مشکوک بودن خواستگارم به اعتیاد. از فهمیدنش شوکه شدم. کمکم کنید

سلام دوستان. من همیشه به این سایت سر میزنم و مشکلات دوستان رو میخونم بلکه بتونم از تجریبات بقیه استفاده کنم. راستش خیلی کار کردن با این سایت رو بلد نیستم. امیدوارم مشکلم رو جای درستی مطرح کرده باشم.
من یه دختر 28 ساله هستم. دارای مدرک فوق لیسانس. 8 ساله کارمند رسمی هستم و به لطف خدا شرایط خانوادگی و مالی و ظاهری بد ندارم. تا به حال خواستگارهایی داشتم اما متاسفانه قسمت نشده. حدود سه ماهی هست که با معرفی یکی از همکاران با اقایی اشنا شدم. این اقا از من 7 سال بزرگتر هستند. مدرک تحصیلی فوق دیپلم. قصد ندارم از خود تعریف کنم اما در کل از لحاظ خانوادگی، اقتصادی، تحصیلی و تخصص کاری من از ایشون شرایط بهتری دارم. هر چند به تازگی کاری رو شروع کردند و به آینده اش خیلی امیدوارن. طی این مدت سه بار با پدر و مادر به منزل ما امدند. همچنین با اطلاع خانواده ها چند باری بیرون هم رو دیدیم. از لحاظ اخلاقی من مشکلی ندیدم. ضمن این خیلی دست و دلباز هستند. اما طی این مدت خانوادم چندین بار به من گوشزد کردند که شرایط من بهتر است اما من همیشه میگفتم که پسر خوبی هست. البته این رو بگم که وقتی من در مورد گذشته ایشون سوال میکردم یک مقدار با احتیاط جواب میدادند. چون جایی که کار میکنند حدود 5 سال سابقه دارند یعنی از 30 سالگی. من اون ده سال قبل همیشه برای من علامت سوال بود. در دیدارهای اول به من گفتند توی یه شرکت به مدت ده سال کار میکردند. بعد از چند جلسه گفتند در یک دفتر املاک بودند. سر شما رو درد نیارم. پدرم مدتی بود به تحقیق میرفتند چون پدرم خیلی خیلی ادم محتاطی هست. چند روز پیش اومدن گفتند که از یکی از دوستان این پسر شنیدند که سابقه اعتیاد دارند و اصلا با هم در کلاسهای ترک اعتیاد na آشنا شده اند و ترک کردند. با شنیدن این خبر من واقعا شوکه شدم چون اصلا فکر همچین موضوعی رو هم نمیکردم. برخلاف تاکید پدرم که از این ماجرا چیزی بهشون نگم چون خیلی اصرار میکردند که دلیل مخالفت ناگهانی ما چی هست من بهشون گفتم که همچنین چیزی شنیدم. اول کاملاً مخالفت کردند بعد از یکی دوز گفتند که قبلا اهل مشروب و سیگار بودند اما الان ترک کردند اما هرگز سمت موارد مخدر نرفتند. الان پدر و مادرم کاملاً مخالف هستند . اما این اقا میگه که براش پاپوش درست کردند و این قضیه اصلا صحت نداره. دائما اس ام اس میدند و میگن که چرا من به این اسونی عقب کشیدم. اصلا خواب و خوراک ندارم. پدرم یه کلام میگه نه. مادرم هم با این تا الان پشتم بود الان میگه نه. اگر این حرف واقعا غلط باشه چی. تو رو خدا کمکم کنید.

سلام عزیزم به نظر من دایره تحقیقاتتون رو بیشتر کنید مثلا از اون آقایی که شنیدید ایشون تو کمپ ترک اعتیاد باهم دوست بودند آدرس کمپ رو بگیرید و برید اونجا تحقیق کنید اینطوری به نتیجه بهتری میرسید یا اگر جوابتون به این اقا مثبت بود یکبار کاملا بی خبر ایشون رو ببرید ازمایش و تست اعتیاد...خیلی احتیاط کنید به هر حال ممکنه این آقا هنوز آلوده باشند البته خودشون که اعتراف کردن که مشروب میخوردند و سیگار مکشیدن باز جای تامل داره چون به هر حال اگر شما موضوع اعتیاد رو مطرح نمیکردید همین موضوع سیگار و مشروب رو هم از شما پنهون میکردن ...اگر خانوادتون مخالفند شما هم خیلی اصرار نکنید چون دلیل مخالفتشون موجه عزیزم ..اصلا شاید خواست خدا بود که شما متوجه شدید...

من اگر جای شما بودم یک لحظه هم تامل نمی کردم و جواب رد می داد.
موقعیتش که از هر نظر از شما پایین تر است ، اهل سیگار و مشروب هم که بوده و راجع به گذشته اش هم که یا پنهان کاری کرده یا حرف های متضاد زده است. پدر و مادرت هم که مخالفند. الان دودلی شما برای چیست ؟

- - - Updated - - -

سبک زندگی شما دو نفر اصلا شبیه به هم نیست. اصلا قابل مقایسه نیست.

