چرا تالار عزیزمون اینقدر خشن شده ؟؟ انگار اینجا رو نمیشناسیم.
سلام دوستان خوب و عزیز تالار خوب و پر رونق همدردی
قبل از هر چیز از مدیر محترم تالار آقای سنگتراشان و خانم فرشته مهربان (که واقعا فرشته اند) اجازه میخوام که کمی اینجا حرف بزنم.
من مهربونی... هستم که از فروردین 1390 عضو اینجام و با مشکلات ریز و درشت به تالار وارد شدم و اینجا رو مثل خونه دوم خودم میدونم و هنوز اینجا برای من پناهگاه و آرامشبخشه.
اما چیزی که اخیراً زیاد تو تالار میبینم که دلمو به درد آورده ، خشونت دوستان و مخصوصاً دوستان جدیده. (البته خودمم مستثنی نیستم)
چقدر راحت بهم تهمت میزنیم. به یکی میگیم تو از داعش اومدی. به دیگری میگیم تو یه دختر خرابی . به بعدی میگیم تو یه فریبکاری . دیگری رو به هوسرانی متهم میکنیم. نفر بعد رو تمسخر میکنیم. نمونه هاش زیاده. کافیه یه قدمی تو تالار بزنیم. بدون اینکه به درد واقعی آدما فکر کنیم. آی آدمها
آی آدمها ، که بر ساحل نشسته شاد و خندانيد ،يک نفر در آب دارد میسپارد جانيک نفر دارد که دست و پای دائم میزندروی ِ اين دريای ِ تند و تيره و سنگين که میدانيد ،آن زمان که مست هستيداز خيال ِ دست يابيدن به دشمن ،آن زمان که پيش ِ خود بيهوده پنداريدکه گرفتستيد دست ِ ناتوان راتا توانائی ِ بهتر را پديد آريد ،آن زمان که تنگ میبنديدبر کمرهاتان کمربند ...در چه هنگامی بگويم ؟يک نفر در آب دارد میکند بيهوده جان ، قربان .آی آدمها که بر ساحل بساط ِ دلگشا داريد ،نان به سفره جامه تان بر تن ،يک نفر در آب میخواند شما راموج ِ سنگين را به دست ِ خسته میکوبد ،باز میدارد دهان با چشم ِ از وحشت دريدهسايههاتان را ز راه ِ دور ديده ،آب را بلعيده در گود ِ کبود و هر زمان بيتابیاش افزون .میکند زين آبها بيرونگاه سر ، گه پا ،آی آدمها !او ز راه ِ مرگ اين کهنه جهان را بازمیپايد ،میزند فرياد و امّيد ِ کمک دارد .آی آدمها که روی ِ ساحل ِ آرام در کار ِ تماشائيد !موج میکوبد به روی ِ ساحل ِ خاموش ،پخش میگردد چنان مستی به جای افتاده . بس مدهوشمیرود ، نعرهزنان اين بانگ باز از دور میآيد ،آی آدمها !و صدای ِ باد هر دم دلگزاتر ،در صدای ِ باد بانگ ِ او رهاتر ،از ميان ِ آبهای ِ دور و نزديکباز در گوش اين نداها ،
آی آدمها
دوستان خوبم، این تالار حرمت داره . بخدا شرف داره. گاهی وقتا اونقدر بین اعضا دعوا میشه که تاپیک ها از حالت مشاوره ای به بحث و جدل و کوبیدن همدیگه تبدیل میشه که یا مراجع مجبوره دست خالی برگرده یا مدیران محترم مجبور میشن تاپیک رو قفل کنن و تموم. خواهش میکنم کمی بیشتر هوای همنوعانمونو داشته باشیم. هممون باهم دوست باشیم. اینجا یه روزی یه کسایی بودن که هرکدوم به نوعی درگیر مشکلات شدید خودشون بودن. اما عاشقانه همدیگه رو کمک میکردن. تسلی میدادن. از شادی هم واقعا خوشحال میشدن. پا به پای هم میومدن. اینجا خبری از سرزنش و مچ گیری و اتهام نبود. ما هممون دوست هم بودیم. رفیق هم بودیم. به جاش تاپیک های کل کل هم بود. تاپیک بود واسه خاطره های عاشقونه . واسه ناگفته های دل کیوان. واسه همه چیز. حتی آشپزخونه هم داشتیم. تاپیک تولد بود و دوستای تالار بهم تبریک میگفتن و جشن میگرفتن. کیک مجازی و کادوی مجازی و.... خواهش میکنم کمی قلبمونو رقیق تر کنیم . کمی دوستانه تر باهم همدردی کنیم. نمک رو زخم هم نپاشیم. مرهم هم باشیم. با اینکه از مرور تاپیک های گذشته ام به شدت عذاب میکشم و قبلم به درد میاد وقتی خاطراتمو مرور میکنم، اما بازم یکی دیگه از تاپیکای قدیمی مو براتون میذارم. تو رو خدا به ظرز راهنمایی ها نگاه کنید. خواهش میکنم به همدردی ها نگاه کنید. کسانی که تو تاپیکم نظر میدادن، پر از درد و رنج بودن ، اما واسه کمک به من درد و رنج خودشونو فراموش میکردن. باورتون نمیشه مثل مادری که به طفلش راه رفتن یاد میداد ، دست منو گرفتن و تاتی تاتی از وسط جهنمی که توش دست و پا میزدم، نجات دادن. البته الانم عاشق تالارم. هنوزم این تالار پر از آدمای مهربون و خوش قلبه.....شاد و آروم باشین. :72:ای کاش به گذشته ام برمیگشتم. ای کاش عاشق نشده بودم. لینک : http://www.hamdardi.net/thread-18174.html