من و همسرم 3سال قبل عقد کردیم هنوز خونه خودمون نرفتیم و توی دوران عقد به سر میبریم 2دفعه تاریخ برای مراسم ازدواجمون تعیین کردیم اما همسرم هر دفعه با بهونه مراسم رو عقب انداخت من و همسرم از دوتا شهر مختلفیم و فرهنگ و آداب و رسوممون خیلی باهم فرق میکنه واسه خانواده من گرفتن عروسی توی شهر دختر خیلی مهمه اما همسرم قبول نمیکنه حتی قبول نمیکنه یه مراسم خانواده من با هزینه خودشون توی شهر ما بگیرن و یه مراسم شهر همسرم با این وجود خانواده ام قبول کردن عروسی رو شهر همسرم بگیریم پدرهمسرم به دلیل اختلافای قدیمی با مادرشون چند ماهی میشه ازدواج کردن و به این دلیل همسرم نمی خواد پدرش توی عروسی باشه واز یه طرف اگه پدرش نباشه مهمونا دلیل نبودن پدرش رو میپرسن و باعث سر افکندگیش میشه و اگه پدرش باشه باهاش سرد برخورد میشه و با زهم برای همه جای سوال پیش میاد به همین دلیل مراسم رو به تعویق میندازه یه دفعه بهم گفت یه سفر خوب بریم بعد هم بریم سرخونه زندگیمون من قبول نکردم الان چند ماهیه باهم قهریم و من واقعا از این وضعیت خسته شدم نمیدونم بهش پیشنهاد سفر رو بدم یا منتظر بمونم تا اوضاع بهتر بشه