یه پسر 18 سالم از یکی خوشم اومده

با سلام من بعد 1 ماه وارد 18 سالگیم میشم آخرای پیشم کنکور هم پیش رومه تو خانواده مذهبی بزرگ شدم تقریبا از وسطای پیش دانشگاهی یه دختری رو تو اتوبوس دیدم که اونم به احتمال زیاد دبیرستانه خیلی ازش خوشم اومده تو این 18 اولین باره از یه دختر خوشم اومده اون دختر هم به نظر میاد که زیاد به پسرا اهمیت نمیده ولی هر از گاهی چشش به چش من میوفته تو یه جا هم از اتوبوس پیاده میشیم احتمالا خونشون نزدیک خونه ماست چیکار کنم خیلی حس خوبی دارم بهش نمیدونم اون چه حسی داره به من نمیدونم شاید غریزه و ویژگی های جوانی باشه نمیدونم چه جوریه به نظرتون چیکار کنم من فکرای بدی بهش ندارم فقط همیشه تصور میکنم همسر آینده ام باشه به نظرتون باهاش دوست بشم نمیتونم از ذهنم بیرونش کنم خیلی ممنون میشم جواب بدید.

یعنی هیچ کس نمیخواد یه چیزی بگه پس این جا چه جور مشاوره است؟

با سلام


خیـــــــــــــــــــــــ ــــــــــر به هیچ وجه وارد فاز دوستی نشوید . و از این افکار بیرون بیایید

اگر قصد ازدواج دارید و شرایطش راهم دارید از طریق خانواده اقدام به خواستگاری کنید و اگر ندارید دمیدن در تنور احساسات ممنوع . لینک زیر را در این رابطه بخونید .:



اگر شرایط ازدواج ندارید.........(دمیدن در تنور احساسات ممنوع)

ضمناً همدردی در خصوص برقراری رابطه دختر و پسری و یا ادامه یا تقویت آن راهنمایی نمی دهد و در خصوص روابط دوستی دختر و پسر به شدت مخالف هست

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

با سلام


خیـــــــــــــــــــــــ ــــــــــر به هیچ وجه وارد فاز دوستی نشوید . و از این افکار بیرون بیایید

اگر قصد ازدواج دارید و شرایطش راهم دارید از طریق خانواده اقدام به خواستگاری کنید و اگر ندارید دمیدن در تنور احساسات ممنوع . لینک زیر را در این رابطه بخونید .:



اگر شرایط ازدواج ندارید.........(دمیدن در تنور احساسات ممنوع)

ضمناً همدردی در خصوص برقراری رابطه دختر و پسری و یا ادامه یا تقویت آن راهنمایی نمی دهد و در خصوص روابط دوستی دختر و پسر به شدت مخالف هست

---

سلام ،ببخشید جسارتا یه سوالی برای من ایجاد شد ، یعنی شما پسر 17 سالرو تشویق به ازدواج میکنید از اون ور احتمالا موافق ازدواج دختر 13 ، 14 ساله هم هستین !!!!
از این افکار بیرون بیاید ؟ دمیدن در تنور احساسات ممنوع! همین ، این شد راه حل ، تا شرایط ازدواج این پسر درست بشه اگه زرنگ باشه میره تا 10 سال دیگه ، یعنی تو اوج جوونی باید فقط منطقی باشه و دمیدن در تنور احساسات ممنوع!

