نشون کردن دختر و پسر

با عرض سلام و خسته نباشید.

من یک پسر 19 ساله و دانشجوی حسابداری هستم.حدود یک سال پیش که با یک دختر خانم در محیط کارآموزی آشنا شده بودم ولی هیچگونه ارتباطی بین ما شکل نگرفت تا چندی پیش که ایشان را یکباره دیگر در همایشی دیدم.دختر با حجب و حیایی می باشند.من به شخصه علاقه ای به دوستی ندارم اما از این طرفم نمیخوام این غریزه سرکوب کنم.به نظر شما چیکار کنم که بهترین راه ممکن باشد.من در حال حاضر در یک شرکتی با حقوق ماهیانه 650 تومان مشغول به کار می باشم و سربازیم هم نرفتم.در ضمن آن خانم یک ماه از من بزگتر هستند.

من به شخصه دوست دارم که با خانواده به خواستگاری ایشان بروم و به قول معروف نشون کرده ی هم باشیم تا بعد سربازی.حدود یکسالی هم از درس من مانده است.

به نظر شما بهترین و عاقلانه ترین راه حل چیست.اصلا چطوری به خانواده خودم بگم.خواهشا کمکم کنید.

معیارهاتون مشخصه برای ازدواج؟
توی خانواده و نزدیکان شما معمولا سن ازدواج چه سنی هست؟
این خانم چه ویژگیهای خاصی دارند که مورد نظر شماست و تا اینجا تشخیص دادید مورد مناسبی هستند؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

معیارهاتون مشخصه برای ازدواج؟
توی خانواده و نزدیکان شما معمولا سن ازدواج چه سنی هست؟
این خانم چه ویژگیهای خاصی دارند که مورد نظر شماست و تا اینجا تشخیص دادید مورد مناسبی هستند؟

---

به شخصه دوست دارم همسرم محجبه باشه.با حجب حیا باشه.هم خودش و هم خانوادش اهل دین باشن که حداقل نماز و روزه و این حرفا.زیبا باشه.به قولی هم کفو هم باشیم.نمیخواستم وضع مالیشون خیلی خوب باشه که اختلاف پیش بیاد.اه .زیاد اهل تجملات نباشه.آینده نگر باشه.تحصیل کرده باشه...سلامت اخلاقی داشته باشه.به قول معروف از هر نظر مادی معنوی بتونه درکم کنه.نه اینکه وقتی داشته باشم بریز و بپاش کنه.قدر پولی که درمیارم داشته باشه.
این خانمم واقعیتش محجبه،چادری،تقریبا میتونم بگم از نظر مادی هم سطح هسیتم.دانشجو هستن و با نوع رفتاری که ازشون دیدم خیلی با اهل سبک بازی و این حرفا نیستن.
در مورد اون یکی سوال متفاوت ولی تقریبا بین سن 23-25 که با ارفاق 26

کسی جوابی به ما نمیده دوستـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــان

سلام
محسن جان به نظر من الان تو توی سن بلوغ هستی با هزار نیاز و غریزه که باعث میشه به سمت دخترا و خصوصا دختری که توی ذهنته کشش پیدا کنی ... و این تصمیمت اصلا از روی منطق نیست شاید از نظر خودت هم احساس باشه هم منطق اما از دور که مسئله رو ادم میبینه جز غریضه و احساس چیزی دیده نمیشه ...
دختر چادری و خوب و نجیب کم نیست و شما هم اصلا عجله نکن تازه وارد دانشگاه شدی اول شور و حال جوونیت خییییییلی رااااه مونده که بخوای بری ازدواج یا حتی نشون کردن یه دختر کار راحتی نیست به حرف نمیشه گفت نشونش کنم حالا تا دو سه سال دیگه که موقعیتم جور شد میرم میگیرمش اول اینکه تا اون موقع انقدر دختر سر راهت قرار میگیره حتی ممکن از این دختر خانم هم بهتر دوم اینکه چند سال دیگه نظرتن تفکرت راجع به زندگی تغییر کرده و به خودت میای میبینی دختر بیچاره مردم رو چند سال معطل خودت کردی در ضمن خانواده اون دختر هم فکر نمیکنم راضی به همچین وصلتی باشند
پس پسرخوب بهتر که کلا از فکر ازدواج بیای بیرون ...... دنیای اطراف تو پر از تجربست ......

