کسی که فکر میکردم بهم علاقه داره، یه آدم دختر باز بود!
سلام دوستان
دیروز داغون شدم .:47:
قضیه از این قرار هستش که حدود 4 ماه پیش یکی از همکلاسی هایم که خیلی هم ازش خوشم می آمد به من پیشنهاد واسه آشنایی بیشتر داد و یه سری حرف زد که مثلا من دختر ساده و بی آلایشی هستم و واسه همین دوست داره بیشتر با من آشنا بشه .راستش منم از اون خوشم می آمد و وقتی این حرف را بهم زد خیلی دوست داشتم پیشنهادش را قبول کنم و ته دلم خوشحال بودم که اونم از من خوشش اومده ، ولی بهش گفتم :نه ! من اهل این جور روابط دو نفره نیستم. اونم یه کم هول شد و بعد مودبانه عذرخواهی کرد ورفت. برای اون همه چی تموم شد(شاید اصلا چیزی براش شروع نشده بود که بخواد تموم بشه)
اما برای من تازه اول مصیبت بود . چون ازش خوش میومد ناراحت بودم که چرا بهش "نه" گفتم ولی از طرفی من واقعا دنبال دوستی نبودم و فک میکردم اونم دنبال دوستی نیست وحتی فکر میکردم با این "نه" ای که بهش گفتم اون بیشتر بهم علاقه مند میشه.من تا قبل از اون روز با این که ازش خوشم می اومد زیاد بهش فکر نمیکردم . اما از اون روز به بعد همیشه بهش فکر میکردم : موقع درس خوندن ،نماز خواندن ،قدم زدن و تو اتوبوس ....کل عید را نتونستم درس بخونم چون همش به اون فک میکردم .خلاصه اینکه عاشقش شدم وفکر میکردم به همون نسبت اونم عاشق من شده.:grief:
اما دیروز داغون شدم. دیروز فهمیدم که این اقا اصلا اونی نبوده که من فکر میکردم و یه آدم دختر بازه مزخرفه .فقط همین .فکر کنید این آقا نشسته بود سرکلاس و بایکی از دخترای کلاسمون که تازگی ها هم ظاهرا با هم دوست شدند راجع به دوست دختر قبلیش و اینکه چقذر زوذ بهش وابسته شده حرف میزد. خلاصه این که فهمیدم این آقا از اونایی هستش که فقط میخواد با دخترا دوست باشه حالا اینکه اون دختر کی هست و چه تیپیه اصلا مهم نیست.
من این همه وقت داشتم به این ادم فکر میکرد ولی حالا میبینم که چه آدم مزخرفی بوده :54:چند وقتی میشه که درست درس نخوندم .اعصابم داغون شده . از همه پسرها بدم اومده . میخوام از امرز فقط و فقط درس بخونم ودیگه بهش فکر نکنم ولی نمیتونم مخصوصا وقتی تو دانشگاه میبنمش.
به نظرم همه پسرها فقط میخوان واسه سرگرمی با یه دختر باشند وبراشون هم فرقی نداره اون دختر چه تیپی باشه.
از امروز یه تصمیم بزرگی گرفتم میخوام دوسال آینده را فقط درس بخونم وبه هیچ آدمی فکر نکنم و رتبه ارشدم زیر 10 بشه.
1.الان سوال من این هستش که چی کار کنم که دیگه از الان تا اخر عمرم دچار این جور توهمات نشم؟؟؟
2.چی کار کنم که با دیدن این همکلاسی ام اذیت نشم؟؟