چه کار کنم دیگه از دستم ناراحت نباشه
سلام، کامل خودم و همسرمو معرفی میکنم تا برم سراغ مشکلی ک داریم
شادی هستم، 24 سالمه، تهران زندگی میکنیم، دانشجوی ترم آخر ارشدم
همسرم، 24 سالشه، دیپلمه و تو بازار و تو یه صنف تولیدی کار میکنه
همسرم پسرداییمه، و ما با عشق و علاقه فراوون ازدواج کردیم و داریم ادامه میدیم
راستش هر چی بگید و حتی فحشم بدید!حق دارید، ولی کمکم هم بکنید
من چند ماه پیش ب مدت 4 ماه تو یه شرکت خصوصی کار میکردم، بعد یکی دو روز احساس کردم از یکی خوشم میاد، و سر همین موضوع (قسم میخورم ب خاطر همین موضوع) نخواستم کارمو ادامه بدم و با شرایط بدی و بدون حتی گرفتن حق و حقوقم اومدم بیرون (اخراج نشدم، استعفا دادم ولی چون یهو گفتم از فردا نمیام اونا هم حق و حقوقمو چندماه بعد دادن بهم)
من و همسرم از اول همه چی رو ب هم گفته بودیم، یعنی چون همسرم پسرداییم هم هست خیلی در جریان زندگیم بود. ما به هم قول داده بودیم و دادیم ک هر اتفاقی رو هرچند ناراحت کننده ب هم بگیم
و من میخواستم و هنوزم میخوام ک سر قولم باشم
و خب گفتم چرا از شرکت بیرون اومدم، حالم خیلی بد بود اون روزا، همسرم خندید و گفت ایراد نداره چرا چند روز خودتو اذیت کردی، زودتر بهم میگفتی خودم همیشه پشتتم
و واقعا هم بود و ماجرا تموم شد و ..
اما چندباری دیدم ک داره غصه میخوره، ب روم هم نمیاره ولی غصه میخوره و یه کم حساس شده و خودشو کم میبینه ...
من پشیمونم، دیگه غلط بکنم دلشو بشکنم، واقعا پشیمونم ک بهترین همسر دنیا رو اذیت کردم
فقط بهم بگید چیکار کنم غصه نخوره؟؟..
(ببخشید طولانی شد)