چطور به خانمی که ابراز علاقه کرده جواب رد بدم

سلام
عید و سال نوتون مبارک

دوستان عزیز من 22 سال سن دارم و شغل معمولی برای گذروندن زندگی دارم و در دو رشته درس میخونم یکیش پزشکیه که هنوز خیلی مونده تا تموم بشه
از یک ماه پیش متوجه علاقه خانمی به خودم در دانشگاه شدم ایشون 20 سالشونه
اوایل من از چیزی خبر نداشتم رابطه در حد سلام و احوال پرسی و مثل دو هم کلاسی بود، من تو محیط بیرون دوستان زیادی دارم ولی در حد همون بیرونه و رابطه ام خیلی زیاد نیست باهاشون با کسی بد رفتاری نکردم و به همه احترام میزارم و اگه کمکی از دستم بر بیاد برای دوستان انجام میدم چند باری این خانوم پیش من اومدن و کمکشون کردم و چون تقریبا با همه گرم بودم با ایشون هم خوب و صمیمی مثل دوست رفتار کردم ولی ایشون اون موقع فکر کردن من بهشون علاقه مندم
بعد از چند وقت تو چت و پیام در مورد زندگی خصوصی و ازدواج صحبت کرد و من اون موقع متوجه شدم و به نوعی مخالفت خودم رو نشون دادم (علنا اعلام نکردم و نمیتونم اعلام کنم) ولی ایشون گفتم رفتار هات با حرفات یکسان نیست و بعد از چند وقت گفتن میخوان رابطه رو بیشتر کنن یه قرار گذاشتن که توی همون دانشگاه کاری پیش اومد و در حضور خودشون کنسل شد و خوردیم به عید

مشکل من یکم عجیبه و نمیتونم با این خانوم رابطه داشته باشم یا به فکر ازدواج باشم
مشکل اینه این خانوم واقعا زیباست و از نظر اخلاق و رفتار واقعا عالی و ایده آله ولی من واقعا از ایشون پایین ترم واقعا نمیدونم از چی من خوشش اومده من از نظر چهره خیلی پایین ترم و از نظر خانوادگی هم تعریفی ندارم و برای پدرم یه ادم مرده هستم
ولی نمیدونم چطور با ایشون رفتار کنم که ناراحت نشه، با احساسات خانوم ها آشنا هستم و نمیتونم به خودم اجازه بدم که با همچین شرایطی به شخصی مثل این خانوم جواب رد بدم و بهشون اسیب بزنم ، چه راهکاری پیشنهاد میکنین دوستان؟
اهل اینکه رو خودم عیب بذارم و با درماندگی و عاجزانه مشکلاتم رو بگم اصلا نیستم
آیا درسته بهشون بگم که شما خیلی از من سر ترین؟ تا الان اصلا ابراز علاقه نکردم و جوری نیست که بیمارگونه ایشون رو بلاتکلیف گذاشته باشم -
رفتار درست چیه؟ چیکار کنم؟

پیشاپیش ممنون از راهنمایی هاتون

دوست عزیز سلام عیدتون مبارک

لازم نیست از اختلافها و بالا پایین بودن ها صحبت کنید یا برای نخواستن دنبال عیب ها باشید

سوال اینجاست شما نیت ازدواج داری یا نه ؟؟؟؟؟وقتی از مطالب فوق صحبت میشه ..یعنی تصمیم به ازدواج داری و در کم کیف امر موندی و در تعارض قرار گرفتی ....یعنی میشه اختلاف هارو برسی کرد و کم زیاد کرد و در یه نزدیکی خاص به نتیجه رسوند .

اگه نیت ازدواج نداری خیلی محترمانه و مثل قبل بی پرده با ایشون در میون بذارید . و چون نیتت ندارید صحبت در این امر بیفایده خواهد بود .

نکته .. شما در سن هیجانات احساسی قرار داری و احتمال تصمیمات غیر عقلانی و منطقی وجود داره .... مراقب باش

نکته .... اصلا سنتون مناسب ازدواج نیست صبر کنید ...

نمیخوام بترسونمت ولی روزی تو این معقوله پا بذار که عقل و منطقت همراه تو باشند و نه احساس های گذرا

نکته ... به هیچ وجه در حال حاضر پا به دوره آشنای نذار .. چون وابستگی ها و عشق کاذب شما را مغلوب خواهد کرد ...

موفق باشی:72:

یه چارچوب مشخص برای رفتارها و برخوردهات در مورد خانم ها داشته باش،
اصولا زیادی هم بهشون کمک نکن، هرجا هستی وظیفه خودت رو انجام بده، همون کاری که همه انجام میدن
اگر احساساتی هستی یا دچار عذاب وجدان میشی یا مذهبی هستی یا هرچیزی شبیه به این،
بهتره همین الان که سنت کمه خودت رو عادت بدی به تعیین حد و مرز برای خودت.
اینجوری بعد از ازدواجت هم به مشکل نمیخوری.

در حال حاضر هم رابطه ات رو با ایشون محدود کن
لازم نیست چیزی رو بهش توضیح بدی
اگر اصرار کرد خیلی شفاف بهش بگو داره اشتباه میکنه
هرچقدر بیشتر دست دست کنی و رابطه رو کش بدی ،
نه تنها بهش کمکی نمی کنی بلکه بیشتر امیدوارش میکنی

موفق باشی

سلام
از نوع مطرح کردن مشکلت و نام کاربریت و شخصیتی که ازت متوجه شدم پخته تر از 22 سال سن، داری حلاجی میکنی و سبک سنگین میکنی و دقیقا بخاطر همین هست که باعث شده دختره بهت نظر داشته باشه.
.
اصلا نیازی نیست که با عبارت های تطبیقی و تناسبی دلیلی برای منصرف کردنشون بیارید چرا که دختره به هیچ وجه با این بهونه ها منصرف نخواهد شد (بلکه شاید مصر هم بشه) و فکر میکنه که شما دارین بجاش تصمیم میگیرین و ...
.
این طبیعت و فیزیولوژی انسان هست که جذب آدم های جنتلمن بشن ولی بعضی وقتا یادشون میره که احساس طرف مقابل هم در نظر بگیرن.
.
در یک فضای صمیمی و محترمانه واضح بگو که هنوز قصد ازدواج نداری و اصلا تو این فاز نیستی و تصمیمی برای ازدواج و آشنایی و رابطه و .. نداری (البته طوری نباشه که احساس کنه آویزونت هست چون ضربه روحی سختی میخوره ) یکی از اقوام و آشناهای فامیل خودت رو مثال بزن ...
22 سال سن کمیه... هنوز به ازدواج فکر نکن .. بعد 26 سال تا 35 سال .. رابطت رو با جنس مخالف قطع نکن چرا که تو همین روابط همست که روحیات جنس مخالف دستت میاد و مهارت های زندگی و برخورد و ارتباطی درست رو یاد میگیری ...
موفق باشی.

ممنون از همه دوستان و بزرگواران که راهنمايى کردن و تجربياتشون رو در اختيارم گذاشتن
من خودم اصلا تمايلى به ازدواج و تشکيل خانواده ندارم البته مستقل هم هستم و مذهبى هم نيستم و احساساتى هم نيستم
مشکلم اينجاس چون خانم ها يکم حساسن ميترسم جورى بگم که سرخورده بشن و فکر کنن من فرد مغرورى هستم و با توجه
به شناختى که ازشون دارم ضربه ى بدى بهشون ميزنه، گذشته از اينها من حداقل تا 4 5 سال ديگه با ايشون چشم تو چشم ميشم
و نميخوام تو اين مدت جو سنگين بشه، همونطور که گفتم ايشون خيلى زيباست و هر کسى تمايل داره باهاشون دوستى کنه براى
همين حساسيت به خرج ميدم، متاسفانه جو اطراف هم طوريه که برچسب مغرور و از دماغ فيل افداده به آدم ميزنن
اگه صادقانه بگم تمايلى به ازدواج يا رابطه ندارم اين مسائل به وجود نمياد؟
البته ميدونم قابل پيش بينى نيست فقط ميخوام از تجربه ى دوستان کمک بگيرم

