دلم از زمین و زمان به تنگ اومده . دلم فقط گریه می خواد.

سلام باز منم نگار تو سایت چند تا براتون تایپیک در خصوص مشکلات با همسرم و خانواده اش گذاشتم .
دلم بدجوری گرفته طوریکه اگر اینجا امکانش بود زار زار گریه میکردم احساس می کنم گلوم داره پاره می شه بغضی که با تمام وجود می خواد بشکنه. و همچنین غرورم.
نزدیک به یک ماهه که من و همسرم حتی باهم دست ندادیم مشکلات خونه دخالت های مادر همسرم نزدیکی اونا به ما . سر هر چیز کوچیکی اعصابش خراب می شه و فریاد می کشه و بعدش هم قهر. اصلاً زبون و خوش و محبت حالیش نمی شه خیلی دلم براش تنگ شده ، برای خود خودش برای گذشته ام برای زندگی آرومم. حتی این رو چند لحظه پیش براش SMS زدم که تا حالا این همه دلم برات تنگ نشده بود هر چی منتظر موندم جوابی نشنیدم تماس گرفتم خونه بود عصبانی می دونین بهم چی گفت. من اعصاب ندارم الان برا چی زنگ زدی کاری نداری خداحافظ بعد بوق بوق . قطع شد همین.
دلم از زمین و زمان گرفته. دلم می خواد اشک بریزم و گریه کنم برای خودم برای سرنوشتم برای مرد عصبانی زندگیم. من راه برگشت ندارم. برای همه چیز و نفرین کنم به کسی که با من و زندگی من بد کرد.سرم داره از فشار می ترکه نوشتم برای اینکه خودم را خالی کرده باشم. کاش می تونستم این همه تنهایی و دلتنگی ام را با شریک زندگی ام قسمت کنم دوستش دارم خیلی زیاد ولی اون نه حتی یه ذره هم بهم محبت نداره پس من چرا دیوانه وار دوستش دارم یعنی من خلم.

سلام نگار جان
امیدوارم مشکلت هرچه زودتر حل شه
اما مشکلت رو نگفتی

سلام. نگارجون می شه بگی دقیقا مشکلت چیه عزیزم؟

سلام و طاعات و عبادات همگي مورد مقبول الهي.
واما در رابطه با مشكل پيش آمده چند نكته را خدمتتون عرض كنم.
1)نشانه يك رابطه عاشقانه و عاقلانه ،دوست داشتن خود است.يعني انسان بايد اول خودشو دوست داشته باشه بعد طرف مقابل.خانم محترم اينقدر خودوتون را اذيت نكيند مطمئن باشين با اين كارتون بيشتر به خودتون ضربه وارد مي كنيد.قدري صبر داشته باشيد.در همين مدتي كه صبر مي كنيد به اين مسئله هم فكر كنيد كه چرا طرف مقابل شما اينقدر بي عاطفه تشريف دارن.شايد مشكلي وجود داره اگر متوجه شدين سعي كنيد بدون اينكه اون متوجه بشه اون مشكل را حل كنيد.شايد معتاد باشد شايد بيكار باشد.شايد از يك مسئله روحي ديگر ناراحت باشد.شايد اصلا شما را دوست ندارد.شايد كسي وارد زندگيش شده و الان وجدان درد دارد. خيلي شايدهاي ديگر.به نظر من اولين قدم اين است كه اول خودتون را دوست داشته باشيد تا جسم و عقل و روحتان سالم بشه بعد مشكلات را مرور كنيد و به من بگين.پيشنهاد مي كنم حتما به يك روانشناس مراجعه كنيد و سپس به يك پزشك اعصاب و روان تا شما را راهنمايي كنه.من خيلي از افراد را مي شناسم كه همين وضعيت شما راداشتن رفتن دكتر و واقعا هم زندگي مشتركشون به سامان شد و هم خودشون.اصلا نكته اينجاست كه تا طرفين به لحاظ روحي در وضعيت مناسب نباشند ارتباط آنها كوتاه مدت خواهد بود و دوبار آتش بحران فروزان خواهد شد.
2)هميشه به خدا توكل كن.من خودم خيلي وقتها مشكل داشتم خيلي شديدتر از شما اما از خدا خاشعانه خواستم و گرفتم .الا به ذكرالله تطمئن القلوب
3) از نظرات كساني كه طرف مقابل از آن حرف شنوي دارد به خدمت بگير و موضوع را در ميان بگذار
4)و آخرين نكته اين است كه برخي از چيزهايي كه در منزل باعث ميشه كه طرف مقابل را به ياد بياري فعلا مخفي كن و با دوستان خودت بيشتر مراوده داشته باش.
التماس دعا

سلام خانم یا آقای فرهاد فر
من جواب شمارو خوندم انصافا عالی راهنمایی کردید .. من به نوبه خود از دقت نظر و دلسوزیتئن تشکرمی کنم.. تو این شبا التماس دعا دارم .. ممنون