رزا جان و نوپوی عزیز خیلی ممنونم از اینکه برای راهنمایی من وقت گذاشتید. بله حق با شماست پدر من خیلی اتفاقی این اقا رو پیدا کردند. یعنی یکی از هم محله ای های این خواستگار گفتند که میدونند قبلا با این فرد دوست بودند. پدر من هم با پرس و جوی زیاد این دوست قدیمی رو پیدا کردند. پدرم همیشه هر خواستگاری رو همینطور از زیر ذره بین رد میکنند. شاید اگر خود من بودند اینقدر پیگیری نمیکردم تا این دوست رو پیدا کنم. راستش این اقای خواستگار قبلا به من گفته بودند مشروب خوردند اما طوری گفتند انگار که فقط چندین بار از سر کنجکاوی. اما بعد از اینکه این قضیه پیش اومد من متوجه شدم اصلا سر این مسئله با پدرشون مدتها اختلاف داشتند و حتی خواستند از خونه بیرونشون کنند. اما الان دائم قسم میده که قضیه مال 7 یا 8 سال پیش هست و کلا کنار گذاشته و سر به راه شده. از طرفی پدرم اصلا حاضر نیست بیشتر فکر کنه یا تحقیق کنه و میگه سری که درد نمیکنه دستمال نمی بندم.
ببینید من که همیشه تو عمرم سرم توی درس و کارم بوده الان باید دنبال این باشم که این خواستگار کی و کجا و چقدر سیگار کشیده یا مشروب خورده و اصلا چقدر دنبالش بوده. خیلی ناراحتم. تا چند روز پیش فقط به خاطر اخلاق خوب و با احترامش قبولش داشتم اما الان همه ویژگیهاش یک طرف این مشکلش یک طرف. نوپو جان به خاطر این تعلل میکنم که خسته شدم از بس هر خواستگاری امد پدرم جای اینکه ویژگیهای خوب رو هم ببینه همش دنبال ایراد میگرده. چون من فوق هستم اون هم باید فوق باشه. من چون خونه دارم اون هم باید خونه داشته باشه. راستش هیچ وقت هم اهل این نبودم که دنبال دوستی با کسی باشم اما الان دیگه خسته شدم از تنهایی. سنم هم داره میره بالا. تا میام یه کمی بی خیال شم این اقا اس ام اس میده که چرا عقب کشیدی ؟؟ برای من پاپوش درست کردند؟ چرا با پدرت صحبت نمیکنی؟؟ دیگه فکرم کار نمیکنه.

صنوبر جان،

می گی که اولش خودش قبول کرد و بعد از چند روز گفت پاپوش است و دروغ است.

فقط کاش بهش نمی گفتی دلیلتون اینه. شاید ایشون واقعا ترک کرده و 5 سال هست که پاکه و داره زندگی سالم می کنه.
این برخورد شما خیلی براش گرون تموم می شه.
تفاوت تحصیلات و ... را بهانه می کردید راحت تر بود.

خیلی خوبه که پدرتون اینقدر دقیق هستند و تحقیق می کنند. قدرش را بدون.
در مواردی که خواستگار خوب هست و مشکل خونه یا فوق داشتن شماست، می تونی با کمک یک بزرگتر (مامان، دایی، عمو ...) پدرت را راضی کنی.
یا خودت مستقیم با پدرت صحبت کنی و به نتیجه برسید.

همانطور که یکی از دوستان گفتند به نظر من بهتره که دامنه تحقیقاتتون رو گسترش بدید البته نه شخصا در تمامی موارد اینکار رو انجام بدید.
بلکه به پدرتون بگید {پدرجان شاید یک درصد شما اشتباه می کنید. از پدرتون بخواهید که یک بار دیگه دقیق تر از همون فرد بپرسه و آدرس کمپ رو بگیره و مراجعه کنند و شما نرید چون جای شما نیست}
به نظر من این که قبلا مشروب می خوردند مشکلی نداره چون ضرر نداره تا وقتی که به اعتیاد منجر بشه.
در مورد سیگار هم به نظرم اصلا خوب نیست ولی اگر واقعا ایشون ترک کردند مشکلی نیست.
در مورد تحصیلات هم خودتون باید این موضوع رو یک بار اون هم قبل از ازدواج حل کنید! یعنی پروندش رو ببندید. به هر حال خیلی ها نتونستند ادامه تحصیل بدن یا مشکلاتی داشتند و از این دست قبیل مسائل. دلیل نمی شه که آدم بی هوش یا کم هوش و فعالی باشند.

در پناه حق.

خیلی ممنون دوستان که به من کمک میکنید. شیدا جان من هم میخواستم همین کار رو کنم یعنی بهشون نگم. اما چون ما خیلی وقته با هم اشنا هستیم و تقریبا در شرف پاسخ مثبت دادن بودم این مشکل پیش اومد. مثلا اگر من جمعیت زیاد خانواده یا مثلا سطح تحصیلات رو بهونه میکردم خب ایشون میگفتند که ما با هم قبلا صحبت کردیم. یعنی من همه اینهارو پذیرفته بودم. منتظر بودم که بعد از تحقیقات پدرم جواب بدیم که بیان بله برون. اما اینطور شد. من وقتی فهمیدم تا صبح خوابم نبرد و نتونستم برم سرکار. اصلا فکر نمیکردم همچین چیزی بشنوم. پدرم میگه به فرض هم که ترک کرده باشه پذیرفته نیست. کلا اخلاقش همینطوره. اما خودش میگه که دروغه دروغه. شما جای من بودید چه میکردید خب. اگر هم اصرار کنم و ازدواج کنم با کوچکترین مشکلی میگه خودت خواستی. از طرفی اون دوست قدیمی هم ظاهرا از حرفهاش پشیمون شده و چند بار زنگ زده و قسم داده که بهشون نگیم که اون این موضوع رو به ما گفته. چون خودش ترک کرده و ازدواج کرده نمیخواد براش دردسر درست بشه.
خیلی احساس تنهایی میکنم.

از صحبت هاتون اینطوری متوجه شدم که دارن ضد و نقیض حرف میزنن... اینه یه ابر گفتن تو یه شرکت بعدش گفتن تو یه املاک....
اصلا براتون مهم هست که ایشون اهل مشروب و سیگار بودن تو گذشته ؟
یا اینکه هیچ اهمیتی نداره ؟
اینکه بهتون نگفته درین مورد قابل هضم هست واست ؟
---
این که شما یه عمر سرت تو کار درس و دانشگاه و کار بوده و الانم تو شرایطی قرار گرفتی که داری شرایط یه خواستگار اینجنینی رو بررسی میکنی واقعا سخته و درک میکنم که چقدر ناراحت کننده هست.. ناراحت کننده نه به خاطر شرایط پایین تخصیلی و کاری و ... به خاطر گدشته ای که ممکنه باشما سنخیت نداشته باشه و بدتر ازون حرف های ضد و نقیض و دروغ های احتمالی ایشون به شما!
---
خودتون بهتر میدونید که ازدواج کردن صرفا به خاطر افزایش سن و فرار از تنهایی یعنی از چاله درومدن و به چاه افتادن :81:

شما گذشته پاکی داشته ای ، اهل درس و کار و خانواده بوده ای و به گفته خودت با هیچ پسری دوست نبوده ای.
اما این آقا چه ؟
پدرت راست می گوید. این مرد صلاحیت ندارد. نه استعدادها و داشته هایش به پای شما می رسد و نه زندگی اش را در راه خوبی صرف کرده است.
می خواهی به خاطر خستگی از خواستگاری تمام امتیازهایت را نادیده بگیری و خودت را از چاله به چاه بیندازی؟
من نمی فهمم علت اینکه فکر شما کار نمی کند چیست.
کاملا مشخص است که این اقا مناسب شما نیست.
حتی اگر مشروب و سیگار و مواد مخدر را کنار گذاشته است مناسب شما نیست. این آدم ها که سمت این چیزها می روند مشکلات شخصیتی عدیده دارند حتی اگر بتوانند پاک شوند.

شما خانواده ای مدیر و مدبر داشته ای که شما را درست تربیت کرده اند اما با خودت فکر کرده ای که شرایط خانواده این آقا چگونه بوده است که نتوانسته اند تربیت درستی داشته باشند و پسرشان منحرف شده است ؟

به شما هشدار می دهم. کسانی که به سمت مشروب ،سیگار و مواد مخدر می روند هم خانواده مشکل داری دارند و هم شخصیت مشکل داری.
این اقا ده سال از زندگی اش را از شما پنهان می کند . یعنی این مشکلات عدیده ده سال طول کشیده است. چشم های خودتان را باز کنید خانم. ایشون در مورد ده سال از زندگی اش دروغ گفته است. یعنی در این ده سال زندگی منحرفی داشته است.

اگر موضوع مواد مخدر بوده بدون هیچ فکری رد کنید تو جامعه ما شاید 1 درصد معتادین می تونند مواد رو برای همیشه ترک کنن.
اما اگر مشروب یا سیگار بوده دربارش فکر کنید اگر مشروب خوردنش در حد اعتیاد و دائم نبوده و صرفا کاری بوده که از سر کنجکاوی انجام داده مسئله ای نیست و میتونید بیشتر فکر کنید بالاخره انسان جایز الخطاست اما در مورد مواد اینطوری نیست و مجرد بودن تا آخر عمر بهتر زندگی با یک معتاده