با کارای برادرم آبروی خانواده درخطره کمکم کنید :( :(

سلام
چندوقت پیش بطور اتفاقی توی گوشی برادرم، متوجه شدم با دختری در ارتباطه. این دختر از یه خانواده بی قید و بند هست که تو دانشگاه باهم اشنا شدن.این در حالیه که خانواده ما مذهبی هستند و تقریبا سرشناس...
برادرم اصرار به ازدواج با اون دختر داره! حرفایی که تو پیام به هم رد و بدل کرده بودن اصلا جالب و مناسب نبود و از نوع کلماتی که اون دختر به کار برده بود فهمیدم اصلا حیا و نزاکت نداره! اگر این دختر وارد خانواده ما بشه، پدر و مادرم دق میکنن :( کل خانواده نابود میشه. اون اصلا هم کفو ما نیست.
خواهش میکنم کمکم کنید!!! چیکار کنم؟ خودم اگه مستقیم با برادرم حرف بزنم رومون تو روی هم باز میشه ( با اینکه ازش بزرگترم)
اگه دیر اقدام کنم ممکنه اتفاقای بدی بیفته ... چیکار کنم؟؟؟؟؟

به نظر بنده اولین و مهمترین موضوع اینه که نزارید برادر تون احساسی تصمیم بگیره برای این کار بستگی به شخصیت ایشون داره که با هم به صورت منطقی صحبت کنید یا به طور غیرمستقیم باهاش حرف بزنید. ولی با این حرفهایی که گفتید شاید یک نیاز داره برادر شما رو به اون سمت میکشه. نیازی که شاید تا الان کسی نتونسته اون رو برطرف کنه بجز اون شخص مقابل.

[
چندوقت پیش بطور اتفاقی توی گوشی برادرم، متوجه شدم با دختری در ارتباطه.

شما حتی به طور اتفاقی هم حق نداشتی در گوشی برادرت تجسس کنی هر چند که مطمئنا اتفاقی در کار نبوده

این دختر از یه خانواده بی قید و بند هست که تو دانشگاه باهم اشنا شدن.

چطور به بی قید و بندی این دختر و نحوه آشناییش با برادرت پی بردی شاید صمیمیت ایشون با برادر مذهبی شما به حدیست که با هم راحت گفتگو می کنند

این در حالیه که خانواده ما مذهبی هستند و تقریبا سرشناس...

برادر شما در یک خانواده مذهبی بزرگ شده پس چگونه است که به چنین انتخابی دست زده؟

برادرم اصرار به ازدواج با اون دختر داره!

مگر برادرتون به خانواده اطلاع داده اگر نه شما چگونه به این مطلب پی بردی ؟

حرفایی که تو پیام به هم رد و بدل کرده بودن اصلا جالب و مناسب نبود و از نوع کلماتی که اون دختر به کار برده بود فهمیدم اصلا حیا و نزاکت نداره!

ظاهرا حرفها دو طرفه بوده و شاید به این دلیل که فکر نمی کردند یک نفر به طور اتفاقی به آنها سرک بکشه و تجسس کنه و از طرفی آیا شما با توجه به دو طرفه بودن این نوع گفتگو همین صفاتو به برادرتون منتسب می کنید؟

اگر این دختر وارد خانواده ما بشه، پدر و مادرم دق میکنن :( کل خانواده نابود میشه. اون اصلا هم کفو ما نیست.
خواهش میکنم کمکم کنید!!! چیکار کنم؟ خودم اگه مستقیم با برادرم حرفبزنم رومون تو روی هم باز میشه ( با اینکه ازش بزرگترم)
اگه دیر اقدام کنم ممکنه اتفاقای بدی بیفته ... چیکار کنم؟؟؟؟؟[/quote]

میشه بگید اینهمه سیاهنمایی و پیشداوری برای چیست؟ شما که هنوز از نیت برادرتون خبر ندارید و نمی دونید که چه قصدی دارن. پس اینهمه دلواپسی رو بگذارید برای زمانیکه برادرتون موضوع رو مطرح کنه شما با تحقیق و شناخت بیشتر قضاوت کنید. از طرفی با عرض معذرت به نظر من از حرفهای شما و کارتون کمی بوی حسادت میاد

عزیزم بهتر نیست اول خودتون اون خانم را یکبار ببینید بعد در موردش قضاوت کنید؟ با برادرتان مثل یک دوست صحبت کنید تا بتوانید اعتمادش رو جلب کنید سپس ازش بخواهید اجازه بده تا اون خانم رو ببینید و در موردش قبل خواستگاری تحقیق کنید
براساس چند تا پیام در مورد یک شخص قضاوت نکنید!!!

اوه اوه!
فضولی در وسیله شخصی برادرت نابخشودنیه

اتهام بستن به کسی که نمیشناسیش نابخشودنیه

این میزان حسادت و خودخوری از نظر پزشکی نشون دهنده یک بیماری خطرناکه صددرصد به یک روانپزشک مراجعه کن و سعی کن درمان بشی وگرنه عواقب بدی داره

مثل اینکه دوستان دچار سوتفاهم شدند و بجای اینکه به من کمک کنن، برعکس خودمو متهم میکنند.
جهت اطلاعتون عرض کنم که بنده تجسس نکردم!!! گوشی من مدتی دست برادرم امانت بود و وقتی گوشی جدید گرفت گوشی خودمو برگردوند که من وارد گوشی " خودم" شدم و دیدم فراموش کرده پیام هاشو پاک کنه!!
درضمن، قبلا یکبار بحث ازدواج با این خانم پیش اومد و خانواده بشدت باهاش مخالفت کردن چون همون موقع تحقیق مختصری شد و این خانم و خانواده اش رو دورادور میشناسیم و مسلمه که مناسب وصلت با ما نیستند. نمیخوام تعریف بکنم از خانواده خودم ولی بهرحال کفویت لازمه. همون موقع که مخالفت شد، قضیه تموم شد ولی الان فهمیدم که هنوز درارتباطن.
اینکه چرا برادر من این خانم رو انتخاب کرده، من نمیدونم شاید از روی احساسات جوانی!! ولی بهرحال میخوام کمکش کنم.
حسودی؟؟؟!!!!!!! این حرف برام خیلی جالب بود. چرا من باید حسادت کنم و به روانپزشک احتیاج دارم؟؟؟؟

توی پست اول گفتید تو دانشگاه آشنا شدن. پس برادرت تحصیل کرده س و احتیاجی نداره شما تو زندگیش تا این حد دخالت.کنید.

بارها گفتید اون دختر بی قید و بنده و حیا نداره و بی نزاکته و...
اولا این خیلی زشته که شما امقدر بی ادبانه در مورد یه انسان صحبت میکنید
دوما حرص و جوش عجیب شما که در تک تک کلماتتون تایپ شده و به مخاطب القا میشه باعث شد تا تمام کسایی که کامنت گذاشتن بفهمن شما اشتباه میکنید. پس سعی نکنید بگید همه غلط میگن و شما درست میگین.
سوما این کفو بودن چیه که انقد روش اصرار دارید! اگه معیارتون واسه این که خودتونو بالاتر از اون خونواده میدونید "پول" هست که خب پول شخصیت نمیاره.
اگه معیارتون دین و مذهب هست که چه بسا صدها نفری که من میشناسم داخل چادر نیستن و آرایش هم میکنن اما پاک دل تر از یه متحجرها هستن.
اگه
یه نکته دیگه گفتید پیامکهایی که رد و بدل شده فاجعه بوده! خب عزیز من اگه این سبک کلام زشت بوده برادر شما هم همراهی کرده دیکه باهاش. پس اگه اون خانوم بخاطر اون پیامکها بی حیا باشه برادر شما هم بخاطر پاسخ دادن به اونها بی حیاست!


فکر شما بیماره خانوم واسه همین توصیه اکید کردم که حتما به یه روانپزشک خبره و کاربلد مراجعه کنید برای درمان.
بدرود

مذهبی بودن خانواده شما دلیل نمیشه که برادر شما هم مذهبی باشه!
الان خیلی پسرهایی که من در خانواده های مذهبی میبینم دین گریز شدن. حالا بعضیا علنی نشون میدن ولی بعضیاشونم ظاهرا دین رو رعایت میکنن ولی دنبال یه راه فرار هستن. ودر بعضی جمعها رفتارهاشون کاملا با رفتار خانوادگیشون متفاوت هست.

خیلی برام جالبه اگه یه دختری نگران برادرش باشه که با دختری در حد خودش رابطه داشته باشه بهش میگن بیمار و اون دختر ایرادی نداره حالا اگه همون برادر بیاد بگه من مذهبی هستم و خانمم مشگل حجاب داره و بی بندو باره همین آدما بهش میگن به دردت نمیخوره طلاق بگیرو...
خانم این آینده نگری شما بیجا نیست من فکر میکنم باید یکم صبر کنید تا برادرتون خودش متوجه بشه این خانم به درش نمیخوره ولی تاکیید میکنم اصلا به زور نخواین بهش بگید نه که ممکنه لجبازی بکنه و تصمیم اشتباه بگیره باید چشم برادرتونو رو حقایق با مهربونی باز کنید