شوهرم از اول منو نمی خواست

سلام

الان هفت ماهه که با پسرعموم که 2 سال از خودم کوچکتره عقد کردم ولی بعد از هفت ماه دارم می فهمم که به زرو خانوادش اومده خواستگاری یعنی از بی محلی هایی که به من می کنه تقریبا مطمئن شدم نه زنگی می زنه نه پیامی می ده تو این هفت ماه شاید سر جمع 10 بار هم زنگ نزده باشه تماس همش از طرفه منه البته اونا تو یه شهر دیگه اند و از وقتی اینو فهمیدم دیگه هیچ احساسی بهش ندارم
قبلا هم پست گذاشته بودم که خیلی بهم بی محلی می کنه
به اصرار خانواده ام قبولش کردم
بعد از یک ماه که بابام به باباش زنگ زد و دلخوری منو گفت زنگ زد تلفنش هم به اجبار خانوادش بود ولی بعد از کلی دعوا اصلا یک دفعه هم نگفت که منو می خواد یا دوستم داره الانم یک ماهه که بهش زنگ نزدم هیچ خبری هم از اون نیست
خواهش می کنم راهنماییم کنید چی کار کنم

عزيزم جواب دادن و كمك كردن بهت سخته
شما قرباني تصورات و اشتباهات دو خانواده شدين. من تو فاميلمون همچين تجربه اي رو داشتيم دو طرف تاو قتي كه باهم بودن فقط مايه عذاب هم بودن و با وجود پتانسيلشون اصلا خوشبخت نبودن . بعد اون اتفاق كلا ازدواج فاميلي نداشتيم و زده شديم.
ديگه واسه ازدواج كسي كسي رو مجبور نميكنه. فكرات رو بكن و تصمييمت رو بگير
به دو سال ديگه ات فكركن ببين مي توني و قدرت جذبش رو داري
تكليفت رو با خودت معلوم كن.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط paria_22

عزيزم جواب دادن و كمك كردن بهت سخته
شما قرباني تصورات و اشتباهات دو خانواده شدين. من تو فاميلمون همچين تجربه اي رو داشتيم دو طرف تاو قتي كه باهم بودن فقط مايه عذاب هم بودن و با وجود پتانسيلشون اصلا خوشبخت نبودن . بعد اون اتفاق كلا ازدواج فاميلي نداشتيم و زده شديم.
ديگه واسه ازدواج كسي كسي رو مجبور نميكنه. فكرات رو بكن و تصمييمت رو بگير
به دو سال ديگه ات فكركن ببين مي توني و قدرت جذبش رو داري
تكليفت رو با خودت معلوم كن.

---

اصلا آدم قابل جذبی نیست
خودخواه و مغرور و جز خودش هیچکس دیگه ای رو قبول نداره
این طور آدما رو چطور میشه جذب کرد

شاید ( باز هم می گم شاید ) کسی دیگه رو دوست نداشته باشه بشه جذبش کرد و الی اصلا فکر جذب همچین آدمی رو نکن
خودت رو هم کوچیک نکن ، مشاوره برید و اگه جواب نگرفتی متاسفانه باید دنبال جدا شدن باشی

نازنین جان،

یکی از تجربیات من، که خیلی هم محکش زدم، اینه:

آدم دیگران رو به شکل خودش می بینه.

یعنی وقتی خودش یه ویژگی رو داره، فکر می کنه دیگران هم دارن. یا وقتی به مسئله ای بر می خوره، اولین چیزیکه به ذهنش می رسه، همون ویژگیه.

مثلا یه آدمی که برای دیگران کلاس می ذاره، یا براش مهمه که کلاسش از بقیه بالاتر باشه، وقتی یه نفر دیر سر قرار برسه (یا رفتار دیگه ای رو ببینه) اولین چیزیکه به ذهنش می رسه، اینه که یارو داره برام کلاس می ذاره...

یا یه فرد حسود، زود به فکرش می رسه که دارن بهش حسودی می کنن.

