نمایش نسخه قابل چاپ
سلام دوستان
دیدن صحنه های نابهنجار اخلاقی دراجتماع تاثیر خیلی بدی تو روحیم میذاره.هر روز توکوچه و خیابون و مراکز خرید ناخواسته نظاره گر یکسری از رفتارها و حرکاتزشت و زننده میشم که دیدن این صحنه ها خیلیتو فکر و روحیم اثر منفی میذاره و واقعا تا چند ساعت از فکرم بیرون نمیره واذیتمیشم. آیا این طبیعی ایست یا من مشکل دارم؟
سلام اقای ازرم
میدونم چه حسی میشین منم میخاستم یه تاپیک بزنم تقریبا تو این معنی
ولی من نسبت به حرف حساسم اون کلماتی که اظرافیانم بکار میببرن اگه کسی استاندارد و ادب رو رعایت نکنه بهم میریزم درونمو کلافه میکنه به خودش هم میگم
انگار درونم یه چیزی مثل هارمونی یه موسیقی زیبا و ملایم برا خودش تنظیم کرده و دوس داره همه برا اساس اون نت ها ساز بزنن و یک کلمه زشت یا حرف نامناسب مثل یه پارازیت وسط موسیقی زیبا میمونه مثل صدای یه خش ازار دهنده است .
منطقا فک میکنم نباید اینطور باشه به من چه ربطی داره اون چه مدلی حرف میزنه اما متاسفانه انرژی میگیرم
بعضی ادما کلا خیلی از اطرافشون انرژی میگیرن چه مثبت چه منفی من اینطورم
نسبت به تمام کلمات و حر ف ها و حتی نوشته های افراد حتی تو این سایت حس پیدا میکنم انگار شهودیه نمیشه توضیح داد
حتی به خود ادم هایی که بار اول میبینم و هیچ شناختی ندارم
شما هم روح حساسی دارین مطمانا
البته حساسیت شما رو این موارد شاید بخاطر اهمیتیه که به این مسایل قایلید شاید دنبال مدینه فاضله میگردید شاید کمال گرایین و میخایین همه چی درست و زیبا باشه
اما حقیقت اینه که تو جامعه میشه شاهد هرچیزی بود
اگه مثال بزنید دوستان بهتر راهنمایی میکنند
پ.ن: شاید من درست موضوع رو متوجه نشدم درین صورت ببخشین .موضوع برام جالب بود.
سلام خانوم فرشته اردیبهشتممنون از دقت نظرتون
دقیقا همون طور که شما اشاره کردید من هم تو جمع مذکرها از بکارگیریالفاظ و کلماتی که با شان انسانی یک انسان مغایرت داشته باشه ناراحت میشم وی حسناخوشایند و تلخی بهم دست میده، حالا شما در نظر بگیرید این کلمات زشت وقبیح وبعضا الفاظ رکیک در حضور یک جنس مونث صورت بگیره واقعا شدید به هم میریزم واگر مشغول هر کاری باشم تمرکزم رو از دست میدم وتمام فکرم ناخواسته معطوف اون صحنهمیشه که چرا در حضور ی خانوم باید چنین حرف هایی زده شه یا مزاحمت هایی که در حینرانندگی یا کنار خیابون برای بانوان حتی اگر خانوم ظاهر موجه وقابل دفاعی همنداشته باشه صورت میگیره ؛من رو دل آزرده میکنه .
من خودم هم متوجه حساسیتم شدم یعنی اگه پیش بینی کنم جایی این اتفاقاتمی افته حتما برنامه کاری یا مسیرم رو عوض میکنم تا شاهد چنین صحنه هایی نباشم ولیچه کنم که خیلی مواقع متاسفانه غیر قابل پیش بینی اند.بارها خودم، خودم رو سرزنش میکنم که من چکار کنم من که کاری از دستم برنمیادچرا باید اینقدر ناراحت موضوعی بشم که هیچ دخالتی تو شکل گیری اون ندارم.
حالا میخام از شما دوستان و سروران عزیز خواهش کنم راهکاری به من نشونبدید که بتونم از ناراحتیم تو این مواقع کم کنم.
از توجهتون بینهایت سپاسگذارم.
- - - Updated - - -
سلام خانوم فرشته اردیبهشتممنون از دقت نظرتون
دقیقا همون طور که شما اشاره کردید من هم تو جمع مذکرها از بکارگیریالفاظ و کلماتی که با شان انسانی یک انسان مغایرت داشته باشه ناراحت میشم وی حسناخوشایند و تلخی بهم دست میده، حالا شما در نظر بگیرید این کلمات زشت وقبیح وبعضا الفاظ رکیک در حضور یک جنس مونث صورت بگیره واقعا شدید به هم میریزم واگر مشغول هر کاری باشم تمرکزم رو از دست میدم وتمام فکرم ناخواسته معطوف اون صحنهمیشه که چرا در حضور ی خانوم باید چنین حرف هایی زده شه یا مزاحمت هایی که در حینرانندگی یا کنار خیابون برای بانوان حتی اگر خانوم ظاهر موجه وقابل دفاعی همنداشته باشه صورت میگیره ؛من رو دل آزرده میکنه .
من خودم هم متوجه حساسیتم شدم یعنی اگه پیش بینی کنم جایی این اتفاقاتمی افته حتما برنامه کاری یا مسیرم رو عوض میکنم تا شاهد چنین صحنه هایی نباشم ولیچه کنم که خیلی مواقع متاسفانه غیر قابل پیش بینی اند.بارها خودم، خودم رو سرزنش میکنم که من چکار کنم من که کاری از دستم برنمیادچرا باید اینقدر ناراحت موضوعی بشم که هیچ دخالتی تو شکل گیری اون ندارم.
حالا میخام از شما دوستان و سروران عزیز خواهش کنم راهکاری به من نشونبدید که بتونم از ناراحتیم تو این مواقع کم کنم.
از توجهتون بینهایت سپاسگذارم.
با سلام.
خوبست که دغدغه اخلاقیات داشته باشید. اما بد است که این دغدغه مانع زندگی عادی شما شود.
کافیست توجه نکنید و در رفتار آدم ها دقیق نشوید و قضاوت هم نکنید. به هر حال شما هیچ اطلاعی از زندگی شخصی آدم ها ندارید.
:72:
با تشکر از شما من به هیچ عنوان در این موضوعات کنجکاوی و ماجراجویی نمیکنم.تمام اتفاقات گویا بصورت آنی صورت میگیره.نقل قول:
نوشته اصلی توسط آویژه
منظورم مرا نگرفتی. نگقتم کنجکاوی یا ماجراجویی می کنی. خودتان نوشته اید که مدت ها بعد از دیدن هر صحنه، در مورد آن فکر می کنید و تاثر آن با شما هست.
1- غیر از بازسازی یک صحنه مگر می توان به آن فکر کرد؟ "توجه نکن" یعنی نبین، یا اگر دیدی آن اتفاق را همانجا بگذار و بگذر و به ذهنت اجازه پر و بال و تفسیر و تاسف نده.
2- نوشتم "قضاوت نکن"، خواستم ذهنت را سوق بدهم به این سمت که به ریشه های اتفاقات اطرافت فکر کنی. به شرایط و متغیرهایی که شخصیت آدم ها را شکل می دهد. اینکه شاید اگر من و شما هم موقعیت همان آدم ها باشیم، همانگونه رفتار کنیم ...
3- نوشتم "خوبست که دغدغه داشته باشی" منظورم برای خودت بود. در رفتار های خودت بیش از پیش دقیق شو. شاید همان لحظه ای که تو سوار بر ماشینت هستی و آهسته تر می روی برای یافتن یک آدرس ، راه پزشکی را داری سد می کنی که دارد می رود جان کسی را نجات بدهد.
کسی چه می داند کدام رفتار ما چقدر روی زندگی و آینده کسی تاثیر گذاشته باشد؟ ....
به قسمت "معنا درمانی همدردی" سری بزن.
شاد باشی:72:
سلام دوست عزیز.
دنیایی که ما در اون زندگی میکنیم دنیای کاملی نیست. متعاقب اون هیچ انسانی هم ایده آل و کامل نیست. چون شاید هدف این باشه که افراد به حدی از کمال دست پیدا کنند و این در ذات انسان ها وحدانیت داشته باشه اما فراخور انسانیت، جهل و اشتباه پذیری، انسان هایی هدف رو فراموش میکنند، یا راه رو اشتباهی میرن یا کم میارن و... همچنین جهان مجال شدن هست تا بودن. هیچ کس نمیتونه از ابتدای خلقتش بدون اشتباه باشه تا به آخر. همه در مسیر شدن هستند. در حال رشد، نه در کمال... کسی که به آخرین حد کمال خودش برسه جاش این دنیا نیست.... توی چنین دنیایی، مخصوصا با چنین گستردگی فرهنگی و نظری، و ارتباطات بیشمار جهانی باید شخصیت ها، فرهنگ ها، عقاید، نظرها و انتخاب های مختلف رو بپذیریم.
اونی که از نظر شما اشتباه میکنه، از نظر خودش اشتباه نمیکنه. شاید هم کارش فقط از نظر شما اشتباه باشه و خیلی های دیگه بپذیرنش.
اینه که اگر کسی احیانا خطایی میکنه بهتره بیشتر نسبت بهش ترحم داشته باشید تا رنجش و بیزاری. سعی در کمک داشته باشید اما واقع بین باشید که نمیتونید جهان و جهانیان رو باب میل خودتون تغییر بدین.
انسان موجود رنجوریه. در ذات خودش تنها و بی یاوره. دلیل خیلی از اشتباهاتشو نمیدونه و اونایی هم که میدونه از حلشون عاجزه. هرچند سرش رو با غرور بالا بگیره و فریاد بزنه من اشتباهی نکردم، اما هنگامی که با خودش روراسته با ضعف خودش مقابل میشه.
حتی شما هم نمیتونید ادعا کنید که حتی ناخواسته هم اشتباه نکردید. همه ما میدونیم که اشتباهاتمون فراتر از اعترافند. این که اطرافیانمون رو عقلانی دوست داشته باشیم و بگذیریم چون جلوی ما آبروداری کردند هنر نیست. ارزش محبت انسانی در اینه که شخص اطرافیانش رو با اشتباهاتشون بپذیره و بتونه ببخشه و باز هم دوست داشته باشه.
من فقط یک پیشنهاد برای شما دارم:
هر کسی رو هر جور که هست بپذیر.:43:
سلام با تشکر از توجه تون دقیقا به اصل مشکل بنده اشاره کردید حالا چطور ذهنم رو از اون اتفاق دورر کنم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط آویژه
سلام دوباره :72:
اگه بخاین کلا ریشه ای حل کنید
باید زربناهای فکری موجود در ساخت شناختی خودتون رو که موجب حالت انزجار میشه رو تغییر بدین
چون همه حالت های احساسی ما از افکار و عقایدی که برا خودمون داریم ایجاد میشن
مثلا یه ادمی این عقیده رو داره:" زندگی دنیا جای ارامش و خوش گذرانیه و نباید هیچ مشکلی باشه " یعنی این ادمیه که فلسفه مشکلات رو قبول نداره
و در صورت بروز یه مشکل و سختی بر پایه ی اون فکرش احساس"درد و رنج و اشفتگی بیقراری و حتی فکر به خودکشی" میکنه.
منظورم اینه که احساسات لایه بعدی افکار هستند
من تو نوشته های شما یسری تعصبات رو دیدم تعصبات به رابطه مرد و زن - حساسیت زیادی که تا این حد لازم نیست
دنیا رو از دید پاکی و ناپاکی و رابطه مشروع و نامشروع حلاجی میکنید (من اینطور برداشت کردم) یعنی جنسیتی نگاه میکنید به همه چی .
همیشه حرفاتون سخن از نامحرم و خانم و ... مسایل ناموسی هست
باید به قید و بندتون انعطاف بدین چون اگه انعطاف نباشه تعصب یجایی خیلی بد میشکنه ادم باید مثل یه چوب تر باشه نه خشک
سعی کنین بی تعصب معتقد به ارزش ها باشین ... قرار نیست همه ادم ها معتقد باشن پاک باشن
دنیا دنیای اضداده ناپاک نباشه پاک معلوم نمیشه
تاریکی نباشه نور معنی نداره
اینجا فقط یجای تمرینه که در درجه اول خودمون رو بسازیم بعد اگه تونستیم تاکید میکنم اگه تواناییشو داشتیم حواسمون به دیگران هم باشه
وگرنه تا کی میشه ندید ؟! البته ندیدن هم میتونه مثل ضمادی دردو کم کنه
حالت کمالگرایانش اینه که باید دید و توان کنترل رو بدست اورد
یعنی ندیدن مثل دور زدن مانع میمونه کنترل کردن روبرو شدن با مشکل و حل اون هست.
این نوشته رو دیدم یاد یه بیت افتادم
عیب پاکان زود بر مردم هویدا میشود موی اندر شیر خالص زود پیدا میشود
یعنی ادمی که کلا این همه شرمینه این همه مراعات میکنه طبیعیه که نقطه اختلاف هارو جاهایی که لنگ میزنه رو بیشتر از بقیه میبینه و دردشو حس میکنه
وگرنه کسی که تو منجلاب فرو رفته میتونه گل و لایو ببینه؟
حالا خودتون فکر کنید ببین کجا اعتقادات خشک و مطلق دارین که باعث ازار میشه .
- - - Updated - - -
این هم نمونه دور زدنه . نمیشه خودمون رو دور بزنیم ... اگه دنبال این راهکارید باید یه چشم بند بگیرید که نبینید :81:نقل قول:
نوشته اصلی توسط آزرم
باید خودتونو بشناسید علت که پیدا شد اون موقع پروسه رفع مشکل شروع میشه
منظورم از علت همون افکار و اعتقادات افراطی یا گاها کمالگرایانه (چون تعصب میتونه متفاوت از کمالگرایی باشه) هستن که خوب سرجاشون واینسادن.
که شما هم کمالگرایی و هم متعصب!
با سلام و تشکر از شما
از تمام نوشته هاتون استفاده کردم فقط قسمتی که برداشت کردید به همه چیز جنسیتی نگاه میکنم رو قبول ندارم.من سعی کردم و دوست دارم که قبل از نگاه به جنسیت به دید انسانیت به آدم ها نگاه کنم اگر ناراحت هم میشم بخاطر وجود یک انسان هست که در قالب یک زن یا مرد مورد بی حرمتی قرار میگره.
باز هم از توجه تون سپاسگذارم.