همه ی احساسامو نسبت ب جنسه مخالف از دس دادم
سلام
عیدتون پیشاپیش مبارک
من ی مشکلی دارم یواش یواش داره اذیتم میکنه گفتم با شما درمیون بزار ببینم جدیو مشکل سازه یا حل خواهد شد
من ی تجربه عاطفی داشتم ک ی عشقه یک طرفه بود از جانب ی اقا ک واااقن بیحدو اندازه بود حتی بیشتر از مجنونهه لیلی خب من نتونستم بپزیرم اغلبه اینجور احساسا با این حد با این همه گذشت و عمق از نظره من گزرا بود شاید حاصله هیجاناته ی اقا ک عصن شرایط ازدواجم نداش و عصن از نظره فرهنگی ما باهم خیلی فرق میکردیم ولی تجربه و حسه قشنگی داد ب من ی حسی ک دائمن از هر لحاظ توسط اقایی پرستش میشدم اون گزشت و رفت بعدهاهم خاستگارایی بودن ک ی خصلاتو و ویژیگی های ظاهریی رو در من میپسندیدن
بعدها با ی اقایی اشنا شدم ک معیارایه ازدواجش مناسب اومد برام دلیل انتخابش هم در من ی ویژگیه ظاهری بود ک داشتم بعدها همونم کوچیک میکرد تو چشم ک این ویژگیتم اونقدام ک من میخام نیس فلان کس بود بیشتر اینجوریبود بهتر بود تو رفتارت مصه اون نیس و داعمن کوچیک کردنه خخصلتایی ک شاید مثبت بودن مصلن میگفتم خانوادم اینجورین میگف وااا من دوس ندارم پرسید ماشینتون چیه گفتم گف باید داشته باشه بابات با این سنش دیگه پس چی خلاصه تو من هیچی برا اعتماد بنفس نزاش بمونه
منم قبل از دیدنه این خصلتاش اولین نفری بود ک ب خودم جرات دادم ک جدی بهش نگا کنم وقتی از رفتاره سردم شاکی شد غرورمو شکستم و بامحبت تر تو گفتار البته باهاش رفتار کردم اولین بار بود برای من ک با ی اقا اینجوری حرف بزنم برام سخت بود ولی فک.میکردم باید باشه و این اشکاله منه ک باید رفع بشه
نهایتن دیدم واقعن نمیتونم و رابطرو تموم کردیم واقعن نمیتونستم تحملش کنم دیگه هرچند بهم خیلی سخ گزشت ولی بهتر بود از وابستگیه بیشتر
بعده اون من واااقعن ب هیییچ اقایی هیچ احساسه مثبتی نمیتونم داشته باشم هییچییی واقعن حتی از دوس داشتنحرف زده میشه برام مسخرس و واااقعن هیییچ گونه حسی نیبت ب جنسه مخالف ندارم این نگرانم میکنه میگمم نکنه نتونم ازدواج کنم یا بعده ازدواج این قد سردیم مشکل ساز بشه برام
واقعن نگرانم....حتی حسای دیگه حس ج هم ندارم دیگه تو فیلمی اگه صحنه ای داشته باشه برام مسخره میاد کا اشون
بنظرتون من مشکلم خیلی حادده؟
باید برم دکتر؟
ی دختره مجرد برم ب دکتر چی بگم؟روم نمیشه عصصن
