-
یک راه نجات نشونم بدید
سلام بی مقدمه میرم سر اصل مطلب امیدوارم بتونید راهنماییم کنید
بسری هستم 23 ساله 6 سال قبل با دختری دوست شدم یا به اصطلاح عاشقش شدم ( خیلی کم سن بودم )
بعد از دو سال رفاقت با هزار جور بدبختی و عدم رضایت خانواده ها و جنگ و درگیری با هم نامزد کردیم.
اون 5 سال از من کوچیکتره! الآن 18 سالشه
به خاطر مشکلاتی هنوز نامزد هستیم و 2 ماه دیگه خانواده هامون میخوان عروسی بگیرند
متاسفانه همان هفته ی اول درگیری هامون شروع شد اصلا از نظر اخلاقی باهاش و خانوادش 100 درجه تضاد دارم برای مثال من از جاهای شلوغ مهمونی رفتن های پی در پی و... خوشم نمیاد آدم ساکت و آرومی هستم و البته خون سرد! ولی اون اینطور نیست و اگه من بگم نمیام اول قهر میکنه بعد بدون من میره!
تا جایی که یک شب رفته بودن عروسی همراه خانوادش من نبودم یک آقا پسری خواست بهش شماره بده!
بسیار لج باز و یک دنده هست و همیشه باید حرف خودش بشه من تا تونستم تحمل کردم و این درگیری ها هنوز به خانواده ها کشیده نشد.
ولی الآن دیگه خسته شدم سعی کردم قانعش کنم که همیشه نباید حرف اون باشه ولی نشد منم راه لجبازی رو پیش گرفتم و اون 1 ماه پیش بهم گفت ما با هم نمیسازیم باید جدا بشیم من هم گفتم اگه اینطور میخوای باشه بعد فرداش زنگ زد گفت پشیمون شدم عصبانی بودم ی چیزی گفتم اگه طلاقم بدی خودمو میکشم! ( اصلا ازش بعید نیست ) باشه از این به بعد هرچی تو گفتی گوش میکنم و ...
منم خوشحال شدم گفتم باشه قبول فقط خودتو نکش ( چون بی نهایت آدم دلسوزی هستم )
بعد یک هفته دوباره همون آش شد با همون کاسه!
به خاطر رفتارش چند ماهی میشه که حس میکنم واقعا دیگه دوسش ندارم و فقط از روی دلسوزی باهاش موندم خودتون که میدونید الآن اگه دختری طلاق بگیره احتمال ازدواج دوبارش خیلی پایینه و منم عذاب وجدان میگیرم و اگه طلاقش بدم خودمو مصوب بدبختیش میدونم خانواده ی اونها وضع مالیشون ضعیفه ما هم همینطور ولی یکم بهتر.
اون هرچیزی بگه من باید بگم چشم وگرنه میگه خودمو میکشم از اول هم همینطور بود
برای ساده ترین چیزها برای مثال:
بهم میگه برو موهاتو کوتاه کن من میگم نه بلند نیست همینطوری خوبه جرو بحث راه میندازه و میگه اینجوری میخواستی خوبختم کنی و ... وگرنه خودمو میکشم.
کلا زندگی من با اون بر پایه این کلمه میچرخه: "خودمو میگشم"
نمیدونم چیکار کنم اگه بخوام ازش جدا بشم مشکلهای زیر هست:
1 - خودشو میکشه ( چون می شناسمش مطمئنم میکنه اینکارو )
2 - هم من هم اون حمایت خانوادهامون رو نداریم چون بدو.ن رضایت اونها ازدواج کردیم
3 - عذاب وجدان میگیرم
اگه بخوام باهاش زندگی کنم:
1 - همیشه باید بگم چشم تا ایشون خودشون رو نکشن
2 - دیگه دوسش ندارم
--------------------------------------
هرچی گفتم واقعیت محض بود چون میخوام راهنماییم کنید اصلا طرف خودم رو نمیگیرم اگه بخوام تو یک جمله بگم مشکلم چیه اینه:
هر چیزی که اون میگه درسته وگرنه خودشون میکشه.
--------------------------------------------------------------------------
خواهش میکنم بهم بگید من چیکار کنم به خدا دیگه خسته شدم
-
عقد هستید؟
اگر دوستش نداری و فقط می خوای ازدواج کنی که خودش را نکشه، این کار را نکن.
برید مشاوره و یا مشکلاتتون را حل کنید یا برای جدایی آماده اش کنید.
-
آقا احسان نترسید اون خودش رو نمیکشه!!!کسی که میخواد خودش رو بکشه مدام نمیگه این کارو میکنم ایشون دارن ازاین طریق شمارو تحت فشار میزارن.
ببینید باید ریشه مشکلات رو پیدا کنید باید باهاش صحبت کنید.درمورد اختلافهاتون.ایشون خیلی سنش پایینه وطبیعی هستش که این همه انرزی داشته باشه وبخواد همه جابره چون تازه اول جوونیشه.
شما هم جوون هستید چرا دوست نداری خوش باشی!؟چرا باهاش گردش نمیری یا مهمونی یا.....این چیزها باعث میشه آدم پیر نشه.باور کنید.نمیشه که شما هیچ جا نریداخه همه مردم رفت وامد دارن باهم واین به نظر من یه اصله توی زندگی زن وشوهر.البته باید متعادل باشه نه اینکه آدم رو اززندگیش بندازه نه اینکه اینقدر کم باشه که ادم رو اززندگی سیر کنه!!!
در مورد اختلاهاتون بدون اینکه درگیری پیش بیاد واون بخواد تهدیت کنه باهاش صحبت کن.واسش حدو حدود تعیین کن.خط قرمزهای زندگیتون رو معین کنید.بهش بگو همینطور که من شوهرتم ودرقبال تو مسئولم توهم زن من هستی ومسئولیتهایی داری.ایشون /ادم ضعیفی هستن که تهدید میکنن.به نظرم شما باید کمکش کنی تا اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنه.شما باید بهش محبت کنی وبهش ارزش واعتماد به نفس بدی.کمتر سرزنشش کن.حتما خیلی بینتون فاصله افتاده چون نوشتین ازهفته اول درگیری ها شروع شد!!شما باید رابطه تون روترمیم کنید.سعی کنید گذشته رو فراموش کنید وتغییر رویه بدید.توی همین سایت لینکهای زیادی هست درمورد نیاززن ازشوهر.مطالعه کنید تا بهتر بتونید به روابطتون کمک کنید
شما باید اینقدر بامحبت باشید ودرکنارش جذبه ومردونگی داشته باشید تااون به شما تکیه کنه ومطمئن باشید اگه اینجور باشید اونم تموم سعی اش میکنه تاناراحتی ای پیش نیاد.
یادتون نره در مورد اختلافهاتون باهم صحبت کنید وبه یه نتیجه برسیدکه چطور درموردشون رفتار کنید تا کمترین تنشها ایجاد بشه. با امادگی کامل برید وباهاش حرف بزنیدتا به مشکل نخورید واسه این کار میتونیدمشکلات رو مورد به مورد واسه خودت بنویسی وخوب بهشون فکر کن ودرموردشو مطالعه کنید تا مناسبترین راه حل رو پیدا کنیدوباهمسرتون درموردشون حرف بزنید.خواسته ات رو بهش بگو بدون درگیری وبا احترام کامل اینجوری پذیرش همسرتون بیشتر میشه ومنطقی تر به قضیه نگاه میکنه
همسرتون هم خیلی سنش پایینه وکمی کار شما سختتر میشه اما حتما میتونید ازپسش بربیاید
اگه هم بتونید مشاوره برید خیلی خوب میشه.هردوتون
-
ازدواج بسبک ایرانی !!!!!
اول که میگن از طریق سنتی اقدام کن و توی نامزدی به شناخت میرسی
بعد وقتی توی نامزدی متوجه میشی به هم نمیخورین اگه بخوای جدا بشی میگن رو دختر مردم اسم گذاشتی و دیگه بعد از این نمیتونه با کسی ازدواج کنه و باید باهاش ازدواج کنی وگرنه فلان و بمانی خلاصه به هر زوری که هست این دوتا رو میندازن توی چاه
بعدش هم که با هم ازدواج میکنن و کارشون هر روز دعواست میگن بچه بیارید تا بهتر بشید و چند تا طفل معصوم دیگه رو میندازن توی همون چاه
بعد هم که بخاطر بچه نباید از هم جدا بشن و این روند همینطوری ادامه پیدا میکنه و در نهایت زندگی یک مرد و یک زن و دو سه تا بچه نابود میشه و اینطوری چند نفر رو توی همون چاهی گه ساختن زنده بگور میکنن
راهی (چاهی) که شما در حال رفتن هستی رو برات ترسیم کردم
خواهشا فردین بازی در نیار و از روی دلسوزی و قهرمان بازی ازدواج نکن
اگه زندگی خودت بود هیچ ایرادی نداشت ولی اینطوری زندگی کلی آدمو از بین میبری (خودت زنت بچه هات پدر مادرت پدر مادر اون دختر و ...)
بخدا دوران نامزدی دوران شناخته حالا هم که فهمیدی به هم نمیخورین چرا اصرار داری خودتو بزور پرت کنی پایین دره نکنه فکر کردی اگه با کسی که بهش علاقه نداری ازدواج کنی اونو خوشبخت میکنی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1
خواهشا 5 دقیقه وقت بذار نوشته های افراد مشابهت که توی این تالار زیاده رو بخون تا برات درس عبرت بشه
تو برای اینکه اون دختر خودشو نکشه میخوای خودت با دستات خفش کنی
نمیدونم چی باید بگم :dejection:
-
با سلام
عنوان تاپیک گویای مشکل شما نیست لطفاً عنوانی گویا تنظیم کرده از طریق گزارش پست ارسال کنید تا تغییر داده شود و سپس تاپیک باز شود
با تشکر