همسرم به خواست من اهمیت نمیده
سلام.
من و همسرم چندسالی باهم دوست بودیم و بعد من ازشون خواستم که ازدواج کنیم. و من و ایشون خیلی همیدیگه رو دوست داریم ولی سر هرمسئله ای که صحبت میکنیم ایشون فقط حرف حرف خودشه و باحرفاش من رو به سکوت و لجبازی میکشونه
مثال: واسه ازدواج میگه بریم ماه عسل ولی من دوس دارم عروسی بگیرم میگه باشه ولی آرایشگاهی میری که من میگم نوع آرایشتم اونی باشه ک من میخوام
میگم خب سبک آرایشش رو باید قبول داشته باشم میگه اونی که تو میخوای گرونه(این در حالیه که هنوز من نرفتم هیچ آرایشگاهی رو ببینم و نظرمو بگم) میگم حالا بزار من برم با توجه به بودجه و جیبم و اون سبکی ک دوس دارم یکیو انتخاب میکنم میگه شاید اون سبکی که تو دوس داری همشون گرون باشه کارشون. بعد بهش میگم من اینجوری نیستم که هرچی گرونه رو خوشم بیاد و خودشم میدونه ینی چند بار درباره مسائل دیگه گفته ولی پای این حرف ک میاد وسط اینجوری میکنه بعد میگه اگه به منه که هزینه عروسی ندارم بریم ترکیه ماه عسل
بعد خودش میگه چند نمونه غذا بدیم تو عروسی من میگم عوض چند نمونه غذا یه نمونه لااقل دو نمونه بدیم که عکاس خوب بگیریم باز میگه نه با همین دوربینامون عکس میگیریم چاپ میکنیم. از طرفی میدونم دوستم داره و از طرفی هیچ اهمیتی به خواست من نمیده حرف حرف خودشه .واسه آیندم نگرانم. همیشه پیش خودم میگم وقتی به حرفت اهمیت نمیده اصلا اظهار نظر نکن لااقل سبک نمیشی ولی باز خر میشم و حرفامو میگم و به نتیجه نمیرسم و اینجوری میریزم به هم .