چه جوری نامزدم رو قانع کنم که چادرشو کنار نزاره؟؟؟؟؟)2)
سلام.
از دوستانی که علاقه دارن در باره این تاپیک نظر بدن خواهش می کنم اول این لینک http://www.hamdardi.net/thread-34347.html رو بخونند .این تاپیک ادامه بحث لینک مذکور خواهد بود.انشالله.قبلا از همه دوستانی که نظراتشون رو از من دریغ نمی کنن ممنونم.
- - - Updated - - -
خب.
مثل اینکه این قصه سر دراز دارد.
اول یه چند تا خواهش از دوستان دارم.
یکی اینکه ازتون می خوام لطفا از من ایراد بنی اسراییلی نگیرید.مثلا اگه یه چیزی رو من باب مزاح گفتم همونو نکنید سر علم و بزنید توی سرم.والا بعضی دوستان یه نتیجه هایی از یه حرف من می گیرن که من اگه یه روز هم فکر می کردم نمی تونستم همچین نتیجه گیری ای انجام بدم.
نکته دوم اینکه من خودم می دونم که زود به فکر ازدواج افتادم.می دونم هم که باید بریم مشاوره .پس خواهشا دیگه این حرفا رو تکرار نکنید.
ببینید دوستان......
تو شهر ما مرکز مشاوره ی خاصی نیست اما در محل تحصیل بنده ممکنه باشه.که در این صورت تا زمان شروع کلاس ها و هماهنگی با خانواده نامزدم انجام مشاوره مقدور نیست.پس تا حدود سه چهار ماه دیگه.امکان مشاوره وجود نداره.
در مورد ازدواج زود هنگام هم ،من دلیلش رو توضیح دادم.برای دختر خاله من داشت پشت سر هم خاستگار میومد.این خبر به گوش منم رسید.منم دیدم داره مرغ از قفس می پره و دلم خواست و الآن هم که این جا در خدمت شما هستم.اولش کاملا از رو منطق رفتم جلو آخه خیلی خونوادها مون شبیه همن و من احساس کردم به درد هم می خوریم ولی الآن احساسات هم تا حدودی اومده تو میدون و دوسش دارم. و الآن هم اصلن دوس ندارم ولش کنم و به اصطلاح دوستان کات کنم.
پس فکر کنم تکلیف این دوتا مورد تا حدودی مشخص شده باشه.
اما.....بیایم سر اصل موضوع که شما دوستان هم دقیقا گیر دادید به همین اصل .و اون اصل اینکه شما می گید که تو عاشق دختری شدی که نه دوست داره.نه شخصیتش کامل شده.نه تو شخصیتت کامل شده.هیچی دیگه دو تا بچه افتادید به هم.تو از روی نادونی رفتی خواستگاریش.اونم رو هوا بهت جواب مثبت داده.الآنم کات کنید برید خونه هاتون.
لب کلام همتون اینه .
تزتون هم اینه که این مشکلات(البته مشکلاتی که قراره پیش بیاد)نتیجه ازدواج در سنین کمه اینا فرعیات هست و مشکل از جای دیگه هست و ایراد از بیخه.
اما حرفای من.
بعضی از دوستان خیلی ادعای بر این دارن که ما دقیقا حستو درک می کنیم.ما هم تو شهرستان بزرگ شدیم و می فهمیم جو محیط های کوچیک چه جوریه.
لذا بر همین اساس یه سری دستور هایی برای من صادر کردن که الآن که بعد از یه فرجه چند روزه بهشون نگاهی انداختم واقعا یعنی واقعا حس کردم چقد نپخته و سطحی و غیر کاربردی بوده.یعنی حس کردم همون دوستان پر مدعا یه ذره هم از جو محیط های کم جمعیت خبر ندارن.
در این میان شکی نیست که کسانی مثل جناب مدیر همدردی بسیار پخته نظر می دن ولی با همه این اوصاف برای من جالب بود که چه طور میشه با چند تا نسخه تایپی چند خطی شخصیت یک نفر رو تحلیل کرد و درباره توقف یا ادامه رابطه ای به مهمی ازدواج دو جوان به این راحتی نظر داد.
من یک بار دیگه تاپیک های همه دوستان از ابتدا تا انتها رو خواهم خوند.تناقض هایی رو که حرف های دو نفر از دوستان با هم داره براتون میزارم.حتی تناقض هایی که در حرف یک شخص در دو تاپیک مجزا هست رو واستون می زارم.تا حد اقل این یک چیز رو به دوستان ثابت کنم که نشستن در مقام قاضی. و نظر دادن های جزیی و محسوس پیرامون موضوع ازدواج چقدر مقام خطیریه و بهتون این قول رو میدم که تعجبتون رو درباره نظر دادن های خود متناقض. بعضی از رفقای همدردی بر می انگیزم.
گرچه این کار ها گره ای از کار من باز نمی کنه لکن اثرات بسیار مثبتی در جهت ارتقای سطح کیفی نظر های تالار خواهد داشت.بعد از این ماموریت.نظر دوستان رو درباره مشکل خودم جویا می شم.منوط به اینکه مرتکب اشتباهات پیشین نشن.
دوستان عزیز.این جور جاها مکانی برای افراد درد مند و در جست و جوی چاره هست.جای کسانی هست که ممکنه با یه تلنگر بشکنن و زتدگیشون به خاطر حرف یه کاربر از بین بره.پس شک نداشته باشید که در باره تک تک. حروفی که اینجا تایپ می کنید مورد سوال قرار می گبرید.والسلام