من واقعا به کمک احتیاج دارم
سلام به دوستان عزیز
می خواستم بدونم یکی با مشکلات من باید چیکار کنه ؟ من 32 سال دارم. هنوز مجردم و ظاهرا هیچ امکانی هم برای ازدواج ندارم. چندی پیش مادرم به بیماری سرطان مبتلا شد ، البته الان حالش خوبه و می دونم عمر دست خداست ولی می ترسم .دوران معالجه اون برای من تک و تنها خیلی سخت بود حتی توی بیمارستان همه از من می پرسیدند همسرت کجاست؟ شوهر نداری؟ باور کنید از این سوالات و از این همه تنهایی خسته شدم . تازگی ها خیلی افسرده و گوشه گیر شدم می دونم برای مادرم هم که شده باید روحیه ام بالا باشه ولی دست خودم نیست. ظاهرا مسئله ازدواج من به صورت یک معضل لاینحل در اومده برای حل این مشکل باید چیکار کنم؟ خواهش می کنم منو راهنمایی کنید.
RE: من واقعا به کمک احتیاج دارم
سلام mania_f جان
خدا نکنه دلت بگیره .هر موقع دلت گرفت روی بچه های همدردی حساب کن .نکنه تنها بشینی غصه بخوری ها!! ان شاالله حال مادرت هم بهتر بشه
در مورد ازدواج هم خودت رو ناراحت نکن .دور و بر من پر از آدم هایی هستند که دیر ازدواج کردند سنشون از شما هم بیشتر بوده اما شکر خدا همسر و زندگی خیلی خیلی خوبی هم دارن به قول معروف دور و زود داره اما خدا کنه سوخت و سوز نداشته باشه .من هم برات دعا می کنم .خدا بزرگه.اینجا دائم سر بزن حتما دوستان کمکت می کنند. :43:
RE: من واقعا به کمک احتیاج دارم
دوست عزیز
واقعا ازت متشکرم . جواب صمیمانه ات یک دنیا برام ارزش داره. خیلی مسائل هست که دوست دارم با یکی مطرح کنم و راهنمایی بخوام. متشکرم که به من گوش میدین . برای همتون آرزوی سلامتی و تندرستی دارم.
RE: من واقعا به کمک احتیاج دارم
خب ، یکی از مسایلی که دوست دارم مطرح کنم مساله دروغ هاییه که بعضی از دوستان و یا حتی افراد فامیل می گن . نمی دونم شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشه که مثلا به شما شخصی را به عنوان خواستگار معرفی می کنند اما این معرفی هرگز به مرحله مجلس خواستگاری و یا حتی یک آشنایی مختصر هم نمی رسد چون اون فرد مورد نظر ( که دوست یا یکی از افراد فامیل شما باشه ) بدون هیچ خبری میره و دیگه حتی تلفن شما رو هم جواب نمیده ! اگرهم جواب بده معمولا جمله زیره :
فردی که می خواسته به شما معرفی کنه درست همین چند روز پیش از شما با یکنفر دیگه صحبت کرده و خلاصه ...هیچی !
من نمی فهمم که این افراد چرا باید دروغ بگن که اخر سر خودشون شرمنده بشن . نمی دونم در قبال این معرفی های ساختگی چکار باید کرد و چطور باید جلوی این امر رو گرفت ؟
RE: من واقعا به کمک احتیاج دارم
مانیای عزیز سلام.نمیدونم شایداون افراد فامیل متوجه حساسیت تو روی این موضوع که چرا هنوز ازدواج نکردی شدن!واسه همین به قول خودشون میخوان دلداریت بدن که فکرنکنی کسی تورو نمیخواد!!!مطمئنم قصد آزارو اذیت ندارن.تازه 32سال که سنی نیست!!هنوزکلی فرصت داری.چراتا حالا ازدواج نکردی!هیچ موردی تا به حال برات واسه خواستگاری نیومده؟!!برای اینکه جلوی این دروغهارو بگیری به همه بفهمون فعلا"قصد ازدواج نداری!!!تازه هرکسیم واسه ازدواج قبول نداری!!!بنابراین بهشون بگو که اگه یه مورد پیدا کردین که لیاقتمو واقعا"داشته باشه بهم اطلاع بدین!که ازهیچ نظری کم نباشه-پولدار-تحصیل کرده-با ایمان-عاشقت-با خانواده-زن زلیلم باشه بد نیست!!!اینارو بهشون بگووووووو باشه؟!!!(شاید اونا با این کارشون نمیفهمن که نه تنها کمکی بهت نمیکنن بلکه بیشتر ناراحت و افسردت میکنن)واسه مامان خوب و مهربونتم دعا میکنم 10000سال کنارهم با خوبی و خوشی زندگی کنین.....مواظب خودت باش...
RE: من واقعا به کمک احتیاج دارم
البته پیشنهادهای خوبی هستند ولی موضوع کمی پیچیده تر از این حرفاست و به این سادگی نیست. اتفاقی که به تدریج می افته اینه که کنار گذاشته می شی ، از جمع دوستان از جمع فامیل از همه کس و همه جا.
مثلا دوستان همدوره ای متاهل من خیلی ارتباطشون بامن کم شده چون ظاهرا دیگه حرفی برای گفتن به هم نداریم.
یا زوجهای جوان فامیل که دسته جمعی میرن مسافرت و گردش ولی تو در اون جمع جایی نداری و دعوت نمی شی.
در محیط کار هم وضع بهتر نیست. چند تا از همکارهای خانم من که دقیقا هم سن وسال هم هستیم فقط در مورد بچه هاشون صحبت می کنن. اینکه اونها چی دوست دارن ، چیکار می کنن ، براشون چی خریدن و این دوستان انقدر به من محبت دارن که به من بگن من اینها رو نمی فهمم چون مادر نیستم !
آیا احساسات مادرانه و محبت فقط در اثر داشتن فرزند به وجود میاد ؟ من برای اونها خیلی متاسفم که انقدر کوته بینند.
RE: من واقعا به کمک احتیاج دارم
سلام به شما و همه دوستان عزيز
اميدوارم كه مادرتون هرچه زودتر بهبودي پيدا كنند.اول اينكه اگر پيشنهاد خوبي واسه ازدواج به شما شد اول بررسي كن وبعد كه اطمينان پيدا كردي قبول كن وزياد سخت گير نباش.ولي به خاطرفراراز تنهايي از معيارهاي اساسي كه واسه ازدواج تو ذهنت هست چشم پوشي نكن
شما هم با لاخره متاهل ميشي وبه جمع دوستان متاهل مي پيوندي.در ضمن سعي كن كه دوستان مجرد خوبي مثل خودت پيدا كني.انسان در هر سن و سال و موقعيتي ميتونه دوستان خوبي پيدا كنه ودر جمع اونا خوش باشه.
در مورد دروغهاي فاميل و دوستان هم خودتو ناراحت نكن .اين جور آدما همه جا پيدا ميشن.اگر از طرف دوست يا فاميل مورد اطمينانت شخص مناسبي بهتون معرفي شد قبول كنيد كه بياد خواستگاري ولي اگر فرد معرف واستون قابل اطمينان نيست اگر كسي را خواست به شما معرفي كنه قبول نكنيدو اجازه ندهيد با احساساتتون بازي كنند.
يادمان باشد از امروز خطايي نكنيم
گرچه در خويش شكستيم صدايي نكنيم
يادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
طلب عشق زهر بي سر وپايي نكنيم
RE: من واقعا به کمک احتیاج دارم
عزیز دلم دیر ازدواج کردن اصلاً بد نیست شاید رفتارای اطرافیان خیلی اذیتت می کنه وگرنه بهت بگم من تو یه استخر فعالیت می کنم همه ی کادر اونجا جوونیم و اکثراً هم ازدواج نکردن . چند تا مربی داریم 38 سالشونه ولی اصلاً به ازدواج فکر نمی کنن و از من 20 ساله هم بیشتر از زندگیشون لذت می برن . تو زندگی خیلی چیزای مهم وجود داره که ازدواج فقط یکیشه .آدم باید تو زندگیش دنبال موفقیت باشه و هدف های بزرگ، خودشو بشناسه و البته در این مسیر هستند کسایی که شما رو دوست خواهند داشت وشما یکی از اونها رو به عنوان همسر انتخاب می کنید . به نظر من حساسیتتونو رو این مسئله کم کنید . اونقدر که شما فکر می کنید مشکل حاد نیست . واسه خودتون هدفایی بزرگتر از ازدواج انتخاب کنید .
RE: من واقعا به کمک احتیاج دارم
دوست گلم سلام:72:
سعي كن روحيه خودت رو تقويت كني ..... مقالات ازدواج رو حتما مطالعه كن .... هنوز فرصتهاي زيادي داري . همونطور كه ميدوني سن ازدواج بالا رفته پس اصلا خودتو ناراحت نكن ... هيچوقت بخاطر اينكه ازدواج كرده باشي اردواج نكن ..... ازدواج نكردن بهتر از ازدواج بد كردنه ... و يه مساله مهمتر اينكه تو تقدير همه نوشته نشده كه حتما ازدواج كنن .... بدون ازدواج كردن هم ميشه خوب زندگي كرد و از زندگي لذت برد .... حال را درياب و خوب بزي .....
و در آخر يه نكته مهم ....
[دير آيد و خوش آيد]
RE: من واقعا به کمک احتیاج دارم
دوستان واقعا از اظهار لطف همتون ممنونم
با خوندن جوابهای شما کمی آرامش پیدا می کنم ولی مدتهاست دیگه شاد زیستن رو فراموش کردم. من یه کابوس بزرگ دارم به نام " متاستاز" که حتی فکر کردن بهش آروم و قرار رو ازم سلب می کنه.
شاید ازدواج کردن برای من قبلا اصلا هدف نبود ، خیلی کارها بود که دوست داشتم و می خواستم انجام بدم ولی الان خیلی چیزها عوض شده.