کمکم کنید از خدا دور نشم خواهش می کنم

سلام دوستای عزیزم

من این روزا خیلی سردرگمم چون دیدم اینجا همه چقد همدیگه رو راهنمایی میکنن منم مشکلاتمو گذاشتم و خیلی راهنمایی شدم.
این روزا 1 دردی دارم که بدتر از همه مشکلاتمه حس می کنم دارم از خدا دور میشم بخاطر زیاد شدن مشکلاتم.
چند وقته هرچی از خدا میخوام بر عکسش اتفاق میفته اولاش می تونستم بگم خدایا به هرچی خودت صلاح می دونی راضیم اما دیگه دارم زیر بار فشارا کم میارم حس می کنم خدا دیگه حرفامو نمیشنوه.با هرکی از اطرافیانم حرف می زنم میگه ما سرنوشتمون همینه و درست نمیشه اما من نمی تونم قبول کنم، خدای من خیلی بزرگه و هیچوقت بد واسم نخواسته اما دارم می ترسم که نکنه واقعا خدا نمی خواد زندگیم خوب بشه نکنه اینجوری که بقیه می گن باشه.
تازگیا یکی از نزدیکام بهم میگفت اینقد هر چی از خدا خواستمو به هرچی امید بستم بر عکسشو داد دیگه نه می خوام صدامو بشنوه نه کاری باهام داشته باشه بذاره بی سر و صدا بگذرونم!!
راستش دارم می ترسم این روزا جوری شدم که اول 1 چیزی خیلی ناگهانی تو اوج مشکلاتم وارد زندگیم میشه که باور می کنم کمک خداس امیدوار میشم اما یه مدت بعد همه چی بهم می ریزه و 1جورایی انگار اول امیدوارم می کنه بعد امیدمو می گیره.
ترس تمام وجودمو گرفته نمی خوام ازش دور بشم اما این مشکلاتی که هرروز اضافه میشه داره منو داغون می کنه ودارم به حکمتای خدا شک می کنم
نمی خوام اینجوری بشم خواهش می کنم کمکم کنید خیلی درموندم نمی تونم حتی تصور کنم بزرگترین پشتیبانمو از دست بدم.
لطفا فقط نگید نماز و قرآن بخون من مسلمان نیستم بحثمم دینی نیست فقط اگه کمکم کنید با تمام وجود ممنونتون میشم.

دوست خوبم.....
در مورد اساس و پایه خیلی از مشکلات و ارتباطشون با خدا اظهار نظر کردن کار سختیه...
مثلا اینکه فردی دچار مصیبتی میشه و از خدا رویگردان میشه.به خودش میگه چرا خدا اینکار و کرد و چرا اون کارو نکرد...
شناخت خدا راهیه که به این آسونیا نیست...
خدا موجودی نیست که اون بالا بشینه و خواسته های ما رو سروسامان بده..خدا یعنی آفریننده، مفهوم آفرینش به معنای بوجود آمدن محض نیست و ......
ولی در کل من تو زندگی خودم و اطرافیانم که دچار مشکل و مصیبت بودن چند نتیجه بدست آوردم:
1-یه سری از مشکلات رو خودشون به وجود آوردن یا بالاخره سهمی دربوجود آوردنش داشتن..
2- یکسریش مربوط میشه به مکافات عملشون...
3- بعضی گرفتاریا برای بعضیا مفیده ، لازمه رشدشونه.چون با توجه به خصوصیات فردی و اجتماعی که دارن اگر اون مشکل نبود یه مشکل بزرگتر بوجود می اومد.(این رو باوردارم و شعار نیست چون به عینه دیدم)یعنی همون مفهوم حکمت خدا....
اما در مورد ارتباطت با خدا من لینک یه فیلم رو می گذارم..حتما ببین...من که حالم خیلی خوب شد...
http://hw6.asset.aparat.com/aparat-v...859__95432.mp4

