باز هم جریان فروش خونه ... از خانواده ام جدا بشم؟
سلام عزیزان:72:
دوستای گل و مهربونم عزاداری تون قبول:43:
میرم سر اصل مطلب :
تصمیم گرفتیم خونمون رو بفروشیم هم من و هم همسرم(پدر همسرم فرمودند سال آینده می تونید بفروشید)
پدرم یه ملکی که هم جای خیلی خوبی هست و هم متراژش بالاست رو دیدن و تصمیم بر این دارند که ملک رو بخرند و سه تا خونه کنار هم درست کنند(دیگه آپارتمانی نه) یکیشو خودشون ساکن بشند و اون دو تا برای من و خواهرم...
البته تنها با فروش خونه من پول ملک در می آد برای ساخت همسرم باید خونشو بفروشه
تا قبل از این قرار بود من خونه ام رو بفروشیم و خونه کلنگی بخریم و همسرم با پول فروش خونه اش خونه کلنگی رو شیک کنه(به کل همه چیزو عوض کنه)(البته همه ش با تلااش و همت خودم)
اما وقتی تصمیم پدرم رو به همسرم گفتم ایشون فرمودند نمیشه من خونه م رو نفروشم و پول ساخت خونه جدید رو قسطی به باباتون بدم !!!!!! خب من این حالتی شدم:http://www.freesmile.ir/smiles/259619_flamingmadf.gif و گفتم نه نمیشه !!!!
به همسرم گفتم سه دانگ خونه به نام تو و سه دانگش به نام من که ایشون فرمودند بحث اینا نیست اصلا کل خونه به اسم خودت من نمیخوام خونه م رو از دست بدم !!!!
تا قبل از اینکه پای بابام بیاد وسط یه تصمیم دیگه داشتا !!! http://www.kolobok.us/smiles/icq/nea.gif
به نظر شما من چی کار کنم؟ باز هم برم کنار بابا اینا زندگی کنم؟ یا همسرم خودش خونه بگیره !!!
اگر هم همسرم بخواد خونه بگیره چون به من گفت کاری از دستش بر نمی آد خودم باید تلاش کنم و تنهایی واقعا نمی تونم اگر هم همسرم بخواد کمک کنه پای خانوادشو میکشه وسط !!!
مادر من هم خیلی به من وابسته ست دوست داره نزدیک خودش باشم تو این مدت که فروش خونه زمزمه بود مادرم مریض شد افسردگی شدید گرفت:54:
همه چیزو بسپرم به بابام؟
( اینم بگم همسرم توقعش بالاهست اما به حرفام گوش می ده البته اگر کسی کوکش نکنه!!! خیلی تحریک پذیره !!!)
از بس فکر کردم مغزم دیگه کشش نداره