نمایش نسخه قابل چاپ
سلام دوستانمن الان يه مدت يكى از دوستام پيش من و قبلش هر روز خونه ما بود حالا ١ ماه به علتى پيش من امدهنميدونم چيكار كنم از دستش چپو راست دروغ ميگه بعضيهاشو كهبه روش ميارم ميگه اوه ببخشيد و مجبور شدم و فلان ديگه حتى از اين كه به روشم بيارم خسته شدم نميدونم چيكار كنم تو اين غربت هم واقعاً يه دوست داشتن نعمت ول اين واقعاً خستم كرده به نظر شما چيكار كنم؟
درود بانو
خیلی راحت بزارش کنار:72:
- - - Updated - - -
دنبال دوست های جدید باش تفریحات جدید برو دنبال علایقت و کارهایی که درش مهارت داری
مرسى از جوابتوناما فعلاً پيش منه تا خونه پيدا كنه و بره و قبلاً كه خونه داشت هر وقت خونه بودم ميومد من واقعاً همه كارى به عنوان دوست براش كردم بدون هيچ توقعينميدونم باهاش چيكار كنم حتى دروغاشو هم كه رو ميكنم يه جورى حرف ميزنه كه خيلى حق به جانبه اصلاً راست نميگه همش دروغ اينجام سخته دوست پيدا كردنميخوام ولش كنم بره بهش كمك نكنم اما دلم نمياددلم نمياد ناراحتش كنم ولى خيلى دروغاش عصبيم ميكنه هم منو هم خانواده اموايراد بدترش اينه فكر نميكنه ما لطف كرديم و بهش جا داديم فكر ميكنه وظيفه است١ ماه تو خونه ماست نكرده يه شيرينى بياره توقع اى نيست اما خوب واسه ادم زور داره كه با اين همه خوبى اينكارارو بكنهبردم تو شركتم استخدامش كرد بدون مدرك داره با درامد خوب كار ميكنه هر روز مياد ايراد ميگيره سخته اين چيه اون فلانه امروز مرخصى بده ميخوام برم عموم تو فلان شهر پاش شكسته ديدنش بعد ميفهمم دروغ گفته با دوست پسرش مسافرت بوده اصلاً قدر نميدونه و منت سرم ميزاره كه مياد سركار دلم ميخواد از شركت و خونم بيرونش كنم بگم اون خر گوش دراز گوشاشو بريده و كره اما ميگم دختر تنها تو كشور غريب نميدونم چيكار كنم؟