تردید در ادامه رابطه با خواستگارم
با سلام خیلی محتاج چند نظر از طرف اعضای سایت و همچنین نظرهای مشاوران هستم واقعا خودم از پسش بر نمی آم.
من دختری 26 ساله و مسیحی به مدت 1سال و نیم با پسری از دین خودمان دوست هستم.(در روند ازدواج ما حتما باید دختر و پسر مدتی دوست و رابطه خانوادگی با هم داشته باشند تا بعدا قرار نامزدی و ازدواج گذاشته شود)هم من بعد 3 ماه وارد خانواده آنها شدم و هم او .کاملا به طور رسمی با بردن گل و شیرینی اما همیشه محدودیت هایی در رابطه ها داریم منع رفتن سفر و گردش بعد ساعت 12.پسر مورد علاقه من به شدت غیرتی و تعصبی است اما جاهایی از اینکه خانواده من برایش شرط و شروط گذاشتن سر من غر می زند و مدام رویش نسبت به خانواده من باز شده. پسر مورد علاقه من یک مغازه آرایشی دارد و چون از شریکش جدا شده مبلغ بالایی نزول از شخصی گرفته که از اول من مخالف همچین کاری بودم در ضمن بگم که مادر پدر او 12 سال پیش طلاق گرفتن و او دو خواهد دیگر هم دارد که یکی مجرده و یکی متآهل که خارج زندگی می کنه و خرج طرف مادر و کرایه خونه با خودشه.قرض و نزول و کرایه خرج و مخارج خونه از او یه فرد عصبی ساخت و 5بار در دعواها از من خواست علی رقم اینکه دوستم داره و عاشقمه رابطه رو تموم کنیم .
من دختر فعالی هستم و خرید و رفت آمد با دوستان و اقوام و خرید ولی او زندگی یکنواخت رو دوست داره و زیاد بیرون رفتن رو برای دختر و زن گناه کبیره می دونه و مدام شک و گیر های خیلی بی منطق که حتی بقالی هم نرم و به برادرام یا مادرم بسپارم.دیروز دوباره چون من با مادرم رفته بودم کفش بخرم شروع کرد و آخر سر گفت من تورو نمی خوام عشقم می مونی اما دیونه نیستم باهات بمونم.
خانوادم و داماد ما مشاوره دادن که این فرد زود کم میاره و چون بچه طلاق براش طلاق عادی شده و منم بهش فکر نکنم حتی اگه برگشت نزارم بیاد تو زندگیم.
ظاهر من خیلی بالاتر از اونه ، کار می کنم و پس انداز خوبی برام دست و پا کردم.به من کمک کنید طاقتم کم می شه مدام می خوام زنگ بزنم بهش