+جاذبه ای ندارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام
من دختری 22 ساله هستم و احساس میکنم هیچ جاذبه ای (برای جنس مخالف) ندارم تقریبا دو ساله هیچ خواستگاری ندارم در حالیکه قبلا خواستگاراهام به حدی بود که ارزو میکردم هیچ خواستگاری نداشته باشم تا اندک زمانی از نصیحت و اصرارهای خانوادم مبنی بر انتخاب یکشون به همسری راحت باشم . حالا که هیچ خواستگاری ندارم تنها دو سه مورد اشاره ای داشتن که به خواستگاری نرسید حوصله مادرم هم سر رفته و سرکوفت هاش شروع شده و حتی برادرم و یا دیگران هم گاه گداری یه حرفهایی میزنن که ناراحت میشم شاید در این دو سال زیاد زشت شده باشم (در این مدت کمی چاق شدم اما نه زیاد از صورت هم به خاطر رژیم های جور باجور دور چشمم گود افتاده و کمی کبود به چشم میزنه و لپ هام هم لاغر شده به همین علت کمی استخوان صورتم مشخص شده - به همین خاطر احساس میکنم صورتم زمخت به نظر میرسه ) شاید زیاد سر به زیر و خجالتیم شاید زیاد پوششم ساده ست و شاید ناز و اداهای دخترانه از خودمم ندارم و زیاد معقولانه وحافظه کارانه با همه برخورد میکنم شاید به خاطر اینکه به هیچ مردی اجازه نمیدمم سر هیچ صحبتی رو با من باز کنه - شاید همه فکر میکنن من که بی دلیل موجه همه خواستگارا رو جواب کردم حتما مشکلی دارم که نمیخوام ازدواج کنم یا ... نمیدونم دیگه نمیدونم نمیدونم

نمیدونم برای چی اینها رو نوشتم بخشید سرتونو به درد اوردم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط RAHELE

نمیدونم برای چی اینها رو نوشتم بخشید سرتونو به درد اوردم

---

سلام.
واسه این نوشتی که درد و دل کنی.کار خوبی هم کردی.اینجا محیطش واسه این حرفا عالیه.

والله من سواد درست و حسابی ندارم ولی همین قدر میدونم که سربه زیر بودن معقول بودن محافظه کار بودن یک دختر یعنی کلی جذابیت.
شما اگه عکس اینها شی شاید جذابیت دیگری کسب کنی ولی واسه کدوم جماعت ؟ و به چه قیمتی ؟

تازه شما 22 سال بیشتر نداری.دیر نشده که نگرانی !

موفق باشی.
:227:

سلام RAHELE :72:

اینقدر ناامید نباش .
می دونی که نگرش و دیدگاه ما به مسائل مختلف یعنی اون چیزی که برامون اتفاق می افته . پس بهتره قبل از هرچیز به بررسی نگرش خودمون در مورد مسائل مختلف بپردازیم .مطمئن باش وقتی نگاه تو به یک موضوع عوض بشه خودبه خود ماهیت اون مساله هم برای تو متفاوت خواهد بود .
لینک های زیر رو حتما بخون :
- استفاده از نظریه اسناد در انتخاب همسر
- من خواستگار ندارم

موفق باشی.

خانمی این فقط مشکل شما نیست بیشتر دخترهای جامعه ما این مشکل رو دارن عیبی بر شما نیست و همونطور که خودتون گفتید شاید به خاطر رد کردن خواستگارهاتون در گذشته بوده که حالا کسی تمایلی به خواستگاری از شما نداره زیاد به حرفهای دیگرون هم اهمیت ندید(متاسفانه در این زمینه مادرتون هم شامل میشن) به خودتون و هدفها و آرمانهاتون فکر کنید و برای خودتون برنامه داشته باشید زندگی رو برای خودتون جذاب و شیرین کنید سراغ این رژیمهای جورواجور هم نرید هر رژیمی یه مضراتی داره حیف روح و جسمت نیست که به خاطر دیگرون از طراوت و شادابی بیفته؟؟؟!!!!
در پناه حق

سلام
چرا فكر ميكني جاذبه نداري؟
منظورت از جاذبه چيه ؟
اگه منظورت قروفر و تيپ زدن و آرايش كردن و هزار جور ادا و اطفار ديگه اس اونطور كه من فهميدم تو شوهري نميخواي كه واسه اين چيزا تو رو بخواد !
پس نگران نباش تو در آغاز سن ازدواج هستي و دست كم 10 سال هم وقت داري !

والا تا جاییکه من میدونم برای نسل جدید شیوه های برخورد و پوشش محجوبانه زیاد طرفدار نداره منم با کسانی با چنین طرز فکری مطمئنا در زندگی خصوصیم اگر وارد بشن به مشکل میخورم من مردی که میخوام باید از یه تیپ خاص باشه ! یک کلام مذهبی که کمتر جوونی مخصوصا مرد این خصوصیت رو دارند مردی که حداکثر تو زندگیش بیشتر از دو تا دختر دوست نشده باشه ! تا اینها برام ثابت نشه غیر ممکنه ازدواج کنم
متاسفانه خانوادمم روی مسئله ازدواج زود برای دختر حساسن و به قول داداشم دیگه داره بو میاد .بوی ترشی به قول اونا ! البته من خودم اصلا اینطور فکر نمیکنم
از 17 سالگی مادرمینا استین بالا زدن برای ازدواج من در حالیکه من نقشه های دیگه ای برای زندگیم دارم و اصلا امادگی روحی برای ازدواج رو نداشتم بهتر بگم احساس میکردم هنوز بچم و درست هم بود و مخصوصا از این خواستگار های سنتی دلخوشی ندارم نمیدونم چطور بعضی دخترا میتونن صرفا با یکی دو جلسه به یک مرد غریبه دل ببندن و یا به این نتیجه برسن که میتونن همدیگه رو خوشبخت کنند
بیشتر خواستگارام با اینکه به نظر مادرمینا و اشنایان خیلی مناسب من بودند اما من نمیتونستم الان مادرم با دیدن زندگی و خوشبختی خواستگارای قبلیم که حالا ازدواج کردن میگه خنگی که نپذیرفتی منم تازگیا یاد گرفتم میگمم مامانی حتما قسمت من نبودن اگر بود چشم و گوش بسته بله رو گفته بودم !

من ادم عجولی نیستم و به قول دوستان هنوز دیر نشده فقط گاهی فکر میکنم طراوت و شادابیمو از دست دادمم و شاید هیچ جاذبه ای ندارم

جاذبه ای که من از خانومها میتونم مثال بزننم و برام مهمه با تعریفی که دیگران از جذابیت دارن ممکنه خیلی تفاوت داشته باشه در این مورد نظر دیگران مهمه که در چی جذابیت رو میبینن و ایا من اون جذابیت رو در خودم دارم یا نه :302:!

اقای winter منظورم از جاذبه تقریبا حسیکه ناخوداگاه باعث میشه یک فرد مشتاق به همصحبتی با فرد دیگه میکند!

سلام عزیزم منم 22 سالمه و تقریبا" همین مشکل شما رو دارم . من فکر می کنم نه من و شما بلکه خیلی های دیگه تو این سن همچین فکرایی میکنن به نظرم تا الان برای ازدواجمون زود بوده و می ترسیدیم از ازدواج و پذیرفتن مسئولیت اما به این سن که رسیدیم احساس میکنیم که دیگه می تونیم بار یه زندگیو به دوش بکشیم و میگیم که الان وقتشه برای همینم عجله میکنیم .

نقل قول:

---

والا تا جاییکه من میدونم برای نسل جدید شیوه های برخورد و پوشش محجوبانه زیاد طرفدار نداره

---

این ظاهر قضیه است.تازه هیچ چیز مطلق نیست و همه جور قشری در جامعه هست.خود من هم تو همین جامعه هستم و از همین نسلم.بسیاری دوستان خود من دوست دختر داشته و یا دارند ولی برای ازدواج دنبال دختر خوب میگردند !فکر میکنید تعریفشون از خوب چیه ؟!

نقل قول:

---

متاسفانه خانوادمم روی مسئله ازدواج زود برای دختر حساسن

---

این قضیه اش جداست شاید بهتره دید خانوادتون کمی انعطاف پیدا کنه .

نقل قول:

---

یک کلام مذهبی که کمتر جوونی مخصوصا مرد این خصوصیت رو دارند مردی که حداکثر تو زندگیش بیشتر از دو تا دختر دوست نشده باشه !

---

شخصا فکر نمیکنم چنین مردهایی نایاب شده باشند خود من دوستان زیادی دارم که به روابط نا پایدار اعتقاد ندارند و تا حالا هم با هیچ دختری دوست نبودند.

نهایتا به نظر من بهتره به پیشرفت علمی و اخلاقیتون بپردازید.آخرش قراره با یک نفر ازدواج کنید.دعا کنید فرد مناسبتون گیرتون بیاد نه اینکه روزی صد تا خواستگار بیاد و بره.

موفق باشید.