رعایت نکردن حریم توسط همسرم در برابر جمع ( قهر)

سلام دوستان
همسر من مشکل بزرگی داره و اون اینکه با اینکه پسر خیلی خیلی خوبیه اما اگر از دست من یا کس دیگه ای یا به هر دلیلی ناراحت باشه یا حوصله نداشته باشه اینو پیش همه یا سکوت کردن ، بی توجهی کردن،
صحبت نکردن ، چیزی نخوردن و یا به حرفای دیگران گوش ندادن نشون میده و طوریه که همه متوجه میشن و همش از من میپرسن شوهرت چی شده ؟ دعوا کردین؟
و من خیلی خیلی از این کارش اذیت میشم من همیشه از خانوادم یاد گرفتم حتی اگه از هم ناراحتیم کسی نباید متوجه بشه و این مساله باید بین خودمون بمونه و من حتی اگه تا سر حد مرگ هم از همسرم ناراحت باشم اگر مهمون همون موقع در بزنه و بیاد تو جوری رفتار میکنم که اتفاقی نیوفتاده ولی اگر همین اتفاق برای ایشون بیفته چنان اخم وتخم میکنه که مهمون بیچاره می فهمه که اوضاع قمر در عقرب بوده .
کم کم منم به فکر تلافی افتادم میگم شاید اگه یه دفعه منم همچین کاری بکنم و حس منو درک کنه شاید درست بشه اما نمیتونم چون کار اشتباهیه
گاهی وقتا فکر میکنم ایشون 30 سال اینجوری زندگی کرده و احتمالا پدر و مادرش بهش چیزی نگفتن و نمیتونم کاری براش بکنم و تا کاری کنم میشه 30 سال بعد و اون موقع هم عمر من تموم شده:54:
واقعا ار دستش ناراحتم:47::grief:
لطفا راهنماییم کنین
ممنونم

سلام

تا حالا در این مورد باهاش حرف زدین؟منظورم صحبت توی شرایط آروم و دوستانه هست.باهاش راجع به احساساتون از این کارش ضمن تعریف و تمجید از بقیه خصوصیات

خوبش حرف بزنین.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط آرنیکا

سلام دوستان
همسر من مشکل بزرگی داره و اون اینکه با اینکه پسر خیلی خیلی خوبیه اما اگر از دست من یا کس دیگه ای یا به هر دلیلی ناراحت باشه یا حوصله نداشته باشه اینو پیش همه یا سکوت کردن ، بی توجهی کردن،
صحبت نکردن ، چیزی نخوردن و یا به حرفای دیگران گوش ندادن نشون میده و طوریه که همه متوجه میشن و همش از من میپرسن شوهرت چی شده ؟ دعوا کردین؟
و من خیلی خیلی از این کارش اذیت میشم من همیشه از خانوادم یاد گرفتم حتی اگه از هم ناراحتیم کسی نباید متوجه بشه و این مساله باید بین خودمون بمونه و من حتی اگه تا سر حد مرگ هم از همسرم ناراحت باشم اگر مهمون همون موقع در بزنه و بیاد تو جوری رفتار میکنم که اتفاقی نیوفتاده ولی اگر همین اتفاق برای ایشون بیفته چنان اخم وتخم میکنه که مهمون بیچاره می فهمه که اوضاع قمر در عقرب بوده .
کم کم منم به فکر تلافی افتادم میگم شاید اگه یه دفعه منم همچین کاری بکنم و حس منو درک کنه شاید درست بشه اما نمیتونم چون کار اشتباهیه
گاهی وقتا فکر میکنم ایشون 30 سال اینجوری زندگی کرده و احتمالا پدر و مادرش بهش چیزی نگفتن و نمیتونم کاری براش بکنم و تا کاری کنم میشه 30 سال بعد و اون موقع هم عمر من تموم شده:54:
واقعا ار دستش ناراحتم:47::grief:
لطفا راهنماییم کنین
ممنونم

---

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
سلام آرنيكاي عزيز حرفات رو با دل و جان خوندم چون شوهر من با 42 سال سن دقيقا اين خصوصيات رو داره و وقتي عصباني و ناراحت هست قيافه خاصي داره شايد باور نكني اكثر جشن تولدهاي دخترهام رو كه فيلم و عكسشون رو ميبينم اعصابم داغون ميشه طوري كه تصميم گرفتم از امسال هيچ تولدي نگيرم چون هميشه يك بهوني براي قيافه گرفتن اون هست.مخصوصا كه خانواده من حساس به اين موضوع.به نظر من كه حل شدني نيست تنها كاري كه ميشه كرد اينه كه نزاري ناراحت بشه راهكارهايي كه براي من جواب داده اين هست
1- سعي مي كنم تا حد توانم عصبانيش نكنم
2- وقتي ناراحت و عصبي هست(مثلا فردا ميخاد بره كوه اعصابش به هم ريخته هست:161:) سعي مي كنم كسي خونه ما نياد و يا ما خونه كسي نريم(در اين مواقع كه قيافش هم داد ميكشه اين قهره)
3- خيلي وقتا من سعي كردم كه وقتي قهريم ديگران نفهمن ولي اون ياد نگرفته(13 سال هست) وقتي هم كه با هم خوبيم مطرح ميكنم جوابش اينه كه مگه من آدم آهني هستم هميشه بخندم خب ناراحتم چيكار كنم!
4- وقتي قيافه گرفته مخصوصا خونه مامانم اينا اگه بهش بگم چرا اينطوري ميكني بدتر ميشه پس سعي كن اصلا عكس العمل نشون ندي و خونوادت هم چيزي نگن كم كم اونا هم عادت ميكنن
5- سعي ميكنم مسافرت ها رو خودمون بريم و كسي با ما نباشه تا شاهد اين رفتارها نباشه

شوهر من متولدارديبهشت هست و فوق العاده حساس البته به نظر من خودش ميگه كاملا عادي هست حالا تو ميتوني تو مواقعي كه خوب هستين بگي كه وقتي ناراحتي خب ديگران چه گناهي دارن ببين واسه تو موثر هست واسه من كه فرقي نكرده چندبار توضيح دادم كه با اينكارت خودت بد ميشي پيش ديگران ولي ميبينم واقعا دست خودش نيست و هميشه جوابش اين هست مگه من با اونا چيكار دارم!!!!

سلام دوستان
متشکرم از هر دو دوست گرامی که به موضوع من سر زدین و منو راهنمایی کردین
آنیتا و السای عزیز من بارها در این مورد با ایشون صحبت کردم و وقتی مهربون هستن و مشکلی ندارن حق رو به من میدن اما در کل نظرشون اینه که حالا دیگران هم بفهمن که ما با هم دعوا کردیم مگه چی میشه
زن و شوهر دعوا کنن عاقلان باور نکنن
ما که همیشه نمیتونیم با هم خوب باشیم و توی همه زندگی ها هم هست
اما من اعصابم بهم میریزه
مثلا دو روز پیش رفته بودیم با اقوام بیرون از شهر و ایشون به خاطر جر و بحث شب قبلمون ناراحت بود
برنامه این گردش از قبل چیده شده بود و نمی تونستیم کنسلش کنیم
من چون اخلاق ایشونو میدونستم بارها و بارها بهش تذکر دادم حواست باشه پیش مردم ابرو داری کنی
ولی دریغ.....
هر چی من به روی خودم نیاوردم ایشون بدتر کرد
و در اخر من هم بی خیالش شدم و بهش بی محلی کردم
حالا هی یکی یکی مادرم عمه هام و .... زنگ می زنن آیا مشکلی بینتون هست نگرانتونیم
یخ شوهرت آب شد؟
تو کارش مشکلی پیش اومده ؟
و این داره منو روانی میکنه
دلم میخواد سرمو یزنم به دیوار
:54::97::grief:

سلام دوست عزیزم
هیچ چیزی به اندازه صحبت کردن با شوهرت نمیتونه بهش کمک کنه تا درست بشه بنظر من یکی دوبار زیر برنامه ای که ریختین بزن و بهش با آرومی بگو وقتی میدونم اعصابت خورده نمیریم فلان جا چون دوست دارم هرجایی با خوشحالی تو بریم اصلا هم باهاش بحث
نکن اگر میگه خب زن و شهر دعواشون میشه بقبه چکار دارن بگو حرف منم همینه به بقیه مربوط نیست ولی خب من دوست دارم خوبیهای شوهرم به چشم بقیه بیاد که فکر نکن همیشه اینجوریه
بعد خودتم سعی کن وقت بیرون رفتن ناراحتش نکنی