-
مشغله زیاد همسرم
سلام به همه دوستای خوبم
چه قدر دلم برای دوستای قدیمیم اینچا تنگ شده و ازشون بی خبرم
خدا رو شکر بعد از به دنیا اومدن پسرم مشکلات من هم با همسرم و خانواده اش کمتر شده نمی دونم شایدم سر من گرم شده دیگه کمتر به حرفاشون گیر می دمو و نکته سنجی رو گذاشتم کنار
چون خدایی بچه داری خیلی سخته و وقت گیر
ولی مشکل من اینه همسرم به شدت مشغوله
شبا تا بیاد خونه ده شب می شه پنج شنبه و جمعه هم اوضاع همینه
بارها باهاش حرف زدم ولی بی فایده بوده
از طرفی هم دلم نمی خواد جنگ اعصاب درست شه چون به اندازه کافی خسته هست
چی کار کنم به نظرتون
-
سلام من توي اين سايت فقط مطالب رو مي خونم و اصلا نظر نمي دم چون مي ترسم با نظر اشتباهم يك زندگي رو بهم بريزم اماخواستم به شما بگم خدا رو شكر كنيد آرزوي يكي مثل من اينه كه شوهرم پر مشغله باشه نه اينكه سالها توي خونه بخوره و بخوابه و هيچ وقت سر كار نره تحملش خيلي سخته دوست خوبم. قدر اين نعمت الهي رو بدون.:72:
- - - Updated - - -
سلام من توي اين سايت فقط مطالب رو مي خونم و اصلا نظر نمي دم چون مي ترسم با نظر اشتباهم يك زندگي رو بهم بريزم اماخواستم به شما بگم خدا رو شكر كنيد آرزوي يكي مثل من اينه كه شوهرم پر مشغله باشه نه اينكه سالها توي خونه بخوره و بخوابه و هيچ وقت سر كار نره تحملش خيلي سخته دوست خوبم. قدر اين نعمت الهي رو بدون.:72:
-
اقلیما جان سلام،
منم با نظر مهتاب موافقم. به نظر من مرد باید کار کنه. البته اگه رابطتون خوبه و به خاطر فرار از شما و محیط خونه نیست که کار رو انتخاب کرده، باید قدردانش باشی و واقعاً دستش رو ببوسی.
مشکل من و خیلی دیگه از خانمای تالار اینه که شوهرامون فراموش کردن مردن و وظیفه دارن زندگیشون رو بچرخونن.
بعدشم شما به این فکر کن که آدم تا چند سال میتونه دنبال کار و درآمد باشه؟ الان که ایشون جوون هستن باید شغلشون رو پیشرفت بدن تا درآینده شما و خودشون راحت باشن.
خدا رو شکر کن. واسه ماهم دعا کن که خدا یه دری به روی شوهرامون بازکنه که بتونن کار کنن و درآمد داشته باشن. تو این وانفسای گرونی و تورم و بی پولی.
به نظر من فعلاً به همون تایمی که میتونه براتون بزاره قناعت کن. با زبون خوش و تنظیم کردن برنامه های تفریحیِ سه تایی که از قبل برنامه ریزی کرده باشی و بهش گفته باشی هم میتونی هفته ای یه بار یه برنامه خانوادگی بزاری و کم کم طی مدت طولانی زیادش کنی.
