قربانی یا مقصر

سلام
مدت سه سال است که از ازدواج ما میگذرد ام همسرم روز به روز از زندگی خسته تر به نظر میرسد. در واقع علت را این گونه دریافته ام او به خانواده اش بیش از حد وابسته عاطفی است هر چند ما در یک استان غیر از آنها سکونت میکنیم اما دست بر قضا بین من و آنها اختلاف شدیدی رخ داده است و به تعبیر همه فامیل پدر همسرم مقصر بوده موضوع آنقدر اهمیت دارد که من نخواهم تا همیشه با خانواده همسرم معاشرت کنم ابتدا همسرم نیز به من حق میداد اما اخیرا به زندگی بی انگیزه شده است. مدت 5 ماه همسرم تنها رفت و آمد میکرد تا اینکه قضیه ازدواج برادرش پیش آمد که بدون بحث در خصوص رفتن یا نرفتن یک طرفه اقدام به ترک منزل نمود الان هم خانواده ها هم در گیر مسئله شده اند و همگی متفق القول بر طلاق رای و نظر دارند به نظر شما همسرم یک قربانی (قربانی رفتار بد خانواده اش) است یا یک مقصر

واسه اینکه واسه ازدواج داشش رفته قضیه طلاق مطرح شده ؟!!!!!
شما و همسرتون چیکاره این که خونواده ها بر طلاق متفق القول شدن ؟!!!!!!!!

به این میگن دوستی خاله خرسه !!!!
پسر عاقل زندگیه توئه چرا میذاری دیگرون تصمیم بگیرن؟گیرم که پدر زنت یه اشتباهی کرده اگه پدر خودت بود گذشت نمی کردی؟الان هم که موقعیتش پیش اومده بود به بهانه عروسی برادرزنت می رفتی خونشون و بدون حرف و حدیثی آشتی می کردید گره رو انداختی به دندونت....
در مورد مشکلت با پدر زنت میگی؟اطرافیان ما معمولا پیش ما از ما حمایت می کنن و در غیاب ما بد ما رو میگن ....
به مشاور مراجعه کردی؟
فکر جدایی رو از سرت دربیار با همسرت تماس بگیر و از او بخواه که با هم صحبت کنید اگه خیلی تمایل به شرکت در مراسم برادرش داره شما هم مخالفتی نکنید اگه نمی خواهید برید شما شرکت نکنید ولی از او نخواهید بین شما و خانواده اش یکی رو انتخاب کنه که به کرات دیده شده که خانمها خانواده رو انتخاب می کنن
از مشکلت با پدر زنت بگو چون معضل شما اونجاست
در پناه حق

انسان بايد تو زندكى به مشكلات به صورت منطقى نكا كنه واسه جى ما هميشه ياد كرفتيم از كاه كوه بسازيم تو زندكى زناشويى مشكلات زيادى بيش مياد اما انسان فهميده هيج وقت نمياد زندكيشو واسه جيزايى كه ميشه به راحتى حلش كرد از هم بباشونه

سلام
چرا اجازه میدید پای خانواده ها به بحث کشیده بشه؟

سلام
البته به طور کلی گفته اید که با خانواده همسرتون اختلاف نظر داشتید و جزئیات را نگفته اید.
اما دختر و پسر مانند گلی بر درختان وجود والدینشان هستند. و فقط تا وقتی از طراوت کافی برخورداند که بتوانی شاخه و ریشه آنها را (والدینشان) تحمل کنید. بله ممکن است خار داشته باشند. اما این بدان معنا نیست که گلی را بچینی و بروی و توقع داشته باشی در دراز مدت با طراوت بماند.
این را بدان اگر دختری بتوان عاطفه دختری خود را نسبت به خانواده اش زیر پا بگذارد، راحت تر می تواند چنین عاطفه ای را از شوهر دریغ کند.

خلاصه:
میدانم حتما مسئله بسیار مهمی بوده است که تصمیم شما بر ترک والدین همسرتان شده است. اما اگر بخواهید از زندگی لذت ببرید و از عاطفه و هیجان همسرتان سیراب شوید. باید تحمل خار خانواده اشان را داشته باشید و بدون منت (بسیار مهم است بدون منت)، خانواده او را ببخشید.

البته باید منو ببخشید که اینجا جای یک مشاوره کامل نیست و فرصت باز کردن مشکل شما و خانواده ایشان و سایر مسائل نیست. اما به نظرم چون شما و همسرتان مشکل اساسی بین خود ندارید در صورت مراجعه به مشاور خانواده و بررسی راههای حل مشکلات جانبی ، می توانید برای زندگی خود ، خودتان تصمیم بگیرید و آن را بازسازی کنید.

اي خدا آخر زمون شده چرا ما ادمها اينقدر راحت كلنه اي رو ميگيم كه عرش خدا هم ميلرزه..........طلاق

آقا پارسا اگه عروسيه بود شما بود نميرفتيد؟اين همه انصاف....................................