+آیا این عشق میتونه باشه؟
21 ساله هستم و دانشجو.مدت 1 ساله که پسری از من خواستگاری کرده که خانواده هامون اطلاع دارند اما به دلیل درس ایشون هنوز به طور رسمی اقدام نکردن ولی هم پدر مادر ایشون هم مادر من موافق این وصلت هستند. من بخش تفاوت عشق و هوس را خوندم و قسمتی گفته شده یک عاشق هیچ وقت فکر نمیکنه که بدون معشوق میمیره و اگر اون نباشه دیگه زنده نیست یا در واقع خودشو وابسته نمیکنه نظرم را خیلی جلب کرد من نامزدم را خیلی دوست دارم ولی مثلا وقتی برای کاری به جایی میره که نتونیم همدیگه را ببینیم حتی برای یک ماه دلم براش تنگ میشه ولی به روابطم یا درس خوندنم یا کلاسایی که میرم یا برنامه های فوق برنمامم تغییری نمیکنه یا چطوری بگم احساس نمبکنم اگه نباشه منم دیگه نیستم یا نمیتونم ادامه بدم راستش قبلا فکر میکردم شاید دوست داشتنم واقعی نیست که وقتی نیست یا نمیبینمش خیلی دل تنگ نمیشم یا اشکی نمیریزم دلم تنگ میشه ولی نه به اون شکلی که در بعضی دوستام میبینم که عکس طرفشونو تو بغلشون میگیرن و های های اشک میریزن میخواستم از دوستای خوب بپرسم به نظر شما احساس من به خاطر دوست داشتن کم خدای نکرده یا میتونه نشونه ی عشق باشه؟ البته بعضی از مطلب که خوندم در من و نامزدم صدق میکرد بعضی هاشون هم نه.مثلا اینکه محور معشوق که برای من واقعا همین شکل دوست دارم اون شاد باشه یا کاری کنم که اون احساس خوشحالی کنه احساسات اون و در نظر دارم و از اینکه اون راضی و شاد باشه خیلی خیلی خوشحال میشم احساس ارامش میکنم..اگه میشه کمکم کنید.
RE: آیا این عشق میتونه باشه؟
سلام عزیزم. به تالار همدردی خوش اومدی http://qsmile.com/qsimages/72.gif
اینکه شما از دوریش اشک نمی ریزین دلیل بر این نمی شه که عاشقش نیستین. همین که دلتنگش می شین می تونه دلیل خوبی واسه دوست داشتن و عشقتون باشه. موفق و شاد باشی http://qsmile.com/qsimages/72.gif
RE: آیا این عشق میتونه باشه؟
عزیزم هر کس یه تعریفی از دوست داشتن داره، در کل دوست داشتن احساس آرامشه، یعنی شخصی توی زندگی شما هست که در کنارش احساس آرامش می کنید، بهش اطمینان دارین و اون شخص و خواسته هاش برای شما ارزشمند و محترمه...
چرا با این احساس خوب و معقولی که داری، باز به دنبال اسمش هستی؟ چه فرقی می کنه؟ مهم اینه که کسی توی زندگیت هست که براش دلتنگ میشی و اون هم همینطور و خیلی خوبه که دلتنگی و این حس به تو بال و پر می ده و اسیرت نمی کنه.. نگران نباش عزیزم به نظر من بهترین حس در وجودت قرار داره، خدا رو شکر کن با اطمینان زندگی کن ...
:72:
RE: آیا این عشق میتونه باشه؟
سلام خیلی ممنون که جواب میدین. سئوالی که برام پیش اومده اینه که توی همون تایپیک تفاوت عشق و هوس نوشته که توی هوس طرفین نمیتونن نقاط منفی طرف مقابل را ببینن ولی توی عشق این طوری نیست من الان خودم هم نقاط مثبت نامزدم را میدونم هم نقاط منفیش اما نقاط مثبتش به منفی سر تر و بیشتر حتی در اون قسمت که کفته شده بود امتاز بدین و بعد جمع امتیازات مثبت و منفی را مقایسه کنید نامزد من با اختلاف زیادی توی این امتحان قبول شد چون نقاط مثبتش از نظر من خیلی بیشتر از چند مورد منفی..سئوالم اینه من که میدونم باید چی کار کنم نقاط منفی را ندید بگیرم چشم پوشی کنم یا در جهت رفعش بر بیام وظیفه من چیه؟اصلا من میتونم به رفع این نقاط فکر کنم؟ باید با خودش صحبت کنم؟ باید چی کار منم؟ممنون میشم راهنمایی کنن همه دوستان و مدیر سایت.
RE: آیا این عشق میتونه باشه؟
عزیزم، طبیعتا هم شما نقاط منفی دارین و هم ایشون، بهترین کار اینه که از ایشون هم بخواین نقاط مثبت و منفی شما رو بررسی کنن. خیلی خوبه که به هم کمک کنید تا نقاط ضعفتون به قوت تبدیل بشه، منتها باید این خواست دو طرف باشه، اگه شما بخواین طرفتون رو مجبور به این کار کنید مطمئن باشید نتیجه عکس می گیرید.. پس بهتره با میل و رضایت هر دو این کار انجام بشه. این یکی از وظایف زن و شوهر نسبت به همدیگه اس که به تکمیل شدن شخصیت همدیگه کمک کنن... اگه ایشون در حال حاضر تمایلی برای تغییر هم ندارن، کاری که شما باید بکنید اینه که سعی کنید این نقاط ضعف در وجودشون بیشتر و عمیق تر نشه. با سیاست خودتون و با روشی صحیح هم به خودتون و هم به ایشون کمک کنید...
:72:
RE: آیا این عشق میتونه باشه؟
خیلی خوشحالم که با این سایت آشنا شدم از شما دوست خوب هم ممنونم که زحمت میکشید و جواب میدین. البته من هم نقاط منفی دارم منظورم این نبود که فقط ایشون نقاط منفی دارند در باره نقاط منفی خودم هم با ایشون صحبت کردم نظرشون را طول مدت اشناییمون خواستم ایشون هم نقاط منفیشون کاملا اطلاع دارند و وقتی با هم صحبت میکنیم در این باره از من نظر هم میخوان که برای رفعش چی کار کنند البته بعضی وقتا هم میگه که خیلی سعی کردم ولی نمیتونم به نظرت چی کار کنم؟اینکه شما میگین سیاست خیلی خوبه که بیگین چه سیاستی؟؟؟؟ من نامزدم خیلی آرومه ولی اگر اتفاقی بیافته که عصبانی بشه برخوردش تند میشه که خودشم از این موضوع ناراحت میشه..... به نظر شما من تو این زمینه چی کار میتونم بکنم؟ متاسفانه من خودم هم این طوری هستم.... خیلی اروم هستم و خیلی کم پیش بیاد که به خاطر چیزی عصبانی بشم ولی وقتی عصبانی بشم خیلی تند میشم.... این نقطه ضعف من هم هست..... میخواستم کمک کنید بگیدهم برای رفع این مسئله در خودم و نامزدم چی کار باید بکنم؟؟؟یک سئوال دیگه هم اینکه شما میگین این نقاط را عمیق تر نشه من باید چی کار کنم... چه کاری در برابر نقاط ضعف یک شخص میتونه باعث عمیق تر شدنش بشه؟؟؟؟ اگه میشه بیشتر توضیح بدین هم شما دوست خوب هم دیگر دوستان.ممنونم...این جا خیلی ها را دیدم که مشکل پیش اومده بعد میخوان مشکل را حل کنن میان اینجا و راهنمایی میخوان ولی از دوستان خوبم میخوام منو راهنمایی کنند تا هنوز برای من مشکلی پیش نیامده.
RE: آیا این عشق میتونه باشه؟
این خیلی خوبه که شما هر دو سعی می کنید به هم کمک کنید تا زندگی خوبی داشته باشید. ببین عزیزم، من یه مثال برات می زنم در مورد همین عصبی بودن، چون همسر خودم هم شدیدا عصبی بود، وقتی عصبانی می شد من اصلا نمی شناختمش، حتی خودش هم باورش نمی شد که چی کار کرده!!!
اوایل نمی دونستم چطوری این مشکل رو حل کنم، همسرم هم می خواست عصبی بودنش رو ترک کنه از من هم کمک می خواست اما فکر می کرد تنها چیزی که باعث میشه اون عصبی بودنش رو بذاره کنار اینه که شرایط عصبانی شدن براش پیش نیاد، یعنی موضوعی پیش نیاد که عصبانی نشه... اما نمی شد، حتی اگه من هم همه شرایط رو براش روبه راه می کردم، دیگران چی؟؟ من که نمی تونستم به همه مردم بگم همسرم رو عصبانی نکنید! متأسفانه یه مدت کاری کردم که مشکلش عمیق تر شد. تنها من نه اطرافیان هم به این قضیه کمک می کردن، همسرم بدتر از قبل شده بود، اون کار هم این بود که مدام همه می گفتن (( فلانی عصبیه!)) ((به فلانی چیزی نگیا عصبانی میشه)) (( خوب حالا زود عصبانی نشو))... همه اونو با این صفت صدا می کردن، حتی خودش هم راحت با این صفت خودشو صدا می کرد براش عادی شده بود و این اصلا خوب نبود. می خواست مشکلش رو حل کنه اما چون می دونست همه با این قضیه کنار اومدن و اون رو پذیرفتن سعی نمی کرد..
یه روز من تصمیم گرفتم برعکس حرف بزنم، پیش همه و در حضور خودش می گفتم که (( فلانی خیلی خوب خودش رو کنترل می کنه، همیشه آروم و منطقی برخورد می کنه)) به خودش هم اجازه نمی دادم در مورد خودش بد بگه هر وقت می گفت من تکذیب می کردم و می گفتم اصلا اینطوری نیست، تو خیلی خوب خودتو کنترل می کنی، من بهت افتخار می کنم ...
از اون به بعد همسرم خیلی بهتر شده، خیلی بیشتر خودشو کنترل می کنه، چون دوست داره که من به این شکل ببینمش و حاضر نیست وجهه خودش رو خراب کنه.
این یه سیاست بود و اولش هم یه اشتباه. سعی کنید موقع خوب بودن همسرتون پلیس اون بشید نه موقع بد بودن، یعنی وقتی که کاری می کنه که به نظرتون واقعا جای تشکر داره بهش بگین و ازش تشکر کنید اینطوری همسرتون انرژی بیشتری برای پیشرفت و بهبود نقاط ضعفش پیدا می کنه.
به هر حال امیدوارم که موفق باشید...
:72: