بر سر دو راهی برای بزرگترین تصمیم زندگیم موندم فرصتم خیلی کمه
سلام
من هم اکنون بر سر یه دوراهی خیلی سخت موندم من و همسرم هر دو ازدواج دوممون هست و هر کدام از ازدواج قبلی یه بچه داریم بچه من پسره 18 سالشه پیش مادرمه بچه اون دختره 5 سالشه پیش همسر سابقشه
ما داریم مهاجرت میکنیم و از ایران میریم تو این سالها که منتظر بودیم کارمون درست شه همسرم هر روز یه تصمیمی میگرفت یه روز میگفت میام یه روز میگفت نمیام چون متقاضی اصلی این پرونده من بودم و قبل از ازدواجم این پرونده رو باز کرده بودم و قرار بود با پسرم با هم بریم حالا بگذریم که وقتی با این اقا ازدواج کردم با راهنمایی غلط و به عمد منو وادار کرد پسرمو از پروندم خارج کنم و من بعدش فهمیدم که کارش صرفا از روی حسادت بوده طبق حرفهای خودش و مدتها حس بدی بهش پیدا کردم خودشم که کلا ادم با ثباتی نیست و توی همه زمینه ها دچار تزلزله تو مسائل کاری تحصیل مدام تغیر عقیده میده و هر چند ماه یبار یه شغلی انتخاب میکنه و بعدش پشیمون میشه بگذریم میخواستم توضیح بدم که کلا استیبل نیست
حالا قراره ظرف یکی دو ماه اینده از ایران بریم من به همسرم گفتم من به محض اینکه برسم اونجا کار پسرمو درست میکنم که بیاد پیشم میگه تو حق نداری اینکارو بکنی چون ارامش زندگی زناشویی ما بهم میریزه چون من نمیتونم دخترمو بیارم توام حق نداری پسرتو بیاری
از طرفی خودشم یه روز میگه میام یه روز میگه نمیام و چون ادم پیچیده ای هست من هنوز نشناختمش که اومدن یا نیومدنش از روی مصلحته یا سیاسته بخدا خیلی درگیرم نمیدونم چکار کنم
شرط اومدنش اینه که من هزینه های خودمو اونجا خودم پرداخت کنم اجاره خونه و ... و بچمو هم نبرم با خودم
عقیدش اینه که اگه هزینه های منو بده یا چیزی به نام من بزنه تو زندگی در واقع اون پول به پسر من میرسه و میگه اصلا نمیخوام از پول من چیزی به پسرت برسه من هرچه دارم تو زندگی برای بچه خودمه
خواهش میکنم منو راهنمایی کنید باید زودتر تصمیم بگیرم برای زندگیم هر شب با فکر و خیال و نگرانی میخوابم و مستاصل شدم وقتم کمه