-
راهی به درون...
سحر نزدیک است...
کافیست قلبت را بگشایی و آواز خوش آمدگویی سر دهی آن وقت است که آفتاب سحرگاهی ناگزیره به طلوع است.
منتظر توست تا نغمه سرایی و پایکوبی را آغاز کنی ،خورشید نخواهد توانست در برابر وسوسه های ظهور در آسمان مقاومت کند.
گاهی احساس میکنم اگر روزی همه پرندگان تصمیم بگیرند آواز نخوانند و ترانه سر ندهند...
دیگر خورشید طلوع نخواهد کرد.
برای چه اگر همه ی درختان و نباتات تصمیم بگیرند باز شدن گل های خود را مشروط به طلوع خورشید بدانند و با خود بگویند:
بگذار اول خورشید طلوع کند،بعدا ما شروع به شکفتن میکنیم .اما هیچگاه این اتفاق قادر به جاری شدن نیست،و قانون بقای این معجزه ی شکفتن و طلوع در" دو طرفه بودن" و در هم تنیده بودن است.
و هیچگاه این طور نیست که اول خورشید طلوع کند بعدا پرنگان نغمه سرایی کنند و...
بلکه این معجزه ها در راستا و با هم همراه میشوند وضربان دارند.
عارفی شرقی(اشو)
البته با اندکی دخل و تصرف(البته نه دیگه تا این حد...)
شاید تو زندگی با راه افتادن ،یا استارت زدن کاری یا روشی شاهد طلوع خورشیدمون توی اون زمینه باشیم.
اصلا شاید اون خورشید منتظر قدم های ماست...
اینا درس طبیعته به ما !!!
وای!!!
نکنه باز نقشه ی اون شاگرد تنبلرو بازی کنم.
-
RE: راهی به درون...
خورشید طلوع می کند و خواهد کرد حال چه ما بشکفیم ، چه نشکفیم و پژمرده گردیم، چه زنده باشیم چه بمیریم.
ولی تا زمانی که خورشید می تابد زندگی جریان خواهد داشت و اگر روزی خورشید بمیرد زندگی هم خواهد مرد....
خورشید زندگی جسم ما همان خورشید عالم تاب است و خورشید زندگی روح ما امید و نور ایمان است.
پس بیایید دعا کنیم تا این هر دو خورشید همواره تابنده باقی بمانند.
-
RE: راهی به درون...
آغوش بگشا
تا بیدرنگ خدا را در بر گیری .
آغوش او همیشه باز و همواره پذیراست.
مشکل از جانب ما و نفس ماست.
خورشید برآمده...
ما با چشمانی بسته در انتظار نشسته ایم.
خورشید بینوا جه میتواند بکند؟
خورشید به پرتو افشانی کردن خود ادامه میدهد.
گشودن چشم ها کاریست بس اسان .
به محض رهایی عضلات پلک چشم ها ناگزیر به باز شدن اند.
اما...
-
RE: راهی به درون...
اما شرطش آن است که از رویا بیرون ایی
تو می خواهی در تخیلاتت زندگی کنی
در رویاها به دنبال خورشید نگرد
پلکهایت را بگشا خورشید را خواهی دید
او بی صبرانه منتظر گشودن چشمان خواب آلوده ات می باشد
اندکی اراده می خواهدو تلنگری از جانب دوستی که در همین نزدیکی است
...
-
RE: راهی به درون...
هیچ کس دچار کاستی نیست،
فقط لازم است با جان و دل زندگی کنی ما از پیش به کمال رسیده ایم ،ما تکه ای از بینهایت هستیم بنابراین ممکن نیست ناقص باشیم...
امواجی در دریای خداییم،
پس او هر کیفیتی که داشته باشد،امواج نیز دارای همان کیفیت است.
ولی ما تمام و کمال زندگی نمیکنیم،بلکه زندگی را با کمترین امکاناتش سپری کرده و بسنده میکنیم.
-
RE: راهی به درون...
مسئله رفتن به بهشت نیست،
آموختن هنر در بهشت بودن است.
هر کجا باشی ،
باید عصاره ی لحظه ی اکنون را برگرفت.