سر دو راهی طلاق و ادامه ی زندگی
سلام
من 6 ساله ازدواج کردم.شوهرم 1سال ونیم سربازی داشت بعد قرار بود با پدرش که کار ساخت وساز داشت کار کنه که اون هم چون ورشکست شد شوهرم به مدت 9 ماه بیکار نشست تو خونه بعد از اون با کمک واصرار من ماشین قسطی تهیه کردیم که 4 ساله تو یه آژانس مشغول و فقط اقساط ماشین رو پرداخت کرد و یه خاطر مشکل مالی پدرش به خانواده اش هم کمک میکرد و از من پنهون میکرد.ما مدت 5 سال و نیم نامزد موندیم و آخر سر هم برادرم خانه اش را به ما داد که فقط مبلغ کمی اجاره میدادیم.تو این 8 ماه هم فوقش 2و3 ماه تو اون خونه نشستیم.همسرم خیلی وابسته خانوادش هست و مدام میرفت خونه اونها یا زمانی هم که خونه بود ماتم زده بود یا هم که میخوابید.تو دوران نامزدی هم خیلی بهم بی توجهی میکرد و بهانه اش هم این بود که مشکل مالی بهش فشار میاره واگه مشکل پدرش حل بشه همه چیز خوب میشه.تو این همه مدت هم پدرم تمام خرج و مخارج من رو میداد.قبل از عید جر و بحثمون شد سر بی توجهی و وابستگی بیش از حدش به خانواده اش و به من سیلی زد من هم خونه رو ترک کردم و 2 ماه قهر موندیم و 3و4 بار زنگ زد که جواب ندادم و چند بار هم پدر و مادر و مادربزرگش زنگ زدن.پدرم گفت ما تصدیگه خسته شدیم و تصمیم به جدایی گرفتیم بیاید خونه و جلسه بگذاریم و توافقی تموم کنیم.دو بار هم عید زنگ زد که بیاین و فهمیدیم که منو اینجا بلاتکلیف گذاشتن و رفتن مسافرت بعدش هم پدرش برای من اظهارنامه تمکین فرستاد.مقابل عمل اونها ما هم ماشین رو خواستیم که بدن و خونه رو خالی کنه و نفقه و مهریه رو اجرا گذاشتیم.یه جوری شد که ما دوباره اشتی کردیم علارغم اینکه حرفها و توهین های زیادی به ما کردن.من از شکایت هام گذشتم که یه فرصت دوباره به همسرم بدم.ولی باز هم نشد و خونه رو خالی کردیم و توانایی رهن خانه نداره و من در منزل پدرم هستم و ایشون هم منزل پدرش. رفتیم برای طلاق توافقی که من از مهریه ام گذشته بودم فق میخواستم تموم شه ولی با اصرارها و پشیمانی های همسرم باز هم برگشتم.از یک طرف سختی هایی که تو این 6 سال کشیدم میاد جلو چشم از یک طرف هم اصرارهای همسرم که بلکه راست میگه و واقعا میخواد تغییر کنه.ترس از اینکه عمرم همینجوری بیخودی تلف شه و ببینم بازم م من شکست خوردم.خانواده ام اصلا راضی نیستن و از اینده ی من میترسند.میترسم بازم فرصت بدم وشوهرم بطور موقت تغییر کنه دیگه اون موقع با چه رویی بازهم برگردم.کمکم کنید.هم از طلاق میترسم هم از ادامه زندگیوخیلی دو دلم