کمک فوری میخوام

سلام به انجمن همدردی .
اینققد سن بالا تو این قسمت دیدم که ازدواج نکردن که من بین اونا هیچم 23 سالم تموم شده . از خونه بیرون نمیام زیاد دوستی ندارم خواهر ندارم مادرم نمیتونه با من بیرون بیاد من یه دخترم بین 4 تا پسر برادر بزرگم هم 14 سال پیش مرد 17 سالش بود مادرم شکسته شده همین الانم برادر کوچیکم داره سرزنشم میکنه میگه هیچ پیشرفتی تو زندگیت نداری چرا بیخود ایترنتو حروم میکنی اون یکی بم میگه ترشیده برادر بزرگم که ازدواج کرده میگه بلد نیستی خودتو تو دل کسی جا کنی اون یکی میگه دیوونه خواستگار به اون خوبی چرا ردش کردی بابام میگه ما خواهان خوشبختیت هستیم میترسیم بمونی دیگه کسی پیدا نشه مامانم هم میگه دستو پاشو نداری که خودت پیدا کنی ما تو شهر کوچیکی زندگی میکنیم ابادان هستیم دخترای فامیل شوهر کردن حتی کوچیکترا احساس میکنم دارم کم کم پا میذارم تو اون مرحله که همه یه جوری نگات میکنن {که عرضه نداری یا از این حرفا }درسته نباید به این حرفا اهمیت داد ولی چیکار باید کرد اگه زیاد برم بیرون حلله نگید که سنی نداری من توانایی تشکیل زندگی رو دارم ولی نمیدونم باید چیکار کنم سن من واسه اینجا خیلی هم زیاده فکر کنم حق مطلب رو ادا کردم تورو خدا منتظر جوابتون هستم

عزيزم
هر كسي يك بختي داره ديگه .... به نظر خودت چي ؟ كوتاهي كردي ؟ به نظر خودت خواستگاري داشتي كه از همه لحاظ مناسب بوده باشه و تو بيخود ردش كرده باشي؟؟؟؟؟
اگه خواستگاري كه از همه لحاظ بپسندي نداشتي پس خودت رو اذيت نكن.... صبر كن تا اوني كه ميخواي بياد سراغت .... شما كه نميتوني به خاظر حرفهاي ديگران خودت رو سياه بخت كني يا با اوني كه نميخواي ازدواج كني؟؟؟؟؟؟؟( البته نبايد منتظر شاهزاده با اسب سفيد هم باشي )
يعني اگه يكي رو ديدي كه پسر خوبي بود و به دلت نشست و تا حدودي با معيارهات مطابقت داشت عاقلانه تر اينه كه قبول كني تا منتظر باشي كه شايد يك نفر بهتر بياد سراغت چون ممكنه كه وضعيت برعكس بشه و هي بد و بدتر بشه
خودت هم ميدوني كه سنت واسه ازدواج زياد نيست ....
ولي ميدوني اگه بيشتر توي اجتماع بودي خيلي ها تورو ميديدن و شايد از تو خوششون ميومد
خودت هم قبول داري كه تا زماني كه از خونه بيرون نياي كي ميتونه شما رو ببينه كه بعد خوشش بياد و بياد خواستگاري؟؟؟؟
البته منظورم اين نيست كه بري بيرون ناز و عشوه بياي!!!! مثلا برو كلاس اسم بنويس .... كلاس زبان .... نقاشي ....هنرهاي دستي ... ورزش..... يا هرچيزي كه بهش علاقه داري
تا زماني كه بيرون نري كه كسي نميدونه تو وجود داري ..... فقط كساني كه مامانشون براشون دنبال دختر ميگرده و از فاميل و اينور اونور دنبال يك دختر خوب ميگردن ميان خواستگاريت.....( يعني يك چيز كاملا سنتي )
ولي اگه دنبال موقعيت هاي بهتري هستي بهتره كه بيشتر توي اجتماع بري .....دنبال كار بگرد ...... منظورم اين نيست كه بري دنبال شوهر بگردي.... منظورم اينه كه شايد شوهر آينده ات بخواد دنبال تو بگرده http://qsmile.com/qsimages/303.gif
ولي اگه كسي هم از تو خوشش اومد و بهت پيشنهاد داد ..... اول اينكه با پيشنهاد دوستي موافقت نكن.....ثانيا كه اگه بهت پيشنهاد ازدواج داد بگو كه با خانواده ات مطرح كنه( براي جلوگيري از وابستگي و بعدش هم جدايي و بعدش هم ناراحتي روحي بعدش بهت ميگم كه اينجوري بهتره .... اگر هم كه با كسي دلت خواست دوست بشي ( كه اصلا بهت توصيه نميكنم ) سعي كن اين دوستي در جهت شناخت پيش بره نه احساس كه اگه احساسي پيش بره اوني كه بد بخت ميشه تو هستي نه اون
در كل توصيه ي من به تو اينه كه فكر نكن واسه ازدواجت دير شده و ازت گذشته كه هنوز وقت زياد داري و ثانيا بيشتر توي اجتماع برو تا هم كمتر توي خونه باشي و كمتر سركوفت هارو بشنوي و هم اينكه شايد موقعيت هاي مناسب تري براي ازدواج نصيبت بشه
اميدوارم كه موفق باشي
التماس دعا