برای تصمیم گیری در ازدواج و انتخاب درست گیج شدم
سلام،چندوقت پیش تو یه عروسی شرکت کردم عروسی فامیلای شوهر خواهرم بود و من هیچکسو اونجا نمیشناختم فقط بخاطر سرگرمی رفتم اما اونجا با یه پسری اشنا شدمو ازش خوشم اومد مهمتر اینکه از خانوادش بخصوص مادر و خواهرش خوشم اومد اینم بگم که حتی یه کلمه هم با اون اقا صحبت نکردم اما شخصیت ایشون و خانوادش بدجوری منو شیفته خودش کرد،با این حال چیزی نگفتم چون خودتونم میدونید دختر باید پسندیده بشه نه که بپسنده،چند وقت بعدش خواهرم گفت که میخوام به شوهرم بگم تو رو بهشون معرفی کنن،منم که از قبل خوشم اومده بود قبول کردم،خیلی خوشحال بودم چون این اقا همه معیاراش با معیارای من میخوند و کاملا میدونم خیلی سخت پسندم و همچین کسی دیگ ممکن نیست برام پیدا بشه،خواهرم توی فکر بود که این موضوعو عنوان کنه اما هروقت با فامیل شوهرش روبرو میشه بدی اون اقارو میشنوه مبنی براینکه خیلی ادم سواستفاده کن و بی ملاحظه ایه،و از هر چیزی میخواد به نفع خودش استفاده کنه،درصورتیکه تا قبل از اینکه بفکر عنوان همچین مسئله ای باشیم خواهرم همش تعریفشو میکرد هنوز هم اون خصلت های خوبی که ازش میگفت توی چشم هست اما این یه مورد زبون زد فامیلشون شده و همه رو شاکی کرده،بعلاوه اینکه من هیچوقت نمیتونستم همچین ادمهایی رو تحمل کنم اما درمورد این اقا بهتره بگم چشمام کورشده،اینم بگم که مطمئنیم اگر این پیشنهاد به خانواده اون اقا داده بشه (تعریف از خود نباشه )باتوجه به اینکه دنبال همسر هستن حتما پیشنهادو قبول میکنن.همه چیز بمن بستگی داره و من نمیدونم چکار کنم،از یه طرف شیفته خانواده و شخصیتشون شدم از یک طرف هم میگم حتما خدا نخواسته که قسمت هم بشیم و حکمتی توش هست...