صحبت با خواستگار

حدود یک ماهه پیش یکی از دوستام برادرشو به من معرفی کرد . توی این یک ماهه دوبار به صورت حضوری و یک بارهم تلفنی صحبت کردیم . اینم بگم که هنوز به خونوادم نگفتم . یعنی فکر کردم اول شرایطو بسنجم ، شاید همون اول قضیه کنسل شد . دیگه مامان و بابا رو ( به خاطر بیماریشون ) درگیر نکنم .
همه چی خوبه . به خصوص اینکه با مسئله ازدواج قبلی و جدایی من خیلی خوب کنار اومد و منطقی رفتار کرد .
الان مشکل از منه . یعنی من نمیتونم صحبت کنم ، مثل خنگا فقط حرفاشو تایید می کنم . نه اینکه حرفی نداشته باشم . نمیتونم بیانش کنم . نمیدونم بهخاطر استرسه یا به خاطر کم رویی من . ولی هرپی هست باعث شده طرف فکر کنه من دارم کوتاه میام و این ناراحتش کرده . تو آخرین صحبتمون گفت "چرا من هر چی میگم تو قبول میکنی و مخالفتی نداری . " دقیقا از کلمه امتیاز دهی استفاده کرد . یعنی من به خاطر شرایط قبلیم دارم بهش امتیاز میدم . به من خیلی بر خورد ولی نمیدونم باید چجوری رفتار کنم .لبته اینم بگم من ازش خوشم اومده و به نظرم آدم خوبیه ولی نه در این حد که میگه
.
انگار دختر 16 سالمو دفه اولمه . درحالیکه من 26 سالمه و تقریبا میدونم از زندگی و همسر آیندم چی میخوام .
فعلا پیشنهاد داده بریم پیش مشاور . ولی به نظرم باید اول مشکل خودمو حل کنم .
ممنون میشم اگه کمک کنید .