+عقل و احساس .............
سلام
من در پست های قبلیم در مورد علاقم به پسر دایی بابام صحبت کردم تحت عنوان من عاشق شدم و .
تا اینکه فهمیدم او رفته خواستگاری یه دختر دیگه که اعصاب منو دری و داغون کرد و باعث حسودیم شد و خیلی هم دلم گرفت اما چند روز از این ماجرا نمی گذره که پسر همسایمون که پسر فوق العاتده خوب و خانواده دار و تحصیل کرده مودب مومنی هست اومده خواستگاری من
واما مشکلی که وجود داره اینه که
من هنوز دلم پیش پسر دایی بابامه که چند وقت دیگه عقدشه من اصلا نمی تونم از فکرش بیام بیرون من تو دلم واقعا دوستش داشتم 3 ساله که من اونو تو رویاهام با خودم میبینم باهاش زندگی می کردم حالا من چه جور می تونم به همین زودی فراموشش کنم
همه به من می گن به پسر همسایتون جواب بله بده خونواده هم خیلی اصرار دارن اما من نمی تونم
چه جور می تونم تا وقتی که دلم و حواسم پیشه یکی دیگه است به او جواب بدم پسر همسایمون پسر خیلی خوبی یه اما من نمی تونم اونو واقعا دوست داشته باشم
مگه دل ادک چه قده که هر دفعه بخواد یاد یکی رو درش جا بده :43:
همه میگن تو دیونه ای که می خوای ردش کنی
من دیوونه نیستم من دوست دارم با کسی ازدواج کنم که اولین کسی باشه که دوستش داشته باشم ایا این درسته که من با اون ازدواج کنم اما دلم پیشه یکی دیگه باشه ؟
هرچند که اون یعنی پسر داییم معنی این همه دوست داشتن رو نفهمید
ترو خدا بگین من چه کار کنم خودم تصمیم گرفتم که دیگه ازدواج نکنم هر چند که او به من پشت پا زد اما من فقط اونومی خواستم
البته تازگی یا شنیدم پسر داییم گفته دانا به من روی خوش نشون نمی داد احساس می کردم از من بدش می یاد اما من باور نکردم یعنی او ن واقعا نفهمید من دوستش داشتم
شما بگین من چه کار کنم
الان شبای قدره دعا می کنم که خدا حداقل مهر پسر داییمو از دلم بیرون کنه :305::203:
من نمی خواستم این مسئله رو تو تالار مطرح کنم چون احساس می کنم که جوابی به من داده میشه که همه می گن
:72:
RE: عقل و احساس .............
با سلام
*من نمی خواستم این مسئله رو تو تالار مطرح کنم چون احساس می کنم که جوابی به من داده میشه که همه می گن *
با توجه به ديدگاه شما من فقط مي تونم دعا كنم كه عاقبت بخير بشيد و هر چه به صلاح شماست پيش بياد.
موفق باشيد
RE: عقل و احساس .............
اگه اون ازدواج کرده,دیگه کاریش نمیشه کرد.
شما بهتره به فکر خودتون باشید,شاید پسر همسایتون بتونه جای اونو براتون پر کنه,البته این بستگی به خودتون داره.
منم براتون دعا میکنم
RE: عقل و احساس .............
من نمی خوام بپذیرم که به این راحتی کسی رو که دوست داشتم از دست دادم یعنی نمی تونم بپذیرم
RE: عقل و احساس .............
من میتونم احساس شما رو درک کنم,میتونین موضوع منو بخونین.<<کاش میشود به حرفام ...>>
ممکنه این مشکل برای منم پیش بیاد,منم نمیدونم باد چکار کنم,شاید بسختی فراموشش کنم یا اصلا فراموشش نکنم.
RE: عقل و احساس .............
جواب مشکل شما .در وجود خود شماست.....بخواه که میشود :203:.
من هم براتون دعا میکنم:203:
RE: عقل و احساس .............
اگه نظر همه اینه که شما با پسر همسایتون ازدواج کنید همین کارو بکنید
حتما راه درست اینه که همه بهش اشاره میکنن.
شما تا کس دیگه ایو وارد زندگیتون نکنید خیلی سخته که بتونید پسر دایی رو فراموشش کنید
شما باید با این قضیه کتار بایید که اون دیگه نیست و برای همیشه رفته.
ازدواج با پسر همسایتون در صورتی که مشکلی نداره و میتونید بهش تکیه کنید بهترین راه برای فرار از این بحرانه.
موفق و پیروز باشید
RE: عقل و احساس .............
دوست عزیزم این نسخه یه فرد عامیه و فقط اون چیزیو نوشته که فکر میکنه درسته. تو برای عمل کردن و یا نادیده گرفتن وحتی سرپیچی ازش کاملاً مختاری و مسئولیتش متوجه خودته.
هر طور که احساس ميکني درحال حاضر راحتي همونطور باش .سعي نکن کاريو که واست سخته انجام بدي.
خودتو از قيد و بند نصيحتا رها کن ؛ يا اگه از شنيدن حرف ديگران { که خودت قبل از گفتنشون حدس ميزني چي ميخوان بگن} خسته اي، اصلاً نخواه که چيزي بگن .
ساده تر بگم:
اگه ميخواي ... پس باش و ادامه بده ! بزار انقدر ادامه پيدا کنه وتيغت بزنه! تا از تيزيش کم بشه .
اين حسات دوره داره. تو بايد دوره تو طي کني . تو اين مدت خيلي بزرگتر از ايني که هستي ميشي؛ وقتي به اين رشد شيرين! رسيدي اونوقت به سلامت بيرون اومدن از اشتباهات احتماليتو جشن بگير. پس يادت باشه تو اين مدت قدمات بايد تو رو به اون جشنه نزديک کنه...
بعد تازه اين زخمات واست ميشن سرمايه. به اين نکته ميرسي که: با کسي که به عمق يه احساس عظيم و مقدس پي نبرده حتي عليرغم غني بودنش از تمام خوبيهاي عالم جايگاه اين حست با اين کيفيت وعظمت کجا ميشد؟؟؟
اونوقته که سعي ميکني از حس پرارزشت پاسداري کني. و تو تازه به نصايح دوستان که الآن برات ملال آوره ميرسي.
دلت شاد ولبت خندون.
RE: عقل و احساس .............
سلام .من یه سوال دارم .اگه یه کسی آدمو دوست داشته باشه ، اما من با یه نفر دیگه ازدواج کنم گناه کردم ؟
RE: عقل و احساس .............
اصلا گناه نیست دوست داشتن که اجباری نیست
گناه اینه که یکی رو سر کار بذاری حالا به طریقی و بعد بری سراغ یکی دیگه