کار سختی در پیش داری دوست من اگر شرایط جوری میشد که نمیدیدیش خیلی راحت میتونستی مسیله رو حل کنی ولی میگی تا چند سال باید ببینیش خیلی کارت سخته. پسرای خوبی مثل تو کمپیدا میشن .اکثر پسرا این قدر توان ندارن که از چنین وسوسه ای چشم پوشی کنن . خیلی راحت تو میتتونستی از این علاقه دختر خانم استفاده کنی برای خودت و باهاش دوست بشی .با دادن وعده ازدواج در یک زمان نامشخص میتونستی از بودن باهاش لذت ببری.ولی احسنت به تو که میدونی بازی با احساسات دیگران لذت نیست .کاش همه مثل تو بودن.
باید بلد باشی چجوری بهش بهش بفهمونی خودت آمادگی ازدواج نداری. اگر باهاش بد اخلاقی کنی و تحویلش نگیری سرخورده میشه .اگر باهاش خیلی راحت بگی نمیتونی ازدواج کنی دلسرد میشه و بهش صربه میخوره.اگر باهاش ادامه بدی ارتباطتو و چیزی بهش نگی با خودش تفسیر میکنه و یبشتر و بیشتر دلبسته میشه.کار سختی در پیش داری فقط از من به تو نصیحت سعی نکن باهاش دعوا کنی که منصرفش کنی که هیجوقت دل هیچکدومتون آروم نمیگیره/
بر خلاف نظر دوستان که میگن سنت کمه من میگم اگر شرایط مالیت یاری میکنه باید هر چه زودتر به ازدواج فکر کنی.وقتی ازدواج کنی یه آرامشی بدست میاری که میتونی با خیال راحت تر به پیشرفت توی زندگیت فکر کنی آرامشی که خیلی از ما ها الان در حسرتش هستیم . . باهاش صحبت کن اگر دختر ی هست که به معیارات نزدیکه حیفه از دستش بدی .براش تلاش کن دوست من .صادقانه بهش بگو نمیخوای ارتباط احساسی داشته باشی و تا این مدت دیگه شرایط ازدواج جور میشه و اونوقت ارتباط برای ازدواج میتونیم داشته باشیم.اگر نه به معیارهات نزدیک نیست و اون کسی نیست که میخوای باید دیگه بهش رفتار محبت آمیز نداشته باشی باید سرد برخورد کنی و در یه فرصت بگی نمیخای ازدواج کنی.موفق باشی

سلام
برادر عزیز مگه مهمه که دیگران چه فکری در مورد شما بکنن یا چه برچسبی بزنن. در شرایطی که نخواستین با احساسات یه دختر بازی کنید. ببینید من یه دخترم. دخترا وقتی عاشق میشن کنایه و تیکه و ... رو نمی گیرن. مدام کوچکترین رفتارهای فرد مقابل رو برچسب دوست داشتن می زنن . مدام تفسیر می کنن و ذهن خوانی می کنن و توجیه می کنن. به هزار و یک دلیل وقتی جواب رد مستقیم نشنون، اون رو دلیل دو دلی میذارن و امیدوارتر میشن. با خودشون میگن اگر منو نمی خواست مستقیم بهم می گفت.
شما اگر نمیخوای با احساساتش بازی کنی واقعا بهش بگو تمایلی به بیشتر شدن رابطه نداری. مطمئن باش و شک نداشته باش که اون هم آسیب جدی نمی بینه. شاید اتفاقا این ضربه لازم هم باشه. چون اون هم هنوز راه درازی در پیش داره که از الان باید تجربه کسب کنه. شنا رابطه عاشقانه ای نداشتید که حالا اون ضربه ای بخوره. این آسیب رو وقتی می بینه که مثلا یکسال دیگه به همین منوال طی بشه و در نهایت مجبور هستید رک و بی پرده بهش بگید که نمیخواید این رابطه رو.
و یک چیز دیگه ای که من در شما کشف کردم این هست که خودتون به شدت حساسید که کسی قضاوتتون نکنه و کسی از دستتون ناراحت نشه و . ...
این رفتار خوبی نیست . ما نمی تونیم همه آدمها رو از خودمون راضی نگه داریم. چون خواسته های آدمها گاهی در تناقض با اهداف
ماست. بهتره از همین الان تمرین کنید جراتمندی رو و هنر نه گفتن رو .
چون ادامه این رویه یا باعث آسیب بیشتر وارد کردن به دیگران هست. یا به علت رو درواسی قرار گرفتن باعث آسیب رسوندن به خودتون هست.
در مورد راهکارهای نه گفتن سرچ کنید. تکنیکهای خوبی برلتون میاره.
محکم و استوار بایستید و از حرفاتون و تصمیماتتون دفاع کنید.
موفق باشید.

