چگونه شرايطم رو مديريت كنم( شوهرم با دختری در ارتباط هست )
سلام دوستان
من چند روزي هست توي سايت پرسه ميزنم و از مطالب دوستان استفاده كردم ولي نياز به راهنمايي شما دارم. ازتون ميخوام كمكم كنيد كه شرايطمو مديريت كنم.
من سه سال پيش كه ميخواستم ازدواج كنم درست توي بحبوبه مراسم ازدواج فهميدم كه شوهرم دوست دختر داره (متاسفانه بعد از چند ماه عقد نفهميدم البته شك كردم و وقتي فرصت شد كه بفهمم دير شده بود) من ابتدا با نرمي باهاش صحبت كردم حتي بهش گفتم اگه دوسش داري من از زندگيت ميرم بيرون اما اون قول داد كه ديگه باهاش كاري نداره. بعد از اينكه رفتيم سر خونه و زندگيمون هم ديدم باهاش ارتباط برقرار كرده (البته اينم بگم ارتباطشون فقط در حد تلفن بود چون هر كدوم توي يك شهر بودن كه فاصلشون 1000 كيلومتره). من با گوشي شوهرم به دختره زنگ زدم و باهاش صحبت كردم و ازش خواستم اين كارا رو نكنه و توي زندگي افراد متاهل وارد نشه. و گذشت تا اينكه تقريبا 4 ماه پيش دوباره فهميدم دوباره با هم ارتباط برقرار كردن. من به يه شماره تو گوشي شوهرم شك كردم و از محل كارم بهش زنگ زدم و ديدم بله همون دختره هست. خيلي ناراحت شدم و اعصابم به شدت بهم ريخت و وقتي رفتم خونه نتونستم خودمو كنتر كنم گوشيشو كشيدم و بهش گفتم بگو اين كيه؟ گفت مهندسه شركتمونه (آخه اسمشو به مهندس ذخيره كرده بود اونم اسم يه آقا) بهش گفتم باشه پس منم زنگ ميزنم زنگ زدم و جواب داد ولي شوهرم كلي باهام دعوا كرد چرا آبروريزي ميكني و ... خلاصه نه تنها زير بار نرفت بلكه كلي هم شاكي شد. ما دعوامون شد ولي بعدش قول داد ديگه تكرار نميكنه.
حدود بيست روز پيش سر يه موضوعي باهم دعوا كرديم و با هم قهر كرديم و بعد از 10 روز از خونه رفت و نه تنها به من بلكه به هيچ كس هيچي نگفت كه كجا ميره. ميدونم تو اين مدت دوباره با دختره ارتباط برقرار كرده. ولي توي اين بيست روز نه من با اون تماسي داشتم و نه اون با من.
ميدونيد از اين وضع خسته شدم. ديگه نميتونم اين شرايط رو تحمل كنم. من و شوهرم توي اين سه سال خيلي دعوا داشتيم اون حتي دست بزن داره ولي تحمل اينا همه به كنار اون دوست دخترش رو نميتونم تحمل كنم. كمكم كنيد اگه شوهرم اومد سراغم چطوري باهاش برخورد كنم؟