سلام دوست عزیز
اول یه شعر برات بگم خوب فکر کن
هرکه در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشتر اش میدهند
اما مطمئن باش مطمئن باش مطمئن باش که خدا هیچکس رو حتی یک لحظه رها نمیکنه و عاشق بنده هاشه . شما قطعا تو زندگیت گناه کردی اما آیا بقیه گناهت رو دیدن؟ آیا نمیتونستن ببینن و خدا نخواسته؟ خدا اگه بخواد به راحتی مثل آب خوردن میتونه آبروت رو ببره و تمام زندگیت رو نابود کنه یا اصلا چرا راه دور بریم میتونه بگه نباش و از کل صفحه روزگار محو بشی اما تا حالا فکر کردی چرا اینکارها رو نمیکنه و برعکس آبروت رو حفظ میکنه و از جاهایی که فکرش رو هم نمیکنی کمکت میکنه ؟ من بهت میگم چون خدا عاشق بنده اش هست تو این شک نکن
بذار یه حقیقت جالب که برای خودم خیلی جالب بود (از روایات و احادیث برداشت شده) رو برات بگم:
میگن تو روز قیامت که هیچکس هیچکس رو نمیشناسه و همه سرشون به کار خودشونه و خدا داره به اعمال رسیدگی میکنه عده ای جهنمی میشن و وقتی این آدم جهنمی را دارن میبرن سمت جهنم برمیگرده و سمت خدا نگاه میکنه خدا بهش میگه چیه؟ چرا نگاه میکنی؟ میگه خدایا فکر میکردم شما آخرش منو میبخشی و با هم حسن ذن به خدا ، خدا دستور میده که سرنوشت رو از جهنم به بهشت تبدیل کنن!!! باورت میشه خدایی؟؟؟ من خودم باورم نمیشد اول ولی حقیقته!! در جایی که خدا همه چی رو با عدلش بررسی کرده و مو رو از ماست کشیده با همین جمله کلا همه چی رو بیخیال میشه! به نظر خودت آیا این به جز عشق و محبت خدا میتونه باشه؟
یا بذار یه داستان دیگه برات بگم از پیامبر که تجلی خدا روی زمین هست و اگر میخوای اخلاق خدا رو ببینی سیره نبوی رو بخون اما این داستان خیلی جالبه :
میگن یه عذابی بوده که هر روز ظهر یا عصر بر شیطان نازل میشده و خیلی دردناک بوده شیطان میره پیش پیامبر(ص) و به ایشون میگه مگه نمیگن شما رحمت للعالمینی؟ پیامبر(ص) میفرمایند : بله و شیطان میگه پس از خدا بخواه که این عذاب رو از من برداره و پیامبر دعا میکنه و عذاب برداشته میشه! خدا عذابی از شیطان رو به واسطه درخواست یه انسان کامل برداشت! حالا خدایی که ما انسان ها و سرورمون پیامبر و ائمه رو اینقدر دوست داره میتونه نعوذ باالله بد باشه؟؟!!
اما اگر میخوای خدا رو تو بند بند وجودت و زندگی ات حس کنی چند تا توصیه میکنم :
1- نماز اول وقت ، نماز اول وقت و نماز اول وقت
2- توصل به ائمه
3- قرائت قرآن
4- بهبود اخلاق
اینکارها رو بکن و از خدا بخواه کمکت کنه ببین چی میشه ! اگر حتی در راه رفتن هم کمکت نکرد! چه برسه به زندگی!
خلاصه بگم خدا خیلی مهربونه ولی هرکسی رو یه جور با توجه به ظرفیتش امتحان میکنه
شخص پیشنهاد میکنم این مجموعه یازده تایی سخنرانی استاد پناهیان با موضوع "چگونه امتحان میشویم" که در محرم انجام شده رو دانلود کن :
صوت | چگونه امتحان می شویم؟ :: بیان معنوی - ناشر آثار استاد پناهیان

برادران يوسف وقتی می‌خواستند يوسف را به چاه بيفکنند

يوسف لبخندی زد !

يهودا پرسيد: چرا خنديدی ؟ اين جا که جای خنده نيست !

يوسف گفت : روزی در اين فکر بودم که چگونه کسی می‌تواندبه

من اظهار دشمنی کند با وجود


اين که برادران

نيرومندی چون شما دارم !

اينک خداوند همين برادران را بر من مسلط کرد تا بدانم که غير از خدا

تکيه گاهی نيست !و اين


چاه نشينی

امروز من تاوان تکيه دادن به خلق خداست.
دوست عزیز تنها تکیه گاه خداست امیدتو از خدا از دست نده ما از حکمت خیلی چیزا خبر نداریم و نمیدونیم در آینده قراره چه اتفاقی بیوفته
خودتو بسپار دست خدا شاید این شرایط سختی که الان توش هستی برای ساختن شخصیتت مفید باشه و به نفعت باشه...
ان شاءالله که مشکلاتت به بهترین شکل حل بشه
یاعلی...

سلام دوستان ممنون از جواباتون
افسونگر عزیز
حرفاتو قبول دارم من نمی خوام بخاطر مشکلات رویگردان بشم ازش، مواردی که گفتی موردای 1 و2 رو قبول دارم اما راستش 3 داره واسم شعار میشه درد منم همین حکمته، قبول دارم بعضی مشکلات واسه رشد لازمه اما وقتی خدا خودش 1 راهی می ذاره تو زندگیم جوری که به هیچ شکلی نمی تونم توجیهش کنم غیر از کمک خودش ولی بعد از 1 مدت ازم می گیره با خودم میگم خب چرا امیدوارم میکنه اما بر عکس میشه؟؟اگه حکمت نیست اول چرا امیدشو بهم میده؟؟؟اینجوری می خواد زجرمو ببینه؟یا از بین رفتن آرزوهامو؟؟
آقای فاطمی
ممنونم از دلگرمیتون منم معتقدم خدا عاشق بنده هاشه واسه همینم هست که تا حالا دووم آوردم اما دارم می ترسم هر تلاشی می کنم به بن بست می خوره، راستشو بگم من به اینکه 1 نفر بدبخت یا یکی دیگه خوشبخت به دنیا میاد باور ندارم اما این مدت هر تلاشی کردم حتی با برنامه ریزی دقیق و درست به بن بست خوردم انگار واقعا این حرف درسته!! فقط نگید حتما درست تلاش نکردی چون اتفاقات این بخش از زندگیمو واقعا حس می کنم دست من نیست هر نور امیدی می بینم کلی تلاش می کنم اما یهو امیدامو ازم می گیره.
داستانایی که گفتینو شنیدم منم می گم خدایی که تا این حد مهربونه بدی رو واسه بنده هاش نمی خواد اما این روزا برعکسشو می بینم 1 جورایی مثل 1 بچه شدم که هرچی میسازه خدا می زنه خرابش می کنه حتی آرزوهای قشنگمو.
توصیه هاتون واسم قابل احترامه اما من گفتم مسلمان نیستم یعنی اگه این کارا رو نکنم خدا منو نمی خواد و نمیاد تو زندگیم و کمکم نمی کنه؟؟؟؟
آقای علیرضا
ممنونم که خیلی ساده و راحت جواب دادین منم خودمو سپردم بهش اما ترس داره نابودم می کنه حس می کنم خودش واسم ترسناک شده. ببینید من واسه هیچ کاری بهش اصرار نمی کنم و میگم خودش بهتر میدونه اما تلاشمو می کنم، ولی چند سالی میشه که انگار دست به طلا می زنم خاکستر میشه دارم به شدت ازش می ترسم 1جورایی حس می کنم وایساده ببینه واسه چی تلاش می کنم و امیدوار میشم که ازم بگیره و نابودم کنه هربار ازاول شروع می کنم اما باز نمیشه واقعا دارم کم میارم.

وقتی دعا اجابت میشود میگویند خدا کرد و .... و اگر دعا اجابت نشد میگویند خیرتی در کار هست. در هر دو صورت به نفع خداست. فلان تیم برنده میشود میگویند خدا خواست و وقتی میبازد میگویند خدا نخواست. من فکر نمیکنم خدا مسئول تعیین نتایج مسابقات ورزشی و دیگر امور جزئی دنیا باشد. باید خود انسان تلاشش را کند

سلام به همه!
وای بچه ها دارم قاطی می کنم من 1 دوستی دارم که واقعا دوسش دارم تو سختی و آسونی کنار هم بودیم با اینکه 2 سالی می شه که از هم دوریم و تو این مدت فقط1بار دیدمش اما حس می کنم بهش وابستم یعنی نمیدونم اصلا وابستگیه یا نه،می دونید مشکلاتش عذابم میده خییللیییی زیاد تا حدی که با مشکلات خودم قاطیشون می کنم مسائل زندگی خودم خیلی زیاده اما حس می کنم دارم زیر بار فشار 2 تا زندگی له می شم.
حالا چرا اینا رو اینجا گفتم بخاطر اینه که من همیشه واسش دعا می کنم و بهش امید میدادم اما زندگیش شدیدا مشکل داره حالا بهم میگه برام دعا نکن حتی مدیونم کرده واسش دعا نکنم آخه می گه تو هرچی از خدا واسم میخوای برعکسشو بهم میده و امیدشم ازم میگیره!!!!!! آخه من چرا اینجوریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بخدا فقط خوشبختی و آرامش واسش خواستم دارم وحشت می کنم همینا داره منواز خدا می ترسونه درسته جلو همه این افکار وایسادم اما من تبدیل به 1 آدم نحس شدم زندگی اینجوری خیلی ترسناکه که حتی از دعا کردن بترسی تو روخدا کمک کنید به راهنماییتون نیاز دارم.

دوست خوبم نگاهی به پستهای شما انداختم . مشکلاتی که شما دارید میشه گفت مشکلات رایجی هستند که بیشتر دختران دارند . و با یک نگاه دیگه شاید گفت اصلا مشکل نیستند . با تقویت اعتماد به نفس و عزت نفس خودتون و با به کارگیری مهارتهای ارتباطی میتونید رابطه خودتون رو با دیگران بخصوص مادرتون مدیریت کنید . باور کنید عملیه و باید رگ خوابش رو پیدا کنید .

در زمینه تقویت ایمان و نزدیکی به خدا سخنرانیهای دکتر الهه قمشه ای واقعا عالیه . حتما امتحانش کن . در حال حاضر هر روز حدودهای 9:10 صبح از شبکه 4 پخش میشه .

سلام به همه!واحد جان ممنون از پاسختون راستش این تاپیک منم بخاطر مشکلاتم نبود هر چند مشکل من مادرم نیس و نبوده اذیت میشم اما اینقد درگیریام زیاده و فشار روم هست که رفتار مادرم دیگه اهمیت نداره الانم کنار اومدم هیچکدوم از مشکلاتم کم یا حل نشده اما من تصمیم گرفتم قوی باشم.
ناراحتی من بخاطر رابطم با خداس من واقعا به بودنش و کمکاش ایمان دارم و نمی خوام ازش دور بشم.همونطور که گفتم مشکلات دوستمم رو من خیلی تاثیر داره خیییللللییی زیاد چون تمام مدت تو سختیاش کنارش بودم، الان خیلی تحت فشاره واقعا بیش از حد توانش و من هیچ کاری واسه آروم کردنش نمی تونم بکنم غیر از دعا که اونم گفته مدیونی اگه واسم دعا کنی و ازت نمیگذرم،اون از خدا دور شده ایمانش خیلی از من بیشتر بود اما کم آورده حتی اسم خدا رو میارم میگه باور ندارم چون مدام زمینم زده و امیدامو ازم گرفته، راستش منم این حسشو درک می کنم دارم میترسم گاهی فک می کنم خدایی که اینهمه باورش دارم پس کجاس؟؟چرا تا امیدوار میشم امیدمو می گیره چرا تو سخت ترین لحظه هام پیداش نمیشه؟من تنها آرزوم خوشبختی و آرامش دوستمه چون واقعا 1 فرشتس اما هرچی بیشتر واسش دعا می کنم سختیاش بیشتر میشه هرچی با سرسختی و امید به خدا جلو رفت گره های زندگیش بیشتر شد من واقعا قاطی کردم حتی نمی فهمم چی درسته چی غلط شاید این حرفای من از دید خیلیا و نسبت به مشکلات بقیه مهم نباشه اما ازتون خواهش می کنم راهنماییم کنید.
مشکلات دوستم بدجور منو بهم ریخته مشکلات خونوادش وحشتناکه مشکل مالی داره ازدواجش بهم خورد تا 1هفته دیگه 10 میلیون پول باید جور کنه اما هیچ راهی نداره همه درا بستس و... شاید حرفام درد دل باشه
خدا فقط خودش می تونه حلش کنه اما هر روزی که میگذره به جای روزنه امید تاریکیا بیشتر میشه، نمی خواد من واسش دعا کنم اما از شما خواهش می کنم التماستون می کنم دعاش کنید

سلام هیچکس واسم پست نمیذاره اما من واقعا قاطی کردم
من با تمام وجودم همه چیو سپردم به خدا اما چرا اذیتم می کنه و به هرچی امید میبندم ازم می گیردش؟؟؟ چرا کاری می کنه کم بیارم و نتونم دعا کنم؟یعنی میخواد صدامو نشنوه؟ هر کاری میکنه میگم خدا راضیم اما به خودش قسم دارم از دعا کردن می ترسم وحشت تمام وجودمو گرفته خیلی ترسناکه هر دعایی می کنم به جای جواب گرفتن یا رد شدن بدترین حالت ممکن اتفاق میفته تا حالا فک می کردم برداشت خودمه اما از وقتی این تاپیکم باز کردم هر دعایی کردم بر عکس شده تورو خدا کمکم کنید من تنها امیدم خدامه وقتی باهام اینجوری می کنه میترسم احساس بی پناهی میکنم.من چیکار کنم آخه؟