سلام ..من هم کاملا با نظر ویس موافقم.. با شناختی که از دختر ها دارم به عنوان یه دختر.. مخصوصا در سن پایین که اوج خیال بافی و رویایی بودن دخترهاست.. شما هم چون رفتار و شخصیت اتون مردونه بوده جذب شما شده و ظاهر یه مرد خیلی واسه دخترها مهم نیست و این قد که جذب ویژگی های مردونه میشن و میپسندن جذب ظاهر یه پسر نمیشن.. که در مورد اقایون فکر کنم برعکسه ..اول باید ظاهر طرف به دلشون بیشینه... به نظر من چون اون دختر کوچکترین رفتار شما رو تفسیر خواهد کرد باید به شیوه ای مودبانه اون رو از این حال و هوا دربیارین... مثلا وقتی اون دختر حضور داره یه مکالمه دو نفره با یکی از دوستاتون راه بندازین طوری که دختر هم بشنوه و بگین اصلا تو خط ازدواج نیستین و الان خیلی برام زوده و بهش اصلا فکر نمیکنم.. خوشحالم که انسان شریفی هستین و میدونید احساسات و قلب ادم ها دارایی با ارزش اونهاست و دوست دارین کمترین اسیب رو دختر خانم ببینه..موفق باشید.

سلام دوست عزیز.
نظر همه دوستان کاملا درسته ... واقعا حرف های درستی میزنن ..
من دیگه حرف بقیه رو تکرار نمیکنم .. ولی چون ادما توی همه مسائل به مثال هم نیاز دارن، خودمو برات مثال میزنم ..
من 2سال پیش 22سالم بود که متوجه شدم دختری از من خوشش میاد .. (فامیلمون هست). چون خودم ادم احساسی هستم و نمی خواستم ناراحتش کنم و بهمش بریزم نتونست بهش بگم نه!! (اون زمان کنکور کارشناسی داشت .. با خودم گفتم فعلا یکم باهاش دوست باشم تا کنکورش رو بده .. بعد از اون باهاش کامل به هم میزنم.)
بزرگ ترین اشتباهم همین بود .. مدتی که از رابطمون گذشت .. وقتی علاقه شدید ایشون رو نسبت به خودم دیدم کم کم منم عاشق شدم .. واقعا تحمل جلوی احساسات بقیه برای من سخته! و سر همین موضوع عاشقش شدم .. بدون اینکه به شرایطمون، خانوادهامون و خیلی مسائل دیگه فکر کنم .. باورت نمیشه . چشم به هم زدم دیدم 2ساله هنوز باهاشم و شدیدا میخوایم با هم ازدواج کنیم .. همین ماه پیش بود که یکم به خودم اومدم و با پدرمادرم صحبت کردم که چیکار کنم. گفتن باید تمومش کنید .. شما به درد هم نمیخورید .. راست هم میگفتن.
سر اشتباهی که من کردم 2سال با احساسات این دختر بازی کردم و الان دارم باهاش به هم میزنم .. هم خودم ریختم به هم .. هم اون قبول نمیکنه! خودم هنوز موندم چی بهش بگم که راضی بشه. بی خیال بشه! (خودمم برای همین موضوع باید یه تاپیکی بزنم :دی)

دیگه زیاد صحبت نمیکنم .. خودت هم میدونی الان سن ازدواج نیست .. شرایط مناسب نیست .. پس حتی بهت میگم هی با خودت نگو خیلی زیباست . خیلی خوبه و از این حرفا .. بهترین ششخص هم باشه چون شرایطش رو نداری حتی بهش فکر هم نکن .. عاشقی دست خود ادم نیست .. یهو میبینی ای دل غافل! عاشق شدی!

طبق گفته دوستان خیلی مستقیم بهش بگو! اگه کنایه وار بگی یا دلیل های حاشیه ای بیاری فایده نداره .. اون برداشت های خودش رو میکنه و احساسش بهت شاید بیشتر هم بشه . جدی باهاش رابطه رو تموم کن .. انشالله که در طول ادامه تحصیلت هم به مشکلی برنمی خوری ... ولی مشکلات اونجوری به مراتب بهتره تا مشکلات عشق و عاشقی ..
اگه الان شما old boy هستی .. من دیگه واقعا پیر پیر شدم توی این مدت .. حرف ما رو جدی بگیر .
آقایی :72:

سلام دوستان
من بلاخره با دلايل قانع کننده به ايشون گفتم که من علاقه اى به رابطه ندارم و ايشون هم قبول کردن
البته چند نفر از اطرافيان هم بيکار ننشستن حرف و حديث هاى هايي پيش اومد و ميخواستن يکم به بازى بگيرن مسئله رو که باهاشون قاطعانه صحبت کردم
کاملا هم ارزشش رو داشت

ممنون از تمام دوستان که هميارى کردن.