-
مخالفت
:302:
سلام
دختري 21ساله هستم از تبريز2سال پيش از طريق اينترنت با پسري از شيرازآشنا شدم با شناختي كه ازش پيدا كردم ديدم اخلاق و خوصوصياتش خيلي شبيه خودمه وو با شناختي كه از خودم دارم ميتونم يه زندي خوب باهاش داشته باشم تو خونمونم منو فردي منطقي ميدونن خلاصه رابطمون با هم ادامه داشت تا اين كه موضوع رو با خونوادهامون در جريان گذاشتيم وقتي من به مادرم گفتم بعداز اينكه سن و سال و تحصيلاتشو پرسيدبا يكم ترديدگفت دوريت سخته ولي نميتونم به خاطر خودم دل 2تا جوونو از هم جدا كنم رابطمون ادامه داشت تا اينكه سال پيش با خونوادش اومدن خاستگاري البته لازم بگم بابام كه شنيد گفت نميشه، دوره ولي به كمك باباش بابامو راضيي كرديم بيان خاستگاري حدود2روز خونه ما بودن ولي تو اين مدت خونوادش هرچي ميگفتن بابام فقط ميگفت دووره ،دووره . هيچ ايرادي ازش نگرفتن هيچ ميگفتن پسر خوبيه ولي ورد زبونشون شده بود كه دووره ،البته خونواده اونم رضايت نميده كه پسرشون بياد طرف ما هيچكدوم كوتاه نميان ولي هرچي مخالفت ميكنن قاطعيت و علاقه ما بيشتر ميشه چون به نظرمون بي دليل مخالفت ميكنن تو اين زمونه با اين امكانات دوري مكلي نيست. هرچي اعتصاب واشك و ناله كردم فايده اي نداشت خونواده من ديگه تحويلم نميگرفن آخرش گوشيمو گرفتن كه ديگه نتونيم رابطه اي داشته باشيم ولي من گوشي و خط دوستمو امانت گرفتم چون اصلا نميتونستم تحمل كنم تا اينكه گوشيه خودمو پس گرفتم يعني وانمود كردم كه رابطه اي نداريم هنوز باهم در اتاطيم ولي نميدونيم چه طوري خونوادهامونو راضي كنيم البته مخالفتشون سر اينه كه خونواده اون ميگه دختر بياد پيش ما، خونواده منم ميگه پسره بياد پيش ما اگه ميگفتن صلاحيت ازدواج با تو رو نداره اآدم راضي ميشد ولي دليلشون قانع كننده نيست.خونوادم كاري كردن كه حتي جرات ندارم دوباره مطرح كنم و بگم كه هنوز با هم در ارتباطيم .
تورو خدا كمكم كنين چطوري ميتونم خونوادمو راضي كنم؟[/color][/size][/font]
-
RE: مخالفت
سلام دنیز جان خوبی عزیزم؟
به تالار همدردی خوش اومدی
اول از همه باید بگم که زیاد سخت نگیر،مشکلی نیست که نشه حلش کرد،اگه واقعا به عشقتون ودوست داشتن خودتون اعتماد داری ،جای نگرانی نداره
بذاریک مدت بگذره ،وهیچی به زبان نیار،از دوستت هم همین رابخواه ،فعلا هر دو کوتاه بیاین بهتره؟
مطمئن باش عزیزم اگه خدا بخواد وسرنوشت هر دوتون باهم باشه اگه زمین وآسمون پایین بیاین شما مال هم هستین
سرسختی نشون ندین ،به امید خدا به عشق هم میرسین
پایان شب سیه سفید است
-
RE: مخالفت
سلام
من واقعا ناراحت شدم وقتی متن شما را خوندم . نه به خاطر اینکه خانوادتون مخالفت می کنند . ناراحتی من از اینه که شما می گید دلیل قانع کننده ای برای مخالفتشون ندارند. دنیز خانم امکانات فقط می تونه برای احوال پرسی و گرفتن خبر سلامتی اینجور موارد به کار گرفته بشه اما این رو بدونید که بعضی مواقع اتفاقاتی میفته که ادم واقعا به حمایت خانوادش احتیاج پیدا میکنه. من نمی دونم شما چطور توقع دارید پدرتون که یک عمر برای شما زحمت کشیده و بزرگ شدن شما را دیده ، در خوشی و ناخوشی کنار شما بوده وشما کنارشون بودید حالا بیاد به همین راحتی دخترش را بفرسته در یک شهر غریب و البته اینقدر دور به خونتون . چطور میتونه دخترش را به دست کسایی بسپاره که شناخت کاملی ازشون نداره؟؟!!
دوست من لطفا یکم احساسات را کنار گذاشته و با شرایط منطقی برخورد کنید.
اما حالا شما چه کار می توانید بکنید. به نظر من از خاستگارتون بخواهید تا خانواده شما را به شیراز دعوت کرده و چند روز شما مهمان آنها باشید و با شرایطشون و خانوادشون و فامیل هاشون بیشتر اشنا بشید . مطمئن باشید اگر پدرتون از خانواده طرف مقابل و شرایطشون راضی بشه احتمالا کم کم به ازدواجتون رضایت بده. اما خواهشا از روی احساسات بی گدار به آب نزنید و با فکر عمل کرده و بیشتر به خانوادتون اعتماد کنید.
امیدوارم پیروز و سربلند باشید
-
RE: مخالفت
سلام.
منم سرنوشتی دارم مشابه شما ولی با کمی تفاوت دارم ولی چاره چیه هر چی قسمت آدمی باشه همون میشه گاهی وقتها ادمی کاری میکنه که یا پشیمونی به همرته داره یا پیروزی .دوست عزیز پدر مادرها حق دارن نگرانه آینده فرزندانشون باشند ولی گاهی اوقات شاید بهترین تصمیم رو هم نگیرن و نمیدونن به فرزندشون چه فشارو عذابی وارد میشه مخصوصا تو اینجور مسئله ها ولی اینم باید درک کنی که پدر و مادرن و بهشون حق بدی . دوست عزیز بهترین کاری که میتونی انجام بدی فقط و فقط صبر و صبر و صبر . صبور باش . موفق باشی
-
RE: مخالفت
بازم خدا رو شکر کن که خانواده هاتون در جریان قرار گرفته توی این فروم خیلی ها هستن که حتی پدر مادرشون خبر ندارن یا اینکه مصل من پدر طرف ندیده مخالفت میکنه
توکل کن به خدا ایشالا همه چیز درست میشه