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط maedeh120

سلام
محسن جان به نظر من الان تو توی سن بلوغ هستی با هزار نیاز و غریزه که باعث میشه به سمت دخترا و خصوصا دختری که توی ذهنته کشش پیدا کنی ... و این تصمیمت اصلا از روی منطق نیست شاید از نظر خودت هم احساس باشه هم منطق اما از دور که مسئله رو ادم میبینه جز غریضه و احساس چیزی دیده نمیشه ...
دختر چادری و خوب و نجیب کم نیست و شما هم اصلا عجله نکن تازه وارد دانشگاه شدی اول شور و حال جوونیت خییییییلی رااااه مونده که بخوای بری ازدواج یا حتی نشون کردن یه دختر کار راحتی نیست به حرف نمیشه گفت نشونش کنم حالا تا دو سه سال دیگه که موقعیتم جور شد میرم میگیرمش اول اینکه تا اون موقع انقدر دختر سر راهت قرار میگیره حتی ممکن از این دختر خانم هم بهتر دوم اینکه چند سال دیگه نظرتن تفکرت راجع به زندگی تغییر کرده و به خودت میای میبینی دختر بیچاره مردم رو چند سال معطل خودت کردی در ضمن خانواده اون دختر هم فکر نمیکنم راضی به همچین وصلتی باشند
پس پسرخوب بهتر که کلا از فکر ازدواج بیای بیرون ...... دنیای اطراف تو پر از تجربست ......

---

بخدا من خودم میدونم.اینم میدونم تو این دوره و زمونه هیچ کسی به یه آدم 19-20 ساله اعتماد نمیکنه اما خوب من میخوام به اونا بگم منم حساب کنن.من که نمیگم برم الان عقدش کنم یا که برم بگم تو دیگه مال منی.نه میگم برم بگم اغا منم حساب کنید چون نمیخوام دوست باشم که بدتر از نشون کردن.میگم اصن هرکی خواست بیاد شما بگید بیاد خواستگاری این یه چیز عادی اما خوب منم حساب کنید.منم تا بعد خدمتم میشم 22-23 ساله که میرم اون موقع به طور جدی صحبت کنیم که فکر نکنم ازدواج تو 24 سالگی بدباشه.بعدشم اگه بخواهیم دنبال یکی بهتر بگردیم خوب به هرکی برسیم میگم از اینم بهتر میشه پیدا کرد اما یهو دیدید که هیچکدوم نشدند.همه ی حرفایه خواهر گرامی رو قبول دارم اما خوب خوشم اومده و نمیخوام به انحرافات بکشم.مخصوصا تو تهرانی که این جور بد حجابی مد شده که راه چشم پاکی نگاه کردن به موزاییک های پیاده رو هاست.حالا من میخوام که شما همه ی حرفایه منو کنار هم بچینید بعد بهم بگید چیکار کنم.از اول تا آخر.لدفا همه ی شریط در نظر بگیرید.اینکه به قول شما منصرف بشم یا اینکه بخوام برم.در هر صورت ممنون میشم راهنماییم کنید.مرسی

سلام آقا محسن
به همدردی خوش امدید:328:(آخ جون اولین نفر من تبریک گفتم:311:)
منم یک مرد هستم 8 سال از ازداوجم به صورت سنتی میگذره (اینقدر گفتن خانم آونگ دیگه اول هر تاپیک که پست می گذارم اینو می نویسم:58:)

میخوام به اونا بگم منم حساب کنن.من که نمیگم برم الان عقدش کنم یا که برم بگم تو دیگه مال منی.نه میگم برم بگم اغا منم حساب کنید چون نمیخوام دوست باشم که بدتر از نشون کردن.میگم اصن هرکی خواست بیاد شما بگید بیاد خواستگاری این یه چیز عادی اما خوب منم حساب کنید.منم تا بعد خدمتم میشم 22-23 ساله که میرم اون موقع به طور جدی صحبت کنیم که فکر نکنم ازدواج تو 24 سالگی بدباشه:huh::huh:

این یه تیکه رو خدا وکیلی نفهمیدم
فکر کن الان خواهرت یه خواستگار داشته باشه همین حرفو بزنه الان خودت چی میگی ؟؟؟
دختره مورد خوب داشت چی کار کنه ؟؟؟ قبول بکنه ؟؟؟ نکنه ؟؟؟ اصلا این وضعیت برای دختره با این حالت که تو نری خواستگاریش چه فرقی می کنه:huh:
یکم موضعت رو بهتر بگو

محسن جان اونا نمیتونن که با این شرایط کنار بیان
تو الان داغی فکر اون دختر افتاده تو سرت نمیدونی باید چیکار کنی من که دخترم سنم از شما بیشتر تو اینجا اسم ازدواج میارم ترورم میکنن .....
اما من فقط نمیگم مسئله شما سنته میگم تا بشه 24 سالت انقدر طرز تفکرت تغییر میکنه که یه ادم دیگه میشی
من خودم به عنوان یه دختر شرایط پسری رو به این صورت به هیچ وجه قبول نمیکنم کیو دیدی بیاد بگه من هستماااا اما اگه خواستگار اومد راهش بدید اصلا این حرف یعنی چی ؟؟؟؟
تو الان خامی .... سن ازدواج الان بالا رفته هیچکس جرات نمیکنه زن بگیره پسر شجاع
شما الان فکر این دختر خانوم رو از ذهنت پاک میکنی راه سلمتم ادامه میدی و فعلا به درست فکر میکنی و سربازی رفتنت چند سال بعد که یه سری از شرایطتت مهیا شد به بلوغ فکری رسیدی نمیگم خدایی نکرده الان متوجه نیستیااا اما ما ادما تو سن خاصی به بلوغ فکری جنسی اخلاقی و .... میرسیم شماهم رسیدی اون موقع یا خودت یا میگی خانوادت یه دخمل خوب و پاک مثل خودت پیدا کنن .... از الان معذرت میخوام مگه بیکاری خودتو تو این وادیا و این دردسرا بندازی ....
برو با دوستات اینور اونور خوش باش ....:18:

میگم حداقل بریم با خانواده بگیم که اغا اگه شما خوشتون اومد و راضی هستید- تو کارآموزی از این و انور شنیده بودم که مثه این که این دختر خانم از من خوشش اومده بود- بعد خدمت خدمتتون برسیم.یعنی 23 سالگی که فکر کنم اون خانمم ازدواج نکرده باشه دیگه.میگم حداقل یه باب آشنایتم باز باشه.اینم کار بدیه خداییـــ؟؟؟؟خوب برم دوست بشم آیا؟؟.از ایناشم نیستم که بگم این نشه خودم میکشم و این عشق اول و آخر منه و اعتصاب غذا کنم.نه اصن.ولی خوب منم نمیخوام با چند نفر باشم و حال کنم و بعد برم.میگم حداقل باب آشنایت باز باشه.حالا اگه اون خانم خواستگار خوب داشت که فبه حال نه اگر نداشت خوب ما حداقلش اینه که قبلا یه اظهار وجودی کردیم دیگه.این معقول نیست؟؟.بعدشم طرز فکر که تو کلیات عوض نمیشه میشه خدایی؟؟؟؟.نظرتون حالا چیه.بی تعارفا