چطور با پذیرش شوهرم همانطور که هست، رفتارهایم مستقلانه مناسب باشد؟
سلام دوستان. سلام فرشته ی مهربان:72: روز معلم رو با تاخیر بهتون تبریک میگم.:72: من اینجا از شما و کارشناسان دیگر تالار خیلی چیزها یاد گرفتم. ازتون ممنونم.:43:
داستان مشکلات من و شوهرم از همون اول شروع شد. آماده ی ازدواج نبودیم. بی پولی،عدم حمایت خانواده شوهر، بیکاری همسرم و بعد اومدن به تهران علی رغم رضایت او و خانواده اش.
همسرم کار، پول، سابقه، خونه، ماشین، مدرک بالا و ... تقریبن هیچ کدوم از فاکتورهایی که مرد بهش افتخار بکنه رو نداشت. ولی من فقط از خانواده اش ایراد می گرفتم. همش به من می گفت تو فکر می کنی خیلی می فهمی.
حالا ... بعد از سه سال اون یه کار دولتی داره و اوضاعش از جهاتی بهتر شده و داریم به خونه ای با شرایط بهتر اسباب کشی می کنیم.
فکر می کنم این یکی از دلایلی هست که رفتار شوهرم بدتر شده. فکر می کنه به کجا رسیده و همه باید دورش بگردن.
البته این خونه تنها چیزیه که به دست آوردنش به تنهایی توسط شوهرم و با امتیازی که اون از کارش داشته چندسالی در اختیار ماست. در بقیه موارد من شرایط و یا پول و وام و ... را آماده می کردم و بعد هزاربار از شوهرم به خاطرش تشکر میکردم.
-------------------------------------
فقط به دست آوردن کار و این خونه نیست. من هم خیلی زیاد باعث این غرور کاذب بوده ام. خیلی زیاد نازش رو کشیدم. رفتارهای منفعلانه ی بسیار و چندتا پرخاشگری اساسی. مثل گاو نه من شیرده. کلی شیر میداده بعد با پا میزده ظرف رو میریخته.:47:
حالا ما قهریم. یه قهر خیلی بد.
--------------------------------------
مدتی هست که دارم یاد میگیرم چطوری رفتار کنم. خیلی بهتر شدم. اما شاید صبرم کمه.
فکر می کردم منم میرم جزو "به نتیجه رسیده ها" :323:
-------------------------------------
تاپیکی که خانم فرشته ی مهربان توصیه کردند، فوق العاده است. یه عالمه حرف توش هست.
امیدوارم و همه ی تلاش ام رو می کنم تا این تاپیک آخرین تاپیکی باشه که میزنم برای اینجور مشکلات...
:72:مستقلا درست و مناسب رفتار کردن.:72:
"با پذیرش شوهرم و رفتار و کردارش، همینطور که هست"
اما جزئیات زیادی وجود داره. احتمالش هم هست که رفتار درست رو اشتباه تشخیص بدم. لطفن مثل همیشه من رو تنها نزارین.
اگر زحمتی نیست، پست آخرم رو در این لینک هم بخونین :
http://www.hamdardi.net/thread32165-8.html
از همه ممنونم.
- - - Updated - - -
1. من جراتمندی رو می شناسم. راجع بهش نهم نگین. خودم می دونم !
2. صبرم کمه. می دونم. درستش می کنم.
3. باشه. من باید درست رفتار می کردم، بدون توجه به رفتارای شوهرم و عصبانی و ناامید نمی شدم.
4. الان هم منت کشی و تو رو خدا بیا آشتی کنیم نداریم. اون هم با این رفتار زشتی که شوهرم در پیش گرفته. من زندگی درست رو در پیش می گیرم و صبر می کنم.
ولی... مثلا آیا باید ظرف میوه ی پر از اشغالش رو بشورم؟ حداقل نمیتونه آشغالش رو خالی کنه؟ همه رو بذارم کنار خودش بیاد بشوره؟ مهم نیست؟ مهمه؟
آخه اون بیشتر از اینکه حرص منو دربیاره میخواد بی اعتنایی کنه.
کلافه ام.:102:
فرشته ی مهربون منتظرم که بیای.
صبا جان چرا میای می خونی و میری؟ چرا نظر نمیدی؟
دوستان، نظرتون چیه؟:302: