+دارم با دست خودم زندگیمو خراب می کنم!!!
خیلی آشفته شدم، همه اش انگار اضطراب دارم نمی دونم چرا احساس می کنم امکان داره همسرمو از دست بدم، همه اش احساس می کنم منو دوست نداره، احساس میکنم این چند وقته همه اش داره به جدایی فکر میکنه، همه اش ناراحتم و نمی تونم ازاین حس هم چیزی بهش بگم، اما اون حتی همین امشب هم بهم گفت که منو خیلی دوست داره ولی نمی دونم چرا احساس میکنم واسه دلخوشیم این حرفا رو می زنه!! احساس بدی دارم..
می ترسم با این کارهام اعصابشو خرد کنم. می ترسم فکر کنه زن ضعیفی هستم و بخواد منو ترک کنه! می ترسم از نگرانی هام براش بگم، ازم بدش بیاد یا به نظرش یه آدم احساساتی و بی منطق بشم..
من همسرمو خیلی دوست دارم مخصوصا این چندوقته نمی دونم چرا انقدر بدجور دوستش دارم، طوری که حتی یه لحظه دوریشو نمی تونم تحمل کنم، ولی جلوش نمی تونم باهاش خوب باشم، همه اش عصبی ام می ترسم بفهمه که چه احساسی دارم برای همین این چند وقته همه اش با عصبانیت باهاش حرف میزنم نمی خوام بفهمه که انقدر ضعیف شدم و به بودنش احتیاج دارم.. نمی خوام...
این چند وقته مادرش مریض شده، بعضی وقتها میره پیش اون، با اینکه مادرشو دوست دارم اما مثل بچه ها شدم از اینکه نگران کسی جز من بشه خوشم نمیاد.. خدای من کمکم کن...
تازگی ها یه کار اشتباهی کردم، البته مربوط به خودم بود و خیانت و این جور چیزا نبود، می ترسم می ترسم به خاطر اون کار همسرمو از دست بدم ... نمی دونم چرا عذاب وجدان اون کار اینطوری اذیتم می کنه!! می ترسم چوبشو اینطوری بخورم، اگه اون کنارم نباشه نمی تونم زندگی کنم ... از خودم بدم میاد، من انقدر ضعیف نبودم ... چی کار کنم؟ چه طوری مثل قبل بشم؟؟
خدا خیلی کمکمون کرد تا بتونیم با هم ازدواج کنیم، نکنه لیاقت این زندگی رو نداشته باشم!!!!!!!!
چی کار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
RE: دارم با دست خودم زندگیمو خراب می کنم!!!
چند وقت پیش با هم بحثمون شد، گفت به کارهات فکر کن یه وقت برات گرون تموم میشه. اون وقت دیگه پشیمونی سودی نداره. این جمله اش تمام نگرانی هامو تأیید کرد.. چی کار کنم که وضع از این خرابتر نشه. من خیلی سردرگم شدم خیلی ...
RE: دارم با دست خودم زندگیمو خراب می کنم!!!
به نظر من قبل از اينكه دير بشه با يه مشاور خانواده مشورت كن دوست من . وضعيت شما اضطراري تر از اوني هستش كه بخواي اينجا منتظر راهنمايي هاي ما باشي
سربلند و پيروز باشي
RE: دارم با دست خودم زندگیمو خراب می کنم!!!
سلام روزن:72:
به تالار همدردی خوش اومدی .
اول از همه آروم باش دوست من ، با این همه دلواپسی و نگرانی کاری از پیش نخواهی برد ...
من فکر می کنم ناآرامی ، نگرانی و افکار منفی شما بیش از اینکه در مورد همسرتون صدق کنه ، بر می گرده به افکاری که در مورد خودتون دارین ..
چرا اینقدر اعتماد به نفستون رو از دست دادین ؟ چرا فکر می کنید رفتارتون اعصاب ایشونو به هم می ریزه؟ چرا فکر می کنید دوستتون نداره ؟
روزن عزیز :72:
هر آدمی ممکنه دچار اشتباه بشه اما دلیل نداره تا عمر داره خودشو به خاطر اشتباهاتش سرزنش کنه . اشتباه کردن به معنی بد بودن نیست . فکر نکن چون مرتکب اشتباهی شدی دیگه دوست داشتنی نیستی .لطفا نقاط مثبت خودت رو به یاد بیار .اونا رو لیست کن و ببین که چقدر دوست داشتنی هستی . اگر اشتباهی کردی تلاش کن جبرانش کنی نه اینکه با تمرکز روی اون زندگیت رو هم به خطر بندازی .
سعی کن آروم باشی و به این فکر کنی که چطور می تونی شرایطت رو تغییر بدی .کافیه فقط کمی خودت رو باور کنی و دست از منفی بینی و منفی بافی در مورد خودت برداری ...اونوقت می بینی که همسرت هم تو رو دوست داره ...
توصیه می کنم آرامش خودت رو حفظ کنی و با دقت بحث ها و نوشته های انجمن های زیر رو مرور کنی و در نهایت هر چی برداشت می کنی همینجا بنویس :
- آرامش
- آگاهیها ، مهارتها و روشها
- مشاور خانواده
موفق باشی .
RE: دارم با دست خودم زندگیمو خراب می کنم!!!
اینکه شوهرت بفهمه چقدر دوستش داری چرا فکر می کنی دلیل ضعفه ؟؟؟ زن و شوهر باید همدیگه رو دوست داشته باشن . یه ذره از نگرانی هات کم کن . خودت رو به یه کاری مشغول کن . اون اشتباهی هم که میگی کردی اگه گفتنیه بگو بهش تا از عذاب وجدان و اینا خلاص شی اگر هم گفتنی نیست فراموش کن و بسپرش به دست خدا . مهربونتر باش و به خدا توکل کن به خونواده همسرت هم گیر نده که اصلا خوب نیست عاقبت خوبی نداره
RE: دارم با دست خودم زندگیمو خراب می کنم!!!
ممنونم از توجهتون..
این حالتی که گفتم بیشتر شبها بهم دست میده، این دو شبه از اضطرابی که داشتم تا سحر نمی تونستم بخوابم، همسرم هم سحر بلند می شد و می دید من هنوز بیدارم. دست خودم نیست یه دفعه توی دلم خالی میشه.
خانم طاهره عزیز اون مطالب رو حتما میخونم. ممنونم که کمکم کردین.
اشتباه من قابل جبران نیست، یعنی کسی که در حق اش مرتکب اشتباه شدم رو دیگه نمی بینم. به طور مستقیم ربطی به زندگیمون نداره اما می ترسم که غیر مستقیم ربط پیدا کنه، یعنی تأثیر بذاره. راستش من خیلی سعی می کنم گناه نکنم اما این سری با اینکه می دونستم دارم گناه میکنم اما برای اینکه کارم راه بیفته اون کار اشتباه رو کردم!!
اصلا نمی تونم در موردش با همسرم حرف بزنم چون حتی خودم هم وقتی بهش فکر میکنم از خودم بدم میاد وای به حال اینکه همسرم هم بفهمه.
مامان میم عزیز من ازاین نمی ترسم که همسرم بفهمه دوستش دارم، اون خودش می دونه دوستش دارم، اما دوست ندارم از وضعیت الانم با خبر بشه، دوست ندارم بفهمه که احساس می کنم دارم از دست می دمش و علت همه نگرانی هام این قضیه شده.. آخه من در ظاهر خیلی مغرورم. اگه همچین قضیه ای رو بفهمه شوکه میشه...
خودم هم دوست ندارم به خانواده همسرم گیر بدم اما این چند وقته خیلی حساس شدم هر عملی رو که ازش می بینم میزارم به حساب اینکه از دستم خسته شده..
این چند وقته هم کاراش خیلی زیاد شده. منم که عصبی شدم. دیشب کلی تعجب کرده بود، می گفت تو که انقدر زود عصبانی نمی شدی چرا اینطوری شدی... راست می گه من هیچ وقت عصبانی نمی شدم. خیلی آروم بودم. الان عصبانی میشم تا جلوی اشکامو بگیرم :47:
RE: دارم با دست خودم زندگیمو خراب می کنم!!!
RE: دارم با دست خودم زندگیمو خراب می کنم!!!
طاهره خانم، اون مطالبی که گفته بودین رو خوندم، البته دقیقا نفهمیدم منظورتون کدومشون بود، ولی هر چی به نظرم خوب بود رو خوندم..
وقتی به اونها فکر می کنم آروم تر میشم. اما بازم ...
دو روز همسرم میخواد بره مأموریت! شاید این دو روزه بهتر بتونم خودمو رو به راه کنم، شاید هم بدتر بشم، نمی دونم...
خدایا کمکم کن
RE: دارم با دست خودم زندگیمو خراب می کنم!!!
سلام خانمی!
به نظرم به همسرت بگو یه مقدار نگران همسرت و خودت و زندگیت هستی!
به یه روانپزشک هم مراجعه کن تا با یه داروی ضد اضطراب بتونی کمی آرومتر بشی!
این دو روز هم سعی کن آروم باشی و فکرهای منفی رو از ذهنت دور کنی!
تو با این روش زودتر از اینکه همسرت فکری بکنه خودت زندگیت رو تلخ می کنی!
RE: دارم با دست خودم زندگیمو خراب می کنم!!!
سلام روزن عزیز.
من دقیقاً احساس ت%D