دامنه ارتباطيم بسيار محدوده
سلام دوستان
26 سالمه - ليسانس - مجرد - شاغل
مشكلم: دامنه ارتباطيم خيلي محدوده.
بعد از فارغ التحصيلي (سال 90) با اين مشكل مواجه شدم و تا الان ادامه داشته و بصورت مزمن داره اذيتم ميكنه. به نظر ميرسه راه حلي نداره
زيرا :
با اينكه شاغلم ولي ارتباطم با مراجعين لحظه ايه و همكاري هم ندارم كه طولاني مدت باهاش در ارتباط باشم. جز رئيسم كه يه مرد 60 ساله ست
بعد از دانشگاه و برگشتن به شهر خودم از دوستان هم خوابگاهي و همكلاسي دور شدم
با دوستان دبيرستان هم ارتباط ندارم به همون دليل بعد مسافت
اقوام تو يه شهر ديگه زندگي ميكنن
هم صبح و هم عصر كار ميكنم و وقتي ندارم براي رفتن به كلاسهاي ورزشي و يا برنامه هاي كوهنوردي و يا شركت كردن تو سمينارها و انجمنها و غيره
راههاي كه ممكنه به فردي مثل من پيشنهاد بديد براي ارتباط با ديگران. ولي براي من مثمر ثمر نبوده
كلاس ورزش :بعد از دانشگاه ، اوايل ، رفتم كلاس ايروبيك، همه خانوماي خانه دار و يا دختراي مجرد و همه بيسواد . در مورد چيزاي مسخره حرف ميزدن و به چيزاي مسخره ميخنديدن.
كلاس موسيقي : كلاس موسيقي هم رفتم ولي كلاس خصوصي بود . من بودم و استادم
محل كار : تنهام و همكاري ندارم. تو اين مجتمع خيلي دخترا هم سن و سال من مشغول به كارن تو شركتاي مختلف ولي به همون دلايل كلاس ايروبيك ، هيچ وجه مشتركي نميبينم
اينترنت : تو شبكه اجتماعي هم عضو هستم ولي بدون ارتباط با افراد. فقط براي باخبر شدن از اخبار و مطالب علمي
با اين تفاصيل ، نه با كسي برخورد دارم و نه اميدي دارم كه در صورت برخورد مطابق فاكتورهاي من باشه (حداقل از يه دنياي ديگه نباشه). به بن بست خوردم. الان سه سال شده و حتي با فكر كردن به اين موضوع هم احساس خفگي بهم دست ميده.
چرا نداشتن ارتباط اذيتم ميكنه ؟ اينطور فكر ميكنم كه بدون ارتباط با ديگران نميتونم رشد كنم . چقد كتاب بخونم ؟ وقتي نميتونم با كسي تبادل نظر داشته باشم؟ يا وقتي نميتونم دانسته هام رو تو ارتباط با ديگران به كار ببرم ؟ :303:
فكر ميكنم شكل نرمالش اينه كه ارتباطهاي مختلفي رو داشته باشم و بينشون تعادل برقرار كنم و با هركدوم سبك مخصوصش رفتار كنم. دوست، همكار، رئيس، دشمن، خانواده، همسر
در برخورد با اين مشكل : ديگه به اين رويا نپردازم و سعي كنم از زندگي تنهايي توي غار لذت ببرم؟:listening_headphone
يا به فكر راه حل باشم؟ خسته شدم بسكه از زمين و زمان گله كردم و غصه خوردم:161: