عدم همکاری همسرم برای حل معضل آوارگی ما
سلام
در فاصله دور از خانه، در حال تحصیلم، پیشتر همسرم قول داده بود در چنین زمانی کاملا همراهم باشد. اما این کار را نکرد و اکنون تنها مانده ام و از هر سو تحت فشارم. فشار درس، فشار رفت و آمدهای متوالی طولانی و بسیار طاقت فرسا، فشار پروژه و استاد. فشارهای مالی. فشار هر دو خانواده برای کم کردن زمان اقامتم در غربت( مخصوصا خانواده همسرم که بسیار برایم آزار دهنده است) نداشتن حریم خصوصی و اجبار به سر و کله زدن با چند آدم ویران تر از خودم و مهم تر از همه فشار های عاطفی که از سمت همسرم متحمل می شوم.
تلاش من برای گرفتن خوابگاه متاهلی به جایی نرسید، اکنون در توان همسرم هست که در محل تحصیل من خانه ای بگیرد و خودش و مرا از این همه سختی رها کند، اما این کار را انجام نمی دهد...
این فشار ها از حد تحمل من خارج است، دارم متلاشی می شوم و راه برون رفتی نمی دانم، جز جدایی و خلاص شدن...
دیگر خسته شده ام از بس لب به شکوه باز کرده ام از دوری و نیازهایم و پاسخی نگرفتم ....
لطفا کمکم کنید :-(