یا یه فرد مغرور، زود فکر می کنه که دارن با تکبر باهاش برخورد می کنن.

یه وقتایی هم دست پیش رو می گیریم که پس نیفتیم. مثلا چون احتمال می دیم باهامون بداخلاقی بشه، خودمون بداخلاقی می کنیم. چون احتمال می دیم بهمون احترام نذارن، بی احترامی می کنیم. و ...


من احتمال می دم حدسی که در مورد همسرت می زنی، نادرست باشه. چون خودت از اول اون رو نمی خواستی، و به اصرار خونواده قبول کردی، حالا با دیدن این نشونه ها، زود به فکرت رسیده که پس از اول منو نمی خواست... در حالیکه ممکنه دلایل دیگه ای وجود داشته باشن.

در مورد مغرور بودنش. یه احتمالی بده که داری باهاش با غرور برخورد می کنی...

در هر حال، سعی کن با دید بازتری موضوع رو بررسی کنی. همه جوانب رو بسنج، رفتار خودت رو بسنج، ببین مشکل از کجاست.

موفق باشی.

سلام نازنین جان
من جواب پستی که برام گذاشتی توهمون تایپیک خودم جواب دادم نمیدونم خوندی یانه! محتواش و دوباره همین جا کپی میکنم بهم بگو ببینم چیکارکردی؟؟؟

سلام نازنین جان
پست هات وخوندم کاملا درکت میکنم چون همسرمن هم دقیقا همین طوری بود یعنی تا من زنگ نمیزدم یا اس نمیدادم خبری ازش نمیشد
اما اینکه گفتی وقتی خونشون بودی تحویلت گرفته باهات خوب بوده به نظرم نشونه خوبی بوده چون اگه تورونمیخواست خب تورفتارشم به نوعی نشون میداد
اما به نظرمن تماس نگرفتن ربطی به دوست داشتن نداره این موضوع دوطرفه اس وبرمیگرده به اینکه چقد ما مهارت داشتیم بقیه مهارتشون بیشترازمابوده یه کاری میکنن همسرشون بیشترتماس میگیره اما اون طرف قضیه که مربوط به شوهرمونه اینه که بعضی ها تیپ شخصیتیشون اینه یعنی همیشه منتظرطرف مقابل ان وبه نوعی همیشه پاسخ دهنده ان بعضی هام اصلا بانیازهای یه دخترآشنایی ندارن که چقدبه یه اس ام اس عاشقانه نیازداره همسرمن چون خواهرنداشت اصلا با نیازهای یه دخترآشنایی نداشت(جاداره اینجابه نقش خواهرشوهرهای گرامی اشاره کنم که یه دونه اش لازمه:-)))))) منم اوایل به همسرم شک میکردم که نکنه باکس دیگه ای درارتباطه که به من زنگ نمیزنه اما بعدیه مدت فهمیدم اصلا عرضه اینکه یه دختروجذب خودش کنه نداره
نازنین جان اگه مطمئنی همسرت سالمه مرد زندگیه وآدمی نیست که با دخترای دیگه ارتباط داشته باشه اگه زندگیتونو شروع کنید این مسئله زنگ واس ام اس خیلی کمرنگ میشه ضمن اینکه خونشون بری بیشتربمونی به رفتاراش توجه کنی راجب آینده و زندگی مشترک باهاش حرف بزنی ببینی اصلا علاقه نشون میده یا نه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط باران 93

سلام نازنین جان
من جواب پستی که برام گذاشتی توهمون تایپیک خودم جواب دادم نمیدونم خوندی یانه! محتواش و دوباره همین جا کپی میکنم بهم بگو ببینم چیکارکردی؟؟؟

