دوست دختر های متعدد همسرم
سلام
از همه ی شما بابت وقتی که میزارید ممنونم و امیدوارم با کمک شما عزیزان نتایج خوبی بگیرم.
من 28 سال سن دارم تقریبا 7 ساله که ازدواج کردم و یک فرزند 5 ساله دارم.
همسرم از من 6 سال بزرگتره و تحصیلاتش کارشناسیه و من کاردانی و دانشجوی کارشناسیم.
مشکل من ارتباط های گاه و بی گاه و تکراری همسرمه!
اولین بار بعد از تولد فرزندمون به طور اتفاقی متوجه خیانتش شدم !
گوشیش مشکل داشت و روشن نمی شد و تازگی عوضش کرده بود من تو فاصله ای که نوزادمون خواب بود تلاش کردم گوشی خرابش رو تعمیر کنم و غافلگیرش کنم که اتفاقا موفق شدم و روشن شد ولی خودم غافلگیر شدم چون با دیدن یک سری اس ام اس ها ش که ظاهرا با هنگ کردن و خاموش شدن گوشی موفق به پاک کردنش نشده بود متوجه این موضوع شدم
از یه خانومی تعریف کرده بود
قربون صدقه ی هیکل و اندام زیباش رفته بود
و اصرار کرده بود اجازه بده برای آخرین بار ببینتش!!!
و اتفاقا چند روز قبل هم سفر بود و این اس ام اس ها مربوط به همون سفر بود
دیگه تصور حال من که تازه مادر شده بودم و احوال روحی داغونی داشتم به عهده خودتون...
من تو این چند سال مرتب با این مسئله مواجه شدم و انواع و اقسام روش های توصیه شده ی مشاوران و غیر مشاوران رو به کار بردم اما نتیجه ش تنها به هم خوردن همون رابطه و شروع رابطه ای دیگه با پنهان کاری بیشتر بود
وقتایی هم که باز به توصیه یکی از مشاوران خودم رو به تجاهل زدم جسور تر و بی پروا تر به کارش ادامه داد!
بیشتر اوقات دوست دختر هاش در یک زمان بیشتر از یکی هستن و از میزان ارتباطشون بی خبرم ولی همیشه زود بهم میزنن و یکی دیگه!
همیشه هم از توضیح علت این رفتار طفره رفته و با اصرار و بعضا گریه و زاری های من گفته مگه چی شده؟
من که کار خاصی نکردم!
بی خود بزرگش می کنی!
بیا اصلا پاکش می کنم(شماره ی همون مورد خاص رو)
یا مثلا زوم کرده رو یکی از اس ام اس ها و توجیه و تفسیر به کار بردن همون یه کلمه!
یا قررررربونت برم بی خود خودتو ناراحت می کنی!!!
و یه چند روز بوسه و قربون صدقه و محبت و باز شروع همون ارتباطات
دیگه حالم از این رفتار به هم می خوره اما به خاطر فرزندمون دارم تحملش می کنم .
متاسفانه مشاورم بهم میگه این آدم همینه جدا شو !!
اما من آمادگی طلاق رو ندارم و بچه م هم به شدت به پدرش وابسته س
میگید چی کار کنم؟
به تازگی دو تا از دوست دختر های جدیدش رو روی بی تالک دیدم و مکالماتشون رو خوندم ازش توضیح خواستم برای بار هزارم گفتم اگر من نقص یا کوتاهی دارم در هر زمینه ای بگو تا رفعش کنم.
من تحمل این رفتارت برام غیر ممکن شده
اگر نیازی داری تو خونه و تو خانواده ی خودت باید رفع بشه
اما فقط سکوت کرد و نهایتا با بی قراری من گفت مگه چی گفتیم به هم دو تا عزیزم وتعریف و تمجید و این حرفا که مهم نیست زن زندگی من تویی ! باشه بیا گوشی رو بگیر خودت پاکش کن!!
من گفتم پاک کردن من چه فایده ای داره در حالی که فردا باز همینه!
بازم سکوت کرد
الانم مشغول مرحله ی قربون دقه ی دو سه روزه ی مرسوم بعد از این بحثه
و همزمان با جفت اون دختر ها ادامه میده ارتباط رو فقط با ورود به خونه تماس ها و مکالمات رو پاک می کنه که من گاهی که گوشی دست فرزندمونه اتفاقی میبینم برخی مکالمات رو که هنوز پاک نشده