چرا اینقدر عصبی؟چرا اینقدر عصبانی؟

سلام به همگی
یه مدته با هرکی حرفم بشه یا بخوام بحث کنم یا از اینکه کسی حقمو خورده بهخوام شکایت کنم شدیدا عصبانی میشم و حالا مگه من اروم میشم؟ درونم اتش میگیره قسمت بدش هم اینه که از کارم و عصبانیتم خوشم نمیاد واحساس بدی مثل پشیمونی در حین انجام عمل دارم

علاوه بر عصبانی شدن و اروم نشدن و از دست دادن ساعت ها وقت مفید و خراش دادن روح وجسمم

عصبی هم شدم
البته اینها بدون دلیل نیستن و بخاطر اتفاقای بدی هستن که چندساله قبل برام اتفاق افتاده ،ولی هرچی بوده تموم شده و اثری ازش نیست
البته میدونم ریشه عصبانی شدن احساس اینهکه حق ادم خورده شده و فکرمیکنم ائن کسی که داره درست میگه خودشه اینو میدونم ،اما چاره مشکلات زیر رو نمیدونم

الان وقت درمانه ،چیکارکنم

عصبی نباشم

عصبانی نشم،(ده ثانیه فکر جواب نمیده ،چون یهو عصبانی مشم و جوش میارم)

بعد از عصبانیت خودمو اروم کنم وبهش دیگه فکر نکنم؟

راهکار بدید دوستان

من معمولا ترک موقعیت میکنم، اجازه میدم چند ساعت از اون موضوع که عصبانیم کرده بگذره بعد درموردش تصمیم گیری میکنم.
نوشیدن بلافاصله یک لیوان آب یخ هم خیلی تو فروکش کردن عصبانیت کارسازه.
بعضی وقتها آهنگ آروم هم آرامشمو برمیگردونه.
ببخشید من دیگه بیشتر از این نمیدونم فقط خواستم سه راهی که خودم انجام میدم و براتون بگم شاید بدردتون خورد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دختر بیخیال

من معمولا ترک موقعیت میکنم، اجازه میدم چند ساعت از اون موضوع که عصبانیم کرده بگذره بعد درموردش تصمیم گیری میکنم.
نوشیدن بلافاصله یک لیوان آب یخ هم خیلی تو فروکش کردن عصبانیت کارسازه.
بعضی وقتها آهنگ آروم هم آرامشمو برمیگردونه.
ببخشید من دیگه بیشتر از این نمیدونم فقط خواستم سه راهی که خودم انجام میدم و براتون بگم شاید بدردتون خورد.

---

هرکدوم از چیزایی که گفتین به جای خودش مناسبه

و یه مشکلی که من دارم اینه که مثلا وقتی میخوام اقدام کنم برای حق ضایع شدم اینقدر حرص و جوش همون اولش میخورم که فکر میکنم بی خیال بشم بهتره و اصلا دنبالش نمیرم
موندم چه طوری اینجور کارهامو با ارامش انجام بدم

بی خیال بودن !!!

هر کسی موقع عصبانیت یه سری علائمی بهش دست میده شما باید اون علائم رو درون خودت شناسایی کنی و قبل از این که عصبانیتت رو بروز بدی باهاش مقابله کنی
مثال میزنم یه نفر موقع عصبانیت نفسش بند میاد یا دستاش میلرزه تا این علائم بهش دست داد باید متوجه بشه و مثلا سریع موقعیت رو ترک کنه تا
باید تمرین کرد

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط minaaa

هرکدوم از چیزایی که گفتین به جای خودش مناسبه

و یه مشکلی که من دارم اینه که مثلا وقتی میخوام اقدام کنم برای حق ضایع شدم اینقدر حرص و جوش همون اولش میخورم که فکر میکنم بی خیال بشم بهتره و اصلا دنبالش نمیرم
موندم چه طوری اینجور کارهامو با ارامش انجام بدم

---

حقیقتش من یسری کار دیگه ای هم معمولا وقتی خیلی ناراحت میشم میکنم.
اینکار حالمو خیلی بهتر میکنه وآرومم میکنه.

شما هم میتونین بگردین ببینین چکاری بیشتر آرومتون میکنه اونکارو انجام بدین.
بشرطی که به دختر بیخیال نگین دختر دیوانه بهتون میگم چکاریه :

1. بعضی وقتها میرم تو اتاقم با خودم حرف میزنم، مثلا فکر میکنم طرفم الان مقابلمه و حرفایی که تو دلمو با لحن های متفاوت بهش میگم. با عصبانیت ، بحث و دعوا و آرام و منطقی و.....

2.میتونی هم بنویسیشون. مثلا یک دفتر داشته باش بنویسیشون.

3.یکار دیگه هم میکنم، قبلنا مطابق با حال و احوالم یک شعر انتخاب میکردم رو دیوار اتاقم مینوشتم. بعد هرموقع اون حال و پیدا میکردم به اون شعر نگا میکردم یا میخوندمش .حال و احوالم عوض میشد.میتونین تاریخ هم بزنین .من اینکارو خیلی دوست دارم.

4.جدیدا، جدیدا که میگم یعنی این چند سال اخیر، یک برد شیشه ای دارم تو اتاقم با کاغد های نوت رنگی و سایز های متفاوت مطابق با ناراحتیم یک نقاشی یا کاریکاتور اون اتفاق و برای خودم میکشم و میچسیونم رو بردم. ( از همه بیشتر اینکار خیلی آرومم میکنه.) کار جالبیه پیشنهاد میدم انجامش بدین.
اینجوری یجورایی تخلیه میشم، هم حال و هوام عوض میشه، هم عصبانیتم کمتر میشه.

5.گاهی هم بصورت رمز گونه با خودم تو دفتر خاطراتم حرف میزنم، یا عکسهایی مطابق حال و احوالم و میکشم، یک شعری مینویسم.

معمولا هم سعی میکنم مثلا وقتی عصبانیم از تن مایه های آبی استفاده کنم هم تو نقاشیم هم تو نوشتن شعر و متن.
یا وقتی ناراحتم غمگینم، از تن مایه های قرمز استفاده میکنم.
یجورایی از روانشناسی رنگ ها استفاده میکنم.تاثیراتی که رنگ ها رو روانم میذاره خیلی زیاده.برای همین رعایتشون میکنم.

6.یکار دیگه هم میکنم، یسری تعدا زیاد کاغذ میذارم رو تخته شاسی و میگیرم دستم تند تند، طرح میزنم ( طرح های پنج یا شش دقیقه ای) بعبارتی اسکیس میزنم، اینکار هم باعث میشه فکر و ذکرم برای چندین ساعت مشغول بشه و تمام عصبانیتم رو کاغذا و مداد بدبخت خالی بشه.


پ.ن : من فقط کارهایی که خودم برای کم شدن عصبانیتم و ناراحتیم انجام میدم و براتون گفتم، 100درصد از نظر عقلی سالمم نگین با خودتون این دختر عقلشو پاک از دست داده.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دختر بیخیال

حقیقتش من یسری کار دیگه ای هم معمولا وقتی خیلی ناراحت میشم میکنم.
اینکار حالمو خیلی بهتر میکنه وآرومم میکنه.

شما هم میتونین بگردین ببینین چکاری بیشتر آرومتون میکنه اونکارو انجام بدین.
بشرطی که به دختر بیخیال نگین دختر دیوانه بهتون میگم چکاریه :

1. بعضی وقتها میرم تو اتاقم با خودم حرف میزنم، مثلا فکر میکنم طرفم الان مقابلمه و حرفایی که تو دلمو با لحن های متفاوت بهش میگم. با عصبانیت ، بحث و دعوا و آرام و منطقی و.....

2.میتونی هم بنویسیشون. مثلا یک دفتر داشته باش بنویسیشون.

3.یکار دیگه هم میکنم، قبلنا مطابق با حال و احوالم یک شعر انتخاب میکردم رو دیوار اتاقم مینوشتم. بعد هرموقع اون حال و پیدا میکردم به اون شعر نگا میکردم یا میخوندمش .حال و احوالم عوض میشد.میتونین تاریخ هم بزنین .من اینکارو خیلی دوست دارم.

4.جدیدا، جدیدا که میگم یعنی این چند سال اخیر، یک برد شیشه ای دارم تو اتاقم با کاغد های نوت رنگی و سایز های متفاوت مطابق با ناراحتیم یک نقاشی یا کاریکاتور اون اتفاق و برای خودم میکشم و میچسیونم رو بردم. ( از همه بیشتر اینکار خیلی آرومم میکنه.) کار جالبیه پیشنهاد میدم انجامش بدین.
اینجوری یجورایی تخلیه میشم، هم حال و هوام عوض میشه، هم عصبانیتم کمتر میشه.

5.گاهی هم بصورت رمز گونه با خودم تو دفتر خاطراتم حرف میزنم، یا عکسهایی مطابق حال و احوالم و میکشم، یک شعری مینویسم.

معمولا هم سعی میکنم مثلا وقتی عصبانیم از تن مایه های آبی استفاده کنم هم تو نقاشیم هم تو نوشتن شعر و متن.
یا وقتی ناراحتم غمگینم، از تن مایه های قرمز استفاده میکنم.
یجورایی از روانشناسی رنگ ها استفاده میکنم.تاثیراتی که رنگ ها رو روانم میذاره خیلی زیاده.برای همین رعایتشون میکنم.

6.یکار دیگه هم میکنم، یسری تعدا زیاد کاغذ میذارم رو تخته شاسی و میگیرم دستم تند تند، طرح میزنم ( طرح های پنج یا شش دقیقه ای) بعبارتی اسکیس میزنم، اینکار هم باعث میشه فکر و ذکرم برای چندین ساعت مشغول بشه و تمام عصبانیتم رو کاغذا و مداد بدبخت خالی بشه.


پ.ن : من فقط کارهایی که خودم برای کم شدن عصبانیتم و ناراحتیم انجام میدم و براتون گفتم، 100درصد از نظر عقلی سالمم نگین با خودتون این دختر عقلشو پاک از دست داده.

---

نه عزیزم ، خیلی هم لطف کردی
منم به روش های خود ساخته اعتقاد دارم البته اگه فعلا خودم الان زیاد ندارم

راستی اینجا یسری مقالات دارن درمورد همین کنترل خشم و عصبانیت.

کنترل خشم

شما اینا هم مطالعه کردین؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط the boy

بی خیال بودن !!!

هر کسی موقع عصبانیت یه سری علائمی بهش دست میده شما باید اون علائم رو درون خودت شناسایی کنی و قبل از این که عصبانیتت رو بروز بدی باهاش مقابله کنی
مثال میزنم یه نفر موقع عصبانیت نفسش بند میاد یا دستاش میلرزه تا این علائم بهش دست داد باید متوجه بشه و مثلا سریع موقعیت رو ترک کنه تا
باید تمرین کرد

---

پشت تلفن چه کارکنم ؟/

مثال میزنم ،این هفته شنبه یه پاکت پستچی واسم اورد ،یه مدرک شناسایی میخواست نداشتم
گفت فردا بیا پست اونم اول ساعت های کاری که من خوابم

دیرزو زنگ زدم به مسولش گفتم هرپستچی باید دوبار یک بسته روبیاره ،به مسئولتون بگید بسته مو بیاره ،میگخ زنگ بزنید همراه خود پستچی اینکار رو نکردم ،تازه گفت سه بار اومده سمت ادرس ،فکرکنم منظورش این بود سه بار اومده پیدانکرده، خب به من چه شغلشه ،الان دیگه ادرس ها به کدپستی ده رقمی هستن

امروز دوباره زنگ زدم به مسوولش یکی دیگه بود گفتم ماجرا رو ،گفت پس فردا صبح زود زنگ بزنید برا یبسته تون به پستچی ، عصبانی شدم شدید. که خب شما زنگ بزنید به پستچیتون که امروز بسته ی من رو بیاره ،کفت باشه و قطع کرد ، شدیدا عصبانی دوباره زنگ زدم گفتم به پستچیتون بگید حتما قانوی ازش شکایت میکنم و قطع کردم


اما الان نمیدونم چیکارکنم ،نه دلم میخواد به پستچی زنگ بزنم (همینجور بی دلیل )چون حتما میگه برید پست بسته رو بگیرید و نمیاره

تو این گرما حوصله اون سر شهر رفتن به پست مرکزی وو شکایت کردن ندارم،

نه میتونم از حرفم پایین بیام ،نه میخوام کاری که میشه با دست باز کرد رو با دندون بازکنم (بجای رفتن به پست خودمون و گرفتن بسته ،برم پست مرکزی از پستچی شکایت کنم )

حالا چی کنم ، این ج.ر مسایل از اولش خیلی عصبانیم میکنه

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دختر بیخیال

راستی اینجا یسری مقالات دارن درمورد همین کنترل خشم و عصبانیت.

کنترل خشم

شما اینا هم مطالعه کردین؟

---

مقاله خوبه ها ،ولی راهکار عملی بهتره ، حتما اینون میخونم .مرسی:303:

احساستو با عملکرد و رفتارت مخلوط نکن
اگه کاری لازمه بکن اگه هم نه نکن

در کل وقتی مادر پدر اموزگار دوست مردمان مثلا گرداننده کشور تا کل مملکت همه هر وقت وقت کردن دهنمونو سرویس کردن دیگه چه توقعی داری از یه پستچی ناشناس
کاری که عقلت می گه درسته بکن اگه هم میگه نیاز نیست نکن. دلت هم عصبانی میشه خوب بشه

ورزش موسیقی بیکلام گوش کردن به فابل ها و صحبت های اموزشی مدیتیشن و این چیزا خوبن برای اینکه کلا پیشگیری کنی از عصبانیت

- - - Updated - - -

ازمایش خون هم بده هرمون و خون رو چککن

- - - Updated - - -

http://www.hamdardi.net/thread-26620.html

سلام.


من توجهت رو به چند مسأله جلب میکنم:

بخش اول: ریشه روانی عصبانیت بدون واکاوی عمیق:


منظورم اینه سعی کن چنددلیل عمومی برای منشأ درونیش پیداکن واونارو تاحدودی اصلاح کن بدون اینکه بخوای زیادی به عمق بری.مثلا عده ای از افراد احساس حقارتی درونشون وجود داره که به شکل کاذب ،برعکس ،فکرمیکنند افرادمهمی هستند بنابراین وقتی کسی عصبانیشون میکنه فکرمیکنند دیگران عمدا میخوان یه "فردمهم" رو عصبانی کنند!.....یاچون خیلی مهم هستنددیگران عمدا میخان عصبانیشون کنند.


بنابراین موقع عصبانیت دوچندان عصبانی میشن،چاره کار دراین موردتقویت عزت نفس وطبیعی دیدن مواقع عصبانیت از دست دیگران هست.....یا به صورت مدام درمحیطهای فشارقرارگرفتن خانواده ای که تنش دراون زیادبوده محیط کارخشن و..که دراین مواردبهتره روی آرامش روانی دائمی خودش بیشترکارکنه باموسیقی آرام،تمرکز،دوری ازمحیطهای تنش زا انتخاب مشاغل کم استرس


بخش دوم:اقدامات کوتاه مدت که شامل حین عصبانیت می باشد:


احادیث زیادی دراین موردهست مثلا موقع عصبانیت ذکرصلوات گفتن و ذکرلا الله الا الله گفتن البته به صورت آرام وقلبی نه تند تندگفتن .ترک محیط عصبانیت،خوردن یک یاچندلیوان آب،شستن دست وصورت،نفس عمیق کشیدن،مهمترین مسأله دراین بخش دور زدن عصبانیت (به قول خودمون پیچوندن عصبانیت) هست.


:بخش سوم:اقدامات بلند مدت ودائمی هست که مبنا ومحورش اصلاح تدریجی تفکرهست.


۱_

۱_ازچرخه انفعال_پرخاشگری خودت روخارج کن یعنی درمواقع آرامش با اعتماد بنفس ومنطقی حرفت روبزن وازکوتاه اومدن های بی مورد که به خیال خودت فداکاری هست خودداری کن تابعدا جمع نشه روی هم و به شکل آزار دهنده ای خارج بشه


۲_وقتی میخوای ازحقت دفاع کنی اول باید به صورت منطقی ومنصفانه خودت به خودت حق داده باشی وکارت موجه باشه درغیراین صورت فکرمیکنی داری کار خیلی بدی انجام میدی وبرای غلبه براین حس بد بیشترعصبانی میشی


۳_مواردصبرومداروخویشتن داری روبشناس و سعی بهش عمل کن این با انفعال وکوتاه اومدن مضر فرق داره مثلا دربسیاری اوقات که پدرومادر اشتباه میکنند وتوان پذیرش صحبت منطقی رو هم ندارند صبرومداراوخویشتن داری روبایدپیش گرفت یا زمانی که احتمال میدی باصبر مخاطبت بعدامتنبه میشه یامخاطبت درحالت سوءظن قرار داره وبایدصبرکنی یا اون ساعت خلقش تنگه وبایدصبرکنی تا ازاون حالت خارج بشه


۴_ومهمترازهمه تقویت ارتباطات اجتماعی وقدرت اقناع کردن منطقی دیگران هست؛بدون ذهن خوانی واینکه فکرکنی اگه توضیح بدهی وارتباط برقرارکنی باعث میشه طرفت تورو زبون ببینه(ذهن خوانی واشتباه)،اول یه مکث میکنی بعد با این فرض که او آگاه نیست منطقی ذهنش رو روشن میکنی:بهت پیشنهادمیکنم این کلیپ تصویری کوتاه وآموزنده روازاینجا مطالعه کن:‏...


http://www.hamdardi.net/thread31818-2.html