آقای navid s عزیز ، دوست من ، این حسی که داری خیلی حس شیرین و خوبی هستش ، مطمئن باش که اون دختر خانم هم مثل شما دچار همچین احساساتی هست ، ولی ما تو یه شرایط طبیعی و درستی زندگی نمیکنیم ، متاسفم که انقدر اذیت میشی ، کاری نمیشه کرد ، خودت باید تصمیم بگیری که چه سیستمیو میخوای تو جوونیت پیاده کنی ، به نظر من با این شرایط مسمومی که ما داریم اگه بتونی که یه مقدار رو احساست کنترل پیدا کنی برد کردی ، یه مسیر 5 ساله در نظر بگیر برا خودت ، بشین برنامه ریزی کن یه مسیر راه برای خودت مشخص کن که میخوای 5 سال دیگه تو چه جایگاهی باشی با چه موقعیتی ؛ اولشو خیلی باید سخت تلاش کنی و زحمت بکشی تا بتونی به دانشگاه خوب قبول بشی و بعد تو 4 سال لیسانست هم درس دانشگاهیتو بخونی هم بیرون کلاس بری تا بتونی تو رشته تحصیلیت مهارت کسب کنی .
برای این حسی هم که الان درگیرشی ، تلاش کن که بتونی کنترلش کنی ، میدونم که خیلی احساس خوبیه ، اینکه هم تو و هم اون خانم دوست دارین به هم نزدیک بشین با هم باشین پیش هم باشین ، ولی خب کاری نمیشه کرد ، اصلا و ابدا تو این سن فکر ازدواج نباش ،من دوستی داشتم که تو سن تو عاشق شد و زنش دادن الان که 10 سال میگذره از اون موقع خیلی پشیمونه ، هر کاری میخوای بکنی به فکر ازدواج نباش تو این سن ،به هر حال بسیار سفر باید کرد تا پخته شود خامی ، هنوز خیلی باید تجربه کسب کنی ، باید مهارت کسب کنی ، صبور باش و تلاش کن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط stu

سلام ،ببخشید جسارتا یه سوالی برای من ایجاد شد ، یعنی شما پسر 17 سالرو تشویق به ازدواج میکنید از اون ور احتمالا موافق ازدواج دختر 13 ، 14 ساله هم هستین !!!!
از این افکار بیرون بیاید ؟ دمیدن در تنور احساسات ممنوع! همین ، این شد راه حل ، تا شرایط ازدواج این پسر درست بشه اگه زرنگ باشه میره تا 10 سال دیگه ، یعنی تو اوج جوونی باید فقط منطقی باشه و دمیدن در تنور احساسات ممنوع!

آقای navid s عزیز ، دوست من ، این حسی که داری خیلی حس شیرین و خوبی هستش ، مطمئن باش که اون دختر خانم هم مثل شما دچار همچین احساساتی هست ، ولی ما تو یه شرایط طبیعی و درستی زندگی نمیکنیم ، متاسفم که انقدر اذیت میشی ، کاری نمیشه کرد ، خودت باید تصمیم بگیری که چه سیستمیو میخوای تو جوونیت پیاده کنی ، به نظر من با این شرایط مسمومی که ما داریم اگه بتونی که یه مقدار رو احساست کنترل پیدا کنی برد کردی ، یه مسیر 5 ساله در نظر بگیر برا خودت ، بشین برنامه ریزی کن یه مسیر راه برای خودت مشخص کن که میخوای 5 سال دیگه تو چه جایگاهی باشی با چه موقعیتی ؛ اولشو خیلی باید سخت تلاش کنی و زحمت بکشی تا بتونی به دانشگاه خوب قبول بشی و بعد تو 4 سال لیسانست هم درس دانشگاهیتو بخونی هم بیرون کلاس بری تا بتونی تو رشته تحصیلیت مهارت کسب کنی .
برای این حسی هم که الان درگیرشی ، تلاش کن که بتونی کنترلش کنی ، میدونم که خیلی احساس خوبیه ، اینکه هم تو و هم اون خانم دوست دارین به هم نزدیک بشین با هم باشین پیش هم باشین ، ولی خب کاری نمیشه کرد ، اصلا و ابدا تو این سن فکر ازدواج نباش ،من دوستی داشتم که تو سن تو عاشق شد و زنش دادن الان که 10 سال میگذره از اون موقع خیلی پشیمونه ، هر کاری میخوای بکنی به فکر ازدواج نباش تو این سن ،به هر حال بسیار سفر باید کرد تا پخته شود خامی ، هنوز خیلی باید تجربه کسب کنی ، باید مهارت کسب کنی ، صبور باش و تلاش کن

---

با تشکر از راهنمایی دوستان ازدواج تو این سن که حماقته محض اصلا تو این فکر نیستم من هر چقد بخوام میتونم تحمل کنم ولی فکر این که دختررو شوهر بدن یا هر اتفاق دیگه ای منو اذیت میکنه اگر هم فراموش بکنم تا آخر عمرم از یادم نمیره آخه این اولین بارمه تو این 18 سال از یکی خوشم اومده اما نه اسمشو میدونم نه خونشونو نه شماره کلا هیچی و نمیدونم که اون دختر چه حسی به من داره اگه بدونم اونم به من حس داره و تا آخر وایمیسه 5 سال که سهله 10 سال هم باشه میتونم تحمل کنم