حل سوتفاهم با خانواده خواستگار
سلام.....دختری 24 ساله هستم،دانشجوی دکتری یکی از بهترین دانشگاهها هستم ،حدود نه ماه پیش با اقایی برای ازدواج اشنا شدم و با هم به جلسات مشاوره رفتیم از همه لحاظ بینمون کفویت وجود داره هم از طریق اعتقادی مذهبی و فرهنگی و خانوادگی، حدود دو هفته پیش خانواده ایشون به منزل ما امدن همه چیز خیلی عالی پیش رفت و مخالفتی وجود نداشت مادر ایشون برای بار دوم تماس گرفتن و خانواده من رو به منزلشون دعوت کردن بنا به اصرار من پدر و مادرم قبول کردن همون شب که به منزلشون رفتیم خاله ایشون هم اونجا بودن،بعد از دو روز مادر ایشون تماس گرفتن منزل ما و گفتن به دلیل اینکه پسرم شرایط نداره و تا شرایطش جور شه نامزدی طولانی میشه ما منصرف شدیم و خود اقا پسرم هم به من پیام دادن که خاله ام بعد از رفتن شما شروع کرده با پدر و مادرم در رابطه با شرایط من مثل این که سربازی نرفتم صحبت کرده و باعث شده اونا مخالفت کنن منم ارتباطم رو با این اقا به طور کامل قطع کردم ولی از طریق دوستم که با ایشون صحبت کردن متوجه شدم هنوز دارن با خانوادشون بحث میکنن و به دوستمم گفتن مشکل از شرایط منه،و تونستن خانوادشونو با وجود شرایطشون راضی کنن اما بهونه دیگه ای که خانواده ایشون اوردن اینه که من تو جلسات خواستگاری ساکت بودم و زیاد حرف نزدم در صورتی که من دختر اجتماعی هستم و بسیار شیطون و شاد هستم و این ساکت بودن منو دلیل بر بی احترامی گذاشتن در صورتی که من این قصدو نداشتم و به خاطر حرمت جلسه سعی کردم زیاد صحبت نکنم الان حس بدی دارم و نمیدونم برای حل این مشکل چکار کنم و چه جوری این سوتفاهمو حل کنم.این اقا با من تماس گرفتن و این موضوع رو عنوان کردن و من دلایلمو بهشون گفتم و گفتم اصلا اینطور نبوده و برداشت خانوادتون اشتباه بوده با وجود این مطمینم که با این اقا خوشبخت میشم و این اقام این حسو دارن و کاملا درسته،اما نمیدونیم چطور این سوتفاهمو حل کنیم.در ضمن این اقا 27 سالشونه دانشجو ترم اخر فوق لیسانس و فعلا هم شاغله ولی بعد از اتمام درسش مشکل سربازی رو داره که خانوادش اول این موضوع رو بهونه کردن که اقا پسر میگه حل شده و خانوادشون ساکت بودن منو به عنوان دلیل عنوان کردن،تعداد جلسات خواستگاری دو جلسه بود که زمان این دو جلسه به سه ساعتم نرسید من نمیدونم ایا این دلیل بهونه هست یا واقعا دلیل اصلیشون،من سعی کردم احترامو به طور کامل رعایت کنم.به نظرتون برای حل این سوتفاهم چکار باید بکنم؟این اقا از مادرشون خواسته با من تماس بگیرن و صحبت کنن که مادرشون قبول نکردن.ممنون از راهنماییتون