاش دقت کنی.
شاید به خودش بیاد و براش سوال بشه که شماها کجا می رین و چی کار می کنید و چقدر ازتون دور شده. شاید اگه یه کم فاصله بگیری به خودش بیاد.

هر کاری می کنی بکن
اما خودت را با خوندن اون پیامها و دنبال کردن این مسخره بازیها ( کارهای اون خانمها و آقایون را می گم مسخره باری) اذیت نکن.

از شیوه "مرگ یه بار شیون یه بار" استفاده کن!
بشین روبروش قرص و محکم بگو اگه از من خوشت نمیاد و دنبال زن و بچه مردمی مهریمو میزارم اجرا طلاقم ازت میگیرم. تو نه برای من شوهری نه برای بچه پدر. کسی که تو وایبر و تلگرام داره باهات لاس میزنه همزمان با ده نفر دیگه هم داره لاس میزنه ولی تو که شعورت در همین حده و منو داری به اون زنای علاف و احتمالا شوهردار میفروشی از زندگیم برو بیرون.

1- اون داره از اون زنا واسه تفریح استفاده میکنه و خودشم میدونه هیچکدوم زن زندکی نیستن این تهدید یحتمل جواب میده

2- چرا گفتم زنهای شوهردار? بنابر او مسیجی که خونده بودی "انصاف نیست پیش کسی باشی که دوسش نداری و کسی که دوسش داری یه جای دیکه باشه" هر طور بهش فکر میکنم جز این مه اون بابا شوهرداره منطق دیگه ای برای نوشتن اون حرف پیدا نمیکنم.

3-یه راه حل دیگه هم این که تحریکش کنی. جلو چشمش برو تو کروههای مختلف وایبر و تلگرام با زن و مرد چت کن و مثل خودش باهاش بازی کن مثلا وقتی حواسش نیس گوشی بگیر دستت یهو دیدی داره نگاهت میکنه گوشی رو مخفی کن. بزار غیرتش قلقلک بیاد.
اونوقت اگه اعتراض کنه میگی تا وقتی تو توی شبکه های مجازی با زن مردم میچتی منم میخوام این مار رو بکنم. احساس خطر کنه قید هرچی موبایله میزنه

دوستان عزیرم سلام ببخشید توی خونه اینترنت نداریم و با گوشی هم یه مقدار سخته من امکان تشکر و گذاشتن شکل ندارم

در هر حال از سوشیانت و شیدای عزیرم سپاسگزارم

من یکشنبه رفتم پیش مشاور ولی یه رب نشده بهش زنگ زدن کنسل شد قرار شد یکشنبه هفته دیگه

البته هنوز زوده بگم ولی تو خونه حال خوشی ندارم دیروز همسرم از سر کار زنگ زد خونه که ببین چقدر خونه خوبه، خودتو برا هیچی خسته میکنی و میری سر کار

تاپیک اون خآنم که با اقای پنجاه ساله دوست بود حالمو بد کرده. خودمو گذاشتم جای همسر اون آقا چقدر بدبختم

شیدا جان! سعی میکنم فکرشو نکنم. ولی نمیدونم چرا نمیشه خدا کنه درست شه

جناب سوشیانت! از راه اول میترسم و راه دوم رو نمیتونم با اینکار دیگه بچه هام باید به امان خدا بشن

البته دوست دارم بهش بگم ازش بپرسم اصلا فکر میکنم دیگه گروهی در کار نیست تکی چت میکنه

هفته پیش کار بدی کردم یه سیم کارت رایتل خریدم رفتم وایبر و لاین و تلگرام و واتس اپ و بی تالک نصب کردم همشو داشت ولی یه شکی کردم چند شب پیش گفت دوستم قراره تو وایبر یه عکس بفرسته میخوام نصب کنم بعد کارش تموم شد گفت حالا پاک کنم

اما تو وایبری که من نصب کردم آخرین آنلاینش مال ماه پیش بود یعنی اونم با یه شماره دیگه وایبر نصب کرده

تو جریان قبل عید قول داده بود لاین و وایبر و واتس اپ و پاک کنه هر دو مون پاک کردیم و برنامه جدید نصب کرده بود که گویا اونا رم دوباره نصب کرده

البته من همه برنامه ها رو دوباره پاک کردم. چون دیدم دارم اذیت میشم و از طریق بی تالک هی از طرف اقایون مثلا محترم درخواست دوستی میومد.

الان که اینا رو نوشتم حالم بهتر شد. میدونم کار من دیگه از راهنمایی گذشته. چونکه ظاهر زندگیم که خوبه این منم که از درون با یه دنیا سوال دارم ذره ذره از بین میرم

بازم ازتون ممنونم که وقت گذاشتین