نوشته اصلی توسط
نگار بارون
از لطف و راهنمایی همه خیلی ممنونم اما من در شروع رابطه به اون آقا گفتم قصد ادامه تحصیل ارشد دارم و پولشم خودم میدم اگه احتیاج به کمک شما شد به من کمک میکنین؟گفت نه اصلا پول درس ندارم تو هم رفتی سر کار باید پولاتو بذاری رو پول من خونه رو بزرگ کنیم منم قبول کردم سوشیانت بعد مادرش گفت نظامشم بذاره تا 50 سالگی چیزی به نامش نمیکنیم یعنی من قناعت کنم کار کنم خودم هم با این شرایط؟؟افسونگر من نگفتم نصف اموالشو به من بده گفتم تا حالا یه خونه و یه ماشین داشته مبارکش منم جهاز میبرم تو خونش زندگی کنیم بعدش که من پول نظام و کارمو دادم بهش اونم درامدشو گذاشت تو زندگی ده سال بعد هر چی اضافه شدمال هر دو!اتازه از شرطم هم گذشتم بعدشم آدمی که 2 ماه ادای دوست داشتن در میاره به هر علتی وقتی میگه قبول مهریه ای که قانون اازدواج قبول داره من که چیز نجومی نگفتم حالا من چه جوری بهش اعتماد میکردم اگر بعد از عقد هم بی علت یهو خبری ازش نمیشد چی اینقدر مردانگی نداشت زنگ بزنه بگه نمیخوام خودشو قایم کرد!!!منم زنگ نزدم بگم تو که آخرین بار کلی به دل من راه اومدی حالا چی شد!