+بچه ها من عاشق شدم ........ترا به خدا بگین چه کار کنم ؟؟؟؟؟////
ماجرا از این جا شروع شد که
سه سال پیش تو یه جشن عروسی با پسر دایی بابام اشنا شدم البته قبلن هم می شناختم و با خونمون امد و رفت داشت اما من هیچ علاقه و توجهی به اون نداشتم اما تو اون جشن با نگاهها و رفتاراش به من نشون داد بهم علاقه مند شده اما بازم من خیلی جدی نگرفتم توجهی نشون ندادنم از اون موقع به بعد تو هر مجلسی که منو میدید خودشو نشون می داد اما از وقتی که او این کارا رو می کرد من با وجودی که ازش خوشم اومده بود خیلی خودمو بهش نشون نمی دادم یا اگه خونواده ی ما برای عید دیدنی یا چیز دیگه خونشون می رفتن من نمی رفتم اما من همچنان به فکرش بودم و خیلی خیلی بهش علاقه پیدا کردم به قول خودمون عاشق شدم:16::16::227::227:
اما از وقتی که من علاقه پیدا کردم و می خوام ببینمش اون دیگه مثل اون وقتا نیست دیگه خونمون نمی یاد و من میمیرم تا ببینمش محل کارش یه شهر دیگست ومن همیشه منتظرش می مونم تا بیاد وقتی یم میاد نمی بینمش از بعد از عید تا الان چند بار اومد و رفته اما من هنوز نشده که ببینمش
به دوستام یا خواهرام که می گم می گن اصلا بهت نمی یاد که از کسی خوشت بیاد اما من براش می میرم میترسم از دستش بدم او خودش اول شروع کرد حالا هم می خوام بهش برسم یا ای یا هیچ کس دیگه یه چیز دیگه اینکه خیلی خیلی مغروره
با خودم فکر کردم بهش زنگ بزنم به یه بهونه ای اما می ترسم به خونوادش بگه ابروم بره اما طاقت ندارم می ترسم این کار رو کنم :47::47:
به نظر شما چه کار کنم که مجبور نشم بهش زنگ بزنم نگین که اون اگه دوستت داشته باشه خودش می یاد یا صبر کنم من می خوام حتما بهش برسم :302::302::302::302:
RE: بچه ها من عاشق شدم ........ترا به خدا بگین چه کار کنم ؟؟؟؟؟////
نمی دانم چرا تازگیها همه عاشق پسردایی باباشون می شوند؟!!در هر حال از شوخی گذشته،ما با گفتن به یک واسطه زن و نه مرد(خیلی مهم است که مرد نباشد) یا گفتن به مادرتان با لفافه:مثلاً ینکه چقدر فلانی کوشاست یا پسر خوبیه،بفهمانید که دوستش دارید.
البته اگر خانواده نسبتاً راحت تری داشته بشید،این امر امکان پذیر است؛وگرنه باید منتظر بمانید یا او خودش بیاید یا اینکه هیچی،بهم نرسید و هر کدام با کس دیگری ازدواج نمایید.می بخشید،اما واقعیت همین است.
RE: بچه ها من عاشق شدم ........ترا به خدا بگین چه کار کنم ؟؟؟؟؟////
امانم میدونه می گه اون پسره خودش دختر خاله و دایی و عمه داره نمی یاد تو رو بگیره یعنی مامانش نمی ذاره
ولی من می دونم اون منو می خوادولی چرا نمی یاد جلو نمی دونم
RE: بچه ها من عاشق شدم ........ترا به خدا بگین چه کار کنم ؟؟؟؟؟////
راستی گرد افرید نوه ی دایی بابامه ما می گیم پسر دایی
RE: بچه ها من عاشق شدم ........ترا به خدا بگین چه کار کنم ؟؟؟؟؟////
سلام
اگه اون واقعا دوستت داره میاد خواستگاری نیازی به قایم موشک بازی نیست . چرا خودت رو سریع وابسته کردی بزار اون بیاد خواستگاری خوشت بیاد از رفتارش و موقعیتش اون موقع روش فکر کن اگه دیدی ارزشش رو داره اون موقع عاشقش شو
مردا روز اول خودشون سرودست می شکونن بعد اوضاع در میارن چه برسه به اینکه یکی رو بفرستی بره جلو و پیشنهاد بده
RE: بچه ها من عاشق شدم ........ترا به خدا بگین چه کار کنم ؟؟؟؟؟////
عزيز دلم مشكل تو رو فقط صبر كردن حل مي كنه يه مدت كلاً بي خيال شو . خلأ باعث جذب مي شه . اگر دوست داشته باشه حتماً خودش پيگير مي شه و اگر هم تو رو دوست نداشته باشه مطمئن باش تو اگه بهش بگي به دست وپاش هم بيفتي نمياد بگيرتت .البته شرمنده اينجوري حرف مي زنم . پس غرورت رو به هيچ وقت زير پا نذار چون اگه بگي و اون بي تفاوت باشه صد در صد وضع از اين بدتر مي شه.
RE: بچه ها من عاشق شدم ........ترا به خدا بگین چه کار کنم ؟؟؟؟؟////
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گرد آفرید
نمی دانم چرا تازگیها همه عاشق پسردایی باباشون می شوند؟!!
:58::58::58:
خیلی با حال بود.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط صفورا
مردا روز اول خودشون سرودست می شکونن بعد اوضاع در میارن
خیلی ممنون از اظهار لطفتون !:73:
:161:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دانا
بچه ها من عاشق شدم ........ترا به خدا بگین چه کار کنم ؟؟؟؟؟
به نظر منم اگه بهتون علاقه داشته باشه اقدام میکنه.میتونید امتحان کنید مثلا به گوشش برسه واسه شما خواستگار اومده به کله میاد.ولی اگه علاقه ای در کار نباشه ، بفهمه بهش علاقه دارید واستون بدتره.ضمنا ممکنه رفتار شما این حس رو در اون ایجاد کرده باشه که شما بهش علاقه ای ندارید.این دیگه تقصیر خودتونه.
RE: بچه ها من عاشق شدم ........ترا به خدا بگین چه کار کنم ؟؟؟؟؟////
دوست خوب
ممكنه پسر دايي شما با ديدن رفتار سرد شما مسئله را فرا موش كرده باشه.
توصيه مي كنم به كمك شخس سومي از احوال دلش با خبر شي.
با دست روي دست گزاشتن هيچ مشگلي حل نميشه.
RE: بچه ها من عاشق شدم ........ترا به خدا بگین چه کار کنم ؟؟؟؟؟////
از راهنمایی همگی ممنونم
من پسره رو کاملا می شناسم از نظر اخلاقی خانوادگی کاری تقریبا خوبه
اما من تا کی بشینم برام خواستگار بیاد در ضمن ما خونواده ی سنتی هستیم و ازدواجامون فامی لی یه یا خواستگار غریبتر نداریم یا اگه داریم خونواده ها موافقت نمی کنن و اونم اینو می دونه
وتنها مانعی که ممکنه وجود داشته باشه اینه که من یه خواهر مجرد بزرگتر از خودم دارم که تا حالا ازدواج نکرده و بابام اعلام کرده تا او شوهر نکنه منم شوهر نمی ده
اما من می ترسم تا خواهرم ازدواج کنه پسر داییمو از دست بدم من فقط اگه مطمئن بشم دوستم داره تا هر وقت که او بگه من منتظرش می مونم
RE: بچه ها من عاشق شدم ........ترا به خدا بگین چه کار کنم ؟؟؟؟؟////
از پست آخرتون معلوم میشه که شما