ایشالا زندگیتون همیشه پر از برکت باشه:72:
-
اقلیما جان در تائید صحبتهای دوستان میگم .. فکر میکنم خانه داری عزیزم . شاید اگه کارمند بودی بیشتر همسرتو درک میکردی
من خودم شاغلم عزیزم و همسرم هم همینطور ولی بازم اون آرامش اقتصادی و امنیتی رو که باید، نداریم متاسفانه و ایناهم همه بخاطر شرایط نامناسب اقتصادی و تورم کشورمونه. من همسرتو درک میکنم که نگران اینده باشه پس مجبوره تا جایی که توان داره کار کنه که خدای نکرده شرمنده زن و بچش نباشه . بنظرم قدردانش باش و بهش بگو که میدونی که بخاطر شماهاست که اینقدر کار میکنه تا همه چیز براتون محیا باشه. خود من عاشق بچه ام .همسرمم همینطور . ولی بخاطر عدم اطمینان به شغلامون و شرایط بد اقتصادی همش داریم عقب میندازیم:54:
خدارو شکر کن که دغدغه اقتصادی ندارین :72:
-
سلام مرسی بابت نظرات خوبتون
نه به خاطر فرار از خونه نیست و خیلی هم دوست داره در کنار ما باشه ولی متاسفانه نمی شه گاهی وقتا واقعا دلم براش تنگ می شه دوست داشتم یعنی شده ارزو که یه روز در هفته از صبح تا شب با هم باشیم ولی متاسفانه نمی شه
منم شاغل بودم و الان به خاطر بچه سر کار نمی رم
مارتا جان واقعا می گم بهت بچه سرشار از برکت و روزیه برای زندگی ما وقتی بچهمون به دنیا اومد بادست خالی خونه خریدیم و همسرم دو شغله شد و درامدشم بد نیست
-
منم از خدامه که همسرم کار دوم داشته باشه و درآمدش هم "بد" نباشه.
می بینی؟ همیشه موقعیتی که ما توشیم و ازش می نالیم آرزوی یکی دیگه است
ایشالا چند وقت دیگه بهتر میشه. یه توصیه بهت میکنم. این یه تجربه است. وقتی بچه به دنیا میاد تا چندماه برکت از در و دیوار زندگیت میباره ولی بعد یهو همه چی به حالت قبل از بچه برمیگرده. پس تا میتونید از این فرصت استفاده کنید.
می دونم که برای شما هم سخته. ولی شما یک همسر مهربان هستید که شرایط همسرتون رو درک میکنید و یک عروسک کوچولو دارید که وقتتون رو به اندازه ی کافی پر میکنه. یه وقت به همسرت گلایه و شکایت نکنی که ما تورو نمی بینیم و این حرفا... ممکنه یه وقت از کار کردن سرد بشه.
موفق باشی
-
سلام اقلیماجان
ازاین طرفها؟؟!!
خوشحالم که مشکلاتت باخانواده همسرت برطرف شده...
اقلیمامگه شوهرت میتونه کارش روکمترکنه یامثلا نره؟یانه نشدنیه'!!
خب ببین عزیزم اون هم ناچاره دیگه...همین شوهرمن الان کمترکارمیکنه اما ازالان میگه وقتی بچه دارشدیم بیشترکارمیکنم خب حق دارهتوی این اوضاع گرونی...تعدادمون هم زیادمیشه!!
میدونم سخته ودلت تنگ میشه اماالان شمادونفردیگه پدرومادرهستین ووظیفه سنگینتری به عهدتونه وتمام تلاشتون روباید بکنیدواسه رشدوپرورش بچه
کنارهمسرت باش ووقتایی که خونه ست شادباش تاانرژی روازتوودخترنازت بگیره...اگه شغلش آزادهست باهاش قراربزارمثلا درهفته یه روز رودوساعت بیشنرباهم باشید...یااگه نمیتونه دوهفته ای یه بار...باهم بیرون برید امااگه نتونست یانشدناراحتی درست نکن برعکسش درکنارش باش ودرکش کن چون داره واسه شمازحمت میکشه
خانم هایی هستن که همسرشون رودوسه هفته ای یه بارمیبینن وراه دورکارمیکنن...پس خداروشکرکن که شب کنارتون هست
موفق باشی مامان مهربون:43:
-
سلام ممنون از نظرات خوبتون
سلام پاییزه جان خوبی؟
بهش غر نمی زنم و وقتی می اد خونه خیلی بگو و بخند می کنم ولی گاهی می شینم فکر می کنم با خودم می گم الان که جوونیم دوست دارم استفاده کنیم وقتی پیر شدیم دیگه چه فایده داره
درسته داره زحمت می کشه و چاره ای هم نداره ولی این روزا هم دیگه بر نمی گرده
به خدا پسرم گاهی وقتا که تو جمعیم باباش با بقیه براش فرقی نداره بس که کم می بینتش
نمی دونم به خدا از طرفی اصلا نباید و نمی تونم ناراحتش کنم و بهش گله کنم از طرفی هم خودم از این اوضاع کلافه ام
اینقدر دلم برای اخر هفته ها می گیره که خدا می دونه