وابستگی شدید و مقصر بودن همیشگیه من

سلام به دوستای خوبم
من قبلا اینجا بودم و راهنمایی های زیادی گرفتم .خداروشکر بیشتر مشکلاتم حل شدند. اما بازم مشکل هست. ما 1 سالی میشه ما ازدواج کردیم و هر دو 29 سالمونه.میرم سر اصل مطلب
اساسی ترین مشکل من اینه که خیلی بهش وابستم. چون وقتی با من خوبه ، واقعا خوبه.ما همدیگرو خیلی دوس داریم .اما به محض اینکه مشکلی پیش میاد اون فوری دست پیش رو میگیره بدجور. حرفه ایی. کلا چه من مقصر باشم چه خودش، در هر صورت اونه که بل میگیره اونه که قهر میکنه و اینقدر سنگ دل میشه که آخرش من میرم منت کشی. منم دل نازکم شدید اصلنم از قهر خوشم نمیاد. اونم احتمالا نقطه ضعفه منو میدونه. از تنهایی بدم میاد برا همین میرم پیشش هرجوری هست آشتی کنیم.اونم فکر میکنه با خودش که مقصر من بودم.هیچوقت خودشو مقصر نمیدونه.و من نهایتا میتونم 1 ساعت قهر کنم. خیلی عاطفی ام. شایدم وابستم. نمیدونم.

حالا چند شب پیش دیدم داره ی تصویری میبینه که اصلا خوشایند نبود.... متوجه شدین؟
من متوجه شدم و وقتی بهش گفتم چرا اینکارو کردی با وجود اینکه زن داری، تازه اون با من قهر کرده.و پیش من نمیخابه .
من که دارم دق میکنم.
تازه رفتم پیشش میگم بیا سر جات بخاب ، چندتا لگد زد به من بعدشم گفت برو گمشو
بچه ها داغونم:54::54:

- - - Updated - - -

دوستای خوبم میشه لطفا منو هم راهنمایی کنید؟/
بازم ایندفعه خودم برم . آشتی کنم؟ یا بزارم به حال خودش باشه؟
اینکه 2 شبه جای خابشو از من جدا کرده واقعا آزارم میده. بچه ها این خیلی بده؟
بهش گفتم مگه من چیزی برات کم گذاشتم که رفتی اون صحنه ها رو دیدی حتی برای چند لحظه، اما جواب نمیده . کلا سنگ شده.
انگار برعکسه ، بجای اینکه من قهر کنم، اونه که قهر کرده.
موندم امروز که میرم خونه چیکار کنم؟
خواهش می کنم راهنماییم کنین

عزیز دلم مریم جان...وقتی تایپیکت رو خوندم یاد اولای ازدواج خودم افتادم...انقده وابسته بودم که اگه تا صبح شوهرم پای تی وی بیدار بود..من چشم روی هم نمیزاشتم و توی جام بیدار بودم و انتظارش رو میکشیدم...و این اصلا خوب نیست..اما با گذشت زمان همه چی ردیف میشه...یعنی من ده سال دیگه توام....!!
ناراحتی شوهرت از اینه که دوست نداشته تو توی اون حالت بببنیش...یه جوری کم اورده.....از طرفی غرور مردانش اجازه نمیده قبول کنه که اشتباه کرده...از طرفی هم دوست نداشته تو اونو در حال دیدن عکس میدیدی....ای کاش به روی خودت نمیاوردی....و با سکوتت بهش میفهموندی که اشتباه کرده..الانم داره لجبازی میکنه...به نظرم تو اصلا به روی خودت نیار که با هم قهرید..خیلی معمولی باش...و اینکه هیچم لازم نیست بری منت بکشی...که عادت کنه.. و این بشه یه حربه واسه دفعات بعد...خودتو بیخیال بگیر...اون نقطه ضعف تو رو فهمیده...خیلی خیلی عادی باش..مثل بقیه روزا...خودش اشتی میکنه...دیگه به هیچ عنوان مطرح نکن که چرا اون عکس رو نگاه کردی...در ضمن خیلی توی این مسائل بهش گیر نده...که مجبور بشه بره توی فاز پنهان کاری...و مثلا اینجور عکسا رو پنهونی نگاه کنه.یا اینکه قبح کارش بریزه و علنا ..جلو خودت از اینجور کارا بکنه....باهاش رفیق باش...الانم اشتی کردی...یا قهر موندی...دوباره حرفش رو پیش نکش که به ضرر خودته.

ماندگار عزیز ممنونم از توجهت
الان خیلی دلم میخاد باهاش آشتی کنموتازه ازشم معذرت خواهی کردم بابت اینکه از کوره در رفتم اما تحویلم نمیگیره.
اینکه قهر کرده و دیگه روی تخت چیشم نمیخابه خیلی بده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من همش نگران زندگیه زناشوویمونم. میترسم. خیلی قد و لجبازو ی دندست. وقتی قهر میکنه دیگه به این آسونیا بر نمیگرده

وابستگی خیلی بده من خودمم به شدت این مشکل رو داشتم و شایدم هنوز دارم منم تحمل یک ساعت دوری و قهر همسرمو ندارم وقتی میره سرکار و من خونم و نرفتم سر کار تا میخواید بیاد من همش چشم به ساعته و زمان خیلی سخت میگذره برام

یه روز میره جایی مثلا تهران واسه کاری و من نتونم باهاش برم نمیتونم هیچ کاری بکنم و خیلی چیزای دیگه که به شدت نشونه وابستگیه

وابستگی میتونه از عشق زیاد باشه میتونه از عادت باشه در هر صورت خیلی عذاب اوره
من مدتیه که دارم رو خودم کار میکنم که وابستگیمو به همسرم کم کنم

به نظرم حالا که شما میدونی وابسته هستی پس به فکر رفعش باش چون نه واسه تو خوشاینده و نه همسرت
چون گاهی وابستگی باعث میشه اویزون طرفت بشی و این اصلا خوب نیست

اینکه نگران رابطتون هستی خیلی خوبه واقعا افرین به شما که تا این حد مواظب همسرتی و به فکرشی اما........

گفتن که هیچ وقت زنو شوهر نباید جاشونو جدا کنن اما شما که اینکارو نکردی کردین؟

پس اهمیت نشون نده نذار این قضیه بشه عادتش واسه تنبیه شما

یه مدتم که از ازدواجت بگذره عادت میکنی

متاسفانه مردها خیلی وقتها متوجه کاراشون نیستن

منم همیشه شبها تنها میخوابم !!!متاسفانه چون همسرم تا دیر وقت پای لب تاپشه حتی روی لب تاپش خوابش میبره و هرچقدرم به این کارش اعتراض کردم یه شب رعایت میکنه بعد دوباره همونه منم دیگه بیخیال شدم هروقت خوابم میاد میرم میخوابم چکار کنم نمیتونم تا 2 یا حتی 3هرشب بیدار باشم

بارها بهش گفتم دلم میخواد قبل خواب موهامو ناز کنی و باهم بخوابیم
جالبه که هروقت میبینه خوابم میاد فورا میاد یه ذره موهامو ناز میکنه یا میگه بیا پیشم موهاتو ناز کنم بعد که خوابیدم همچنان پای لب تاپ

منم اوایل خیلی خودخوری میکردم حتی خیلی شب ها گریه میکردم اولا چون منم خیلی رو این قضیه حساس بودم دیدم اون واسش مهم نیست منم الان دیگه واسم مهم نیست هروقت خوابم بیاد میگیرم میخوابم!!!

پس سعی کن خیلی واست مهم نباشه

بعضی وقت ها حس میکنم اون چیزایی که یاد ما زنها میدادن راجع به همه ی مردها صادق نیست

نمیدونم چرا بعضی مردها اهمیت این باهم خوابیدنو درک نمیکنن یکی از رو عادت غلط یکی به نشانه ی لجبازی و اقتدار و یکی از فرط خستگی و یکی دیگه از روی عشق شدید به تی وی و لب تاپ این حس ارامش رو از خودشونو همسرشون دریغ میکنن

جالب اینه وقتی من به همسرم اعتراض میکنم میگه اخه تو زود میخوابی منظورش 12 یا یک نصف شبه زود

در کل خیلی واسه این قضیه خودتو زجر نده بیخیال باش

سلام دوستای خوبم
من از راهنمایی همه دوستان ممنونم

من اغلب پست هارو میخونم . مشکل من مشکل بقیه هم هست

* شوهرم اغلب وقتا که از سر کار میاد خونه ، وقتی من میرم استقبالش که ببوسمش خودشو میکشه کنار یا تحویل نمیگیره
* اغلب اوقات که براش میخام از وقایع روز مره تعریف کنم یا محل نمیده انگار من اونجا نیستم یا جواب نمیده
*...
اما من فکر میکنم بیشترین مشکل من اینه که توی رفتارم استمرار ندارم و زود یادم میره داشتم چیکار می کردم و این از همه بدتره . همه میگن باید 3 یا 4 ماه ادامه بدی تا نتیجه بگیری اما من سر چند روز خسته میشم...
یکی به من یاد بده از این چیزایی که بلدم چطور بصورت مداوم استفاده کنم.

با سلام خدمت دوستان...
متاسفانه مشکل منم مثل شماهاست
تا قبل ازدواج، فردی موفق، با اراده قوی، پشتکار زیاد و خیلی مستقل و شاد بودم اما الان اصلا اینطوری نیستم و این بخاطر وابستگی زیادیه که به شوهرم پیدا کردم و محدودیتهایی که اون برام بوجود آورده
خیلی بده، خیلی
زنی موفقه که وابستگی به همسرش نداشته باشه، چه احساسی، چه کاری
نمیدونم بعضی زنها چیکار میکنن که همیشه شوهره دنبالشونه
من با احساس کاملم وارد زندگی مشترکم شدم و هیچ کم کاری برا همسرم نداشتم با تمام وجود و از ته دلم براش مایه گذاشتم ولی متاسفانه اصلا به دید نمیاد... اصلا
کاش کمتر وابسته بودم... کاش
دوست عزیزم، به شمام پیشنهاد میکنم که اینقدر سمت شوهرت نرو.... نمیگم قهر باش یا بدرفتاری کن... اصلا اما سعی کن خودتو بیتفاوت نشون بدی... اگه بتونی خیلی خوبه اما میدونم که سخته... من خودم نمیتونم اما تو سعی کن
موفق باشی

باسلام خدمت دوست خوبم
شوهر منم موقع خواب زیاد پای لپ تاپ مینشست وقتی اعتراض میکردم میگفت چشم عزیزم الان میام ولی رعایت نمیکرد چند شب بی تفاوت با سختی رفتم خوابیدم دیدم خودش درست شد و برگشت وقتی اومد با هم بخوابیم عمدا رفتم سراغ گوشیم دیدم اعتراض کرد و گفت وقتی پیش هم خوابیدیم اصلا سراغ گوشی نرو گفتم فقط خواستم بهت ثابت کنم که چقدر سخته تنهایی خوابیدن
عزیزم یک مدت بی تفاوت باش ولی رفتار بدی نکن بحث نکن باهاش بذار به حال خودش باشه

سلام بر مریم عزیز چقدر اسم مریم قشنگه اولا کارهای شوهرت به شدت اشتباهه اینکه جای خوابش عوض میکنه وروزها بهت بی توجه بهتره که به یه نحوی کاری کنی کلید زن رو گوش کنه خانومی کی این کارو کرده که باعث شده شوهرت این کارهارو بکنه غیر از اینکه خودت باعث شدی از اینا به عنوان یه حربه استفاده کنه برای ازارت عزیزم این خاطیت ما زنهاست که عاطفی هستیم وبه دنبال توجه وگاهی این نیاز انقدر روی ما چیره میشه که حاضریم بخاطرش التماس کنیم اینکه شوهرت از سال اول ازدواج اینطوریه مشخص میکنه که از روی عادی و شدن وسرد شدنش نیست ونشونه این هست که اصلا زن ها ونوع برخورد باهاشون رو نمیشناسه اون میخواد کار خودشو پیش ببره تو باید به شوهرت نتیجه رفتارش نشون بدی مثلا امروز از سرکار اومد بغلش کردی خودشو زدکنار از فردا طرفش,نرو بگو فکرکنم اینطوری راحت تری چه اشکال داره توهم گاهی یه قهرای کوچولویی بکنی اما فعلا تو این وضعیت تو بهش نشون دادی که ازادی هرکاری میخوای بکنی ومن مطلقا حرفی نمیرنم ومطمین باش مقصرمنم چرا براش زن نیستی زن یعنی کشش یعنی دنبالم باش زن باید مثل یه ستاره باشه که مرد بخواد بهش برسه شوهرت الان اشتباه کرده اگه تو باهاش سرد بشی وبه یه نحوی به رفتارش محل ندی متوجه میشه هر رفتارش چه جوابی از سمت تو داره اون میدونه تو تشنه محبتی پس این کارو میکنه اونم تشنه توجه چون مرده دوست داره همش التماسش کنی حس کنه مهمه وبدون اشتباه بهتر بیشتر به خودت برسی تا بفهمه بچه نیست که قهرکنه ومامانش قربون صدقش بره بهتره صبحا یه کلاس هنری مثل نقاشی بری وعصرها یه کلاس ورزشی شبها هم اسوده برای خودت بخوابی اره سخته ولی مطمین باش با رفتن پیشش وفش ولگد خوردن چیزی حل نمیشه دیدی مادری بچش قهرمیکنه بعد یه مدت میگه پاشوبیا غذاتو بخور پاشو برو بخواب توهم اینطوری رفتار کردی در قبال اینکه جاش رو جدا کرده وبهت بی احترامی کرده باید تقاص پس بده وبفهمه این تو بمیری از اون توبمیریا نیست اون الان میگه مریم دوباره اومد منت کشی چجوری جوابش بدم که قشنگ بخوره تو پوزش ضایع شه اما وقنی ببینه تو نرفتی سمتش خودش پیش خودش ضایع میشه میترسه که دیگه مرد دوست داشتنی پیشت نباشه ببین مردا دوست دارن واسه زنشون کامل باشن تو با انفعالت نشون دادی همینجوری هم خیلی کاملی واز سرمم زیادی اما اگه کمی رفتارت کنترل کنی کمتر بهش توجه کنی واصلا جلوی چشمش نباشی وبری تو اتاق به وسایلت ور بری اون فکرمیکنه وای با اینکارهای من دیگه منو نمیخواد براش کامل نیستم و یچیز دیگه بعضی زنا با تحقیرشوهرشون باعث میشن به سمت خیانت بره چون مرد سعی میکنه بدستش بیاره براش کامل باشه ولی نمیتونه پس میره سراغ یه اسونتر بعضی زنا با خیلی گنده کردن مرد والبته کوچکتر کردن خودشون انقدر خودشون دم دستی میکنن که مرد میره دمبال یه دست نیافتنی تر این وسط زنایی برندن که شوهرشونو پیش بقیه بزرگ کنن تحقیرش نکنن اما یجورایی مرده بفهمه اگه بزرگم زنم بزرگم کرده قوی نشونم داده زن باید شوهرش بزرگ وارزشمند نشون بده تا به سطح نرمالی واسه بدست اوردن خودش برسه یعنی به مرد نشون بده من سطحم خیلی بالاست بهش بها بده تا مرد واسه اون زن تلاش کنه کمی رفتارت کنترل کن زندگی همش شوهر شوهر نیست خانومی

سلام من هم شدیدا وابسته به شوهرم هستم در صورتی که قبل از ازدواجم زیاد به خانوادم وابسته نبودم ومستقل بودم ووهرم دقیقا متل شوهر شماست همیشه فکر میکنه بهترین کارا رو انجام میده وحتی شده تا سه هفته قهر کنه ولی بهتره که یک کم خودار باشی من همیشه منت کشی میکردم وبعد از یک هفته مسیج میدادم واون جواب نمیداد ولی دفعه اخر خیلی برام راحت شده بود واصلا سراغی ازش نگرفتم حتی منی که تنهایی هیجا نمیرفتم بدون اون ایندفعه رفتم عروسی ولی اینبار اون بود که دلش برای من تنو شد و اشتی کرد بهت سفارش میکنم مثل من نباش از اینکه بترسی که شوهرت تا ابد باهات قهر میمونه اگه تو اشتی نکنی مطمئن باس نمیتونه.