دوستان سلام یه سوال تازه دارم یه سوال خیلی مهم بعضی وقتا فکر می کنم نامزدم منو به اجبار انتخاب کرده یعنی کاراش بعضی وقتا گیجم می کنه نمی دونم منو می خواد یا نه اگه منو نخواد میمیرم گوشیشم خاموشه. نمی دونم چی کار کنم لطفا نظر بدید
نمایش نسخه قابل چاپ
دوستان سلام یه سوال تازه دارم یه سوال خیلی مهم بعضی وقتا فکر می کنم نامزدم منو به اجبار انتخاب کرده یعنی کاراش بعضی وقتا گیجم می کنه نمی دونم منو می خواد یا نه اگه منو نخواد میمیرم گوشیشم خاموشه. نمی دونم چی کار کنم لطفا نظر بدید
دوست من مگه شما نگفتی ایشون مشاور داره و مشاوره میره ؟
پس مطمئن باش اگه شما رو نخواد مشاور خیلی راحت بهش میگه که با شما تموم کنه و ایشون هم این کارو می کنه.
پس اگه حرکت خاصی ازش نمی بینی اینقدر بی تاب نباش عزیز.
از توجهت ممنون pastaجان
نمی دونم چرا این جوری ام خدا کمکم کنه
دوست من اینقدر نگران نباش واقعا.
یکم غیب کن خودتو. اباهتی از خودت نشون بده.
این بی تابی یه ضعفه.می دونم واست مقدسه این حس اما هرچی هست تو دلت نگه دار و نذار بفهمه. باید مثل یه مرد باشی.فکر نکن اگه بهش بگی دوست دارم واست میمیرم خیلی حال می کنه. اتفاقا می بینه با چه مرد ضعیفی طرفه که داره هیچی نشده غش و ضعف میره. و بعد خیلی راحت خسته کننده و غیر قابل اطمینان میشی در نظرش.پس مخفی اش کن.
بدون که این حس رو قبل از ازدواج همه دارن.هرکی عاشق میشه این بی تابی رو داره.
اما مهم اینه که بعد از ازدواج هم همینطوری بمونه و مهم اینه که این حرفا رو بعد از ازدواج بزنی.
درسته پاستا جان سعی می کنم دلم می خواد اگه بشه تابستون دیگه عقد کنیم ولی گذاشتم خودش تصمیم بگیره اگه خواست که فبها اگه هم نخواست که باید صبر کنم الآنم امتحان دارم موبایلمو خاموش کردم نامزدم تو امتحانا موبایلش خاموش بود الآنم که امتحاناش تموم شده هنوز خاموشه نمی دونم چرا حالا منم موبایلمو خاموش می کنم چیزی که عوض داره گله ندارههههههههه:227:
سلاممیگه دو سه سال دیگه عقد می کنیم من هم نمی تونم تحمل کنم پس تصمیم گرفتم که دیگه یه مدت ولش کنم تحمل ندارم حال و حوصله هم دیگه ندارم به من میگه کم حرف می زنی بعد خودش اصلن باهام حرف نمی زنه یعنی چی واقعا؟دیگه جوابشو نمی دم
سلام
دوست عزیز چرا داری از ما میپرسی که نامزدت بهت علاقه منده یا نه
دوست من ما که کارآگاه یا ذهن خون نیستیم و خودت هم نباید از روی رفتار کردار یک نفر رو حدس بزنی
نمیدونم چرا ما مردم ایران اینطوری هستیم و نمیتونیم حرف دلمونو به همسرمون همسایمون همکارمون دوستمون و ... بزنیم و باید هر کاری رو بشکل غیر مستقیم و با ایما و اشاره و حدس و ... انجام بدیم
وقتی که ابزاری خوبی به اسم گفتگو وجود داره
شما از رفتار نامزدت اینطور برداشت کردی که ممکنه بهت علاقه نداشته باشه (البته این برداشت خیلی هم دور از ذهن نیست و ممکنه واقعا همینطور باشه) و خیلی خوبه که این دغدغه رو داری و مطمئنا باید یک جواب مناسب پیدا کنی
برای همین یبار با نامزدت بیرون قرار بذار و با هم صحبت کنید و ازش بپرس بهت علاقه داره یا نه و علت رفتارشو بپرس
الان خیلیا تعجب کردن که مگه تو دوره نامزدی پسر و دختر باید با هم حرف بزنن !!!!!!!!!!!!!نامزدی که برای اینچیزا نیست ؟؟؟؟؟؟؟؟متاسفانه اینطور جا افتاده که نامزدی یعنی طرف مقابل رو نشون کردی که دیگران نیان سمتش !!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
:33::dread::dejection::cower:
من مشاور نیستم ولی ازدواج های زیادی رو به چشم دیدم چه دوست و آشنا چه اقوام نزدیک و درجه 1 و خیلی درسها رو گرفتم
من اگر جای شما بودم تا وقتی که از علاقه نامزدم برای ازدواج مطمئن نشدم (و مخصوصا اگر از سوی نامزدم طرد میشدم یا حداقل این حسو داشتم)ازدواج نمیکردم
احساس می کنم ایشون هم منتظرند تا از سمت شما محبت دریافت کنن و ابراز علاقه شمارو ببینن ...
من همه پست هاتون رو خوندم .... گفتی موبایلش خاموش بود وقتی روشن کرد بهش گفتم اگه منو میخای بگو بیام سراغت ... ؟
من اگه به جای دختر خالت بودم همین جوری سرد رفتار میکردم ... ما خانوما باید اطمینان پیدا کنیم که طرفمون قطعا مارو میخواد که بریم سمتش ... اگه یک درصد احتمال بدیم شاید پس زده بشیم پا پیش نمیذاریم ....
اولا چند وقت گوشیش خاموش بوده ، شما اصلا سراغشو نگرفتی ... به خونه خاله که میتونستی حداقل یک بار تماس بگیری و بگی میخای حال نامزدتو بپرسی و بهش خسته نباشید بگی و بهش اطمینان بدی که منتظر پایان امتحان ها و روشن گوشیش هستی ...
شما این کارو نکردی بلکه بعد از چند روز بی خبری بهش این پیام رو هم دادی ... به نظرت درست بود این کارت ؟
خوب فکراتو بکن ... شاید ریشه مشکل از خودت باشه ...
بازم برات حرف دارم ...
موفق باشی :72:
سلام به همه ی دوستان واقعا از همدردی تون ممنون خب لازم دونستم یه چیزایی رو بیشتر براتون توضیح بدم.معاون کلانتر جان من دقیقا با نظر شما موافقم هر کس هر خواسته ای داره باید رک و راست بگه کاملا موافقم منم چند بار بهش گفتم منو می خوای یانه.چند بار.ولی ایشون هر دفعه میگه باز شروع نکن.مشکلم اینه که هر دفعه یه چیزی میگه .اون اوایل می گفت سر ناخنتو به صد تا پسر نمی دم.یه مدت بعدش اس داد که بهت احساس خاصی ندارم.تا همین چند وقت پیش که گفتم منو می خوای یا نه گفت آره دیگه بخوام یا نخوام فرقی نداره(منظورش این بود که همه فهمیدنو دیگه نمیشه چیزی رو تغییر داد)این طور شد که منم گفتم خیلی فرق داره هر وقت خواسی بگو بیام سراغت فعلا چیزی بین ما نیست.آخه شما بگین بعد از پنج شیش ماه که همه شهر فهمیدن ایشون نامزد منه این جواب من بود -دیگه بخوام یا نخوام فرقی نداره-
- - - Updated - - -
B]معاون کلانتر.شهر ما خیلی کوچیکه اصلن نمیشه از این کارا کرد مخصوصا ما که قیافمون تابلو ه.منو نامزدم خیلی سنمون کمه اگه ما رو باهم ببینن فوری فکر می کنن دوست دخترمه و اون وقته که باید بزاریم کلا از شهر بریم بعدشم منم راضی شم خودش راضی نمیشه خودشم راضی شه پدر مادرش یهنی خالمو شوهر خالم راضی نمیشن آخه تک فرزنده خیلی روش حساسن احتمالا این حساسیت بعدا هم مشکل ساز میشه دیگه چاره ای نیست من اصرار دارم که باهم حرف بزنیم اما اون فبول نمی کنه من بهش حق می دم هنوز خیلی کوچیکه درسته خیلی بیشتر از سنش می فهمه ولی بازم هنوز مونده تا اهمیت این کارا رو درک کنه خیلی دوسش دارم خودشم می دونه تا حالا بالای ده بار بهش گفتم دوسش دارم تنها راه ارتباطم باهاش اینه که هر از چند گاهی واسش نامه می نویسم یه جوری بهش می دم اما حتی جواب نامه رو هم نمی ده خیلی هم بهش وابستم حتی همون موقع که بهش گفتم چیزی بین ما نیست بار بعدش بهش گفتم این چیزارو بیخود گفتم میمیرم واست .الآن هم تصمیم گرفتم یه مدت تو فکرش بیام بیرون چون گفته دو سال دیگه عقد کنیم .نمی دونم والا.از دست کارای این دختر.م
- - - Updated - - -
B]معاون کلانتر.شهر ما خیلی کوچیکه اصلن نمیشه از این کارا کرد مخصوصا ما که قیافمون تابلو ه.منو نامزدم خیلی سنمون کمه اگه ما رو باهم ببینن فوری فکر می کنن دوست دخترمه و اون وقته که باید بزاریم کلا از شهر بریم بعدشم منم راضی شم خودش راضی نمیشه خودشم راضی شه پدر مادرش یهنی خالمو شوهر خالم راضی نمیشن آخه تک فرزنده خیلی روش حساسن احتمالا این حساسیت بعدا هم مشکل ساز میشه دیگه چاره ای نیست من اصرار دارم که باهم حرف بزنیم اما اون فبول نمی کنه من بهش حق می دم هنوز خیلی کوچیکه درسته خیلی بیشتر از سنش می فهمه ولی بازم هنوز مونده تا اهمیت این کارا رو درک کنه خیلی دوسش دارم خودشم می دونه تا حالا بالای ده بار بهش گفتم دوسش دارم تنها راه ارتباطم باهاش اینه که هر از چند گاهی واسش نامه می نویسم یه جوری بهش می دم اما حتی جواب نامه رو هم نمی ده خیلی هم بهش وابستم حتی همون موقع که بهش گفتم چیزی بین ما نیست بار بعدش بهش گفتم این چیزارو بیخود گفتم میمیرم واست .الآن هم تصمیم گرفتم یه مدت تو فکرش بیام بیرون چون گفته دو سال دیگه عقد کنیم .نمی دونم والا.از دست کارای این دختر.م
آقا سعید یعنی چی که قبول نمیکنه صحبت کنید!؟!؟ بهش بگید که الان همه شما رو نامزد هم میدونن و باید تکلیف هردوتون مشخص بشه.
اگه نمیخواد و یا هنوز تصمیم قطعی نگرفته فکراشو بکنن تو یه مدت زمانی و جواب بده،یا با هم پیش مشاور برید، اگرم تصمیمش رو گرفته با هم برای زمان عقد تصمیم بگیرید
یعنی چی دو سه سال شما هم بی خیالش میشید!؟! میشه به نظرتون؟ خانواده هاتون چیزی نمیگن؟! اون خانم در انیصورت میتونن خواستگار دیگه ای بپذیرن یعنی؟! اگه یه روز فهمیدید اینطوری شده شما مشکلی ندارید؟؟
اگر دیدین به هیچ صورت حاضر به صحبت منطقی نیست و کلا حاضر به صحبت نیست! با مادرش صحبت کنید(البته دخالت خانواده ها رو من اینجا مجاز میدونم چون به نظر میرسه این خانم هنوز واسه ازدواجش زوده و به بلوغ فکری کافی نرسیده. نمیتونه فعلا مسئولیت همسرش و خانواده جدید رو بپذیره. ببخشید این نظر منه فقط!)