سلام نازنین جان
پست هات وخوندم کاملا درکت میکنم چون همسرمن هم دقیقا همین طوری بود یعنی تا من زنگ نمیزدم یا اس نمیدادم خبری ازش نمیشد
اما اینکه گفتی وقتی خونشون بودی تحویلت گرفته باهات خوب بوده به نظرم نشونه خوبی بوده چون اگه تورونمیخواست خب تورفتارشم به نوعی نشون میداد
اما به نظرمن تماس نگرفتن ربطی به دوست داشتن نداره این موضوع دوطرفه اس وبرمیگرده به اینکه چقد ما مهارت داشتیم بقیه مهارتشون بیشترازمابوده یه کاری میکنن همسرشون بیشترتماس میگیره اما اون طرف قضیه که مربوط به شوهرمونه اینه که بعضی ها تیپ شخصیتیشون اینه یعنی همیشه منتظرطرف مقابل ان وبه نوعی همیشه پاسخ دهنده ان بعضی هام اصلا بانیازهای یه دخترآشنایی ندارن که چقدبه یه اس ام اس عاشقانه نیازداره همسرمن چون خواهرنداشت اصلا با نیازهای یه دخترآشنایی نداشت(جاداره اینجابه نقش خواهرشوهرهای گرامی اشاره کنم که یه دونه اش لازمه:-)))))) منم اوایل به همسرم شک میکردم که نکنه باکس دیگه ای درارتباطه که به من زنگ نمیزنه اما بعدیه مدت فهمیدم اصلا عرضه اینکه یه دختروجذب خودش کنه نداره
نازنین جان اگه مطمئنی همسرت سالمه مرد زندگیه وآدمی نیست که با دخترای دیگه ارتباط داشته باشه اگه زندگیتونو شروع کنید این مسئله زنگ واس ام اس خیلی کمرنگ میشه ضمن اینکه خونشون بری بیشتربمونی به رفتاراش توجه کنی راجب آینده و زندگی مشترک باهاش حرف بزنی ببینی اصلا علاقه نشون میده یا نه

---

سلام
ممنون از اینکه جوابم رو دادی
راستش اصلا دوست ندارم کارم به جدایی بکشه واسه همین خیلی سعی می کردن تا رابطه مون رو گرم نگه دارم با دادن پیامهای عاشقانه و زنگ زدن و اس دادنو کادو خریدن ولی اون هیچ کدوم از این کارها رو نمی کرد تا الان حتی یه قدم هم برای بدست آوردن دلم انجام نداده
تا الان هم که من دیگه بهش زنگ نمی زنم هیچ تماسی با من نمی گیره
دیگه واقعا نمی خوام غرورم رو بشکنم و بهش زنگ بزنم و چاپلوسیشو بکنم
باورت نمی شه اگه بگم تا الان یه هزار تومان هم برام خرج نکرده
دیگه نمی توتنم چی کار کنم
شما چی کار کردی ؟

تو زندگی غرور معنی نداره

یادمه مادر بزرگم می گفت زن و شوهرا تو زندگی باید یکیشون من باشه یکی نیم من
این یعنی اینکه همیشه باید یک نفر کوتاه بیاد اگر زندگی رو می خواد
یکم پیش قدم شو اگر جواب نداد جدی صحبت کن و تکلیفتون رو روشن کن.

عزیزم متاسفم ازاینکه همچین شرایطی برامون پیش اومده البته شما یه کم قضیه ات با من فرق داره شما فامیلید خانواده ات خیلی راحت میتونن به بهانه احوالپرسی تماس بگیرن واونا رو دعوت کنن خونتون وبه طورخیلی جدی تکلیفتون رو روشن کنید نه اینکه بهش بگید چرا زنگ نمیزنی آخه میدونی نازنین جان اینجور چیزارو وقتی اعلام میکنی وطرف احساس کنه این کاربراش اجباره اصلا روی خوشی نداره بزرگترها صحبت کنن ببینن آیا واقعا این آدم میخواد زندگی با شمارو یا نه دلیل کم محلی هاش چیه فقط نزارمثل من خیلی طولانی بشه زودتر تکلیف ومعلوم کنید من اگه به عقب برمیگشتم هیچ وقت نمیزاشتم 5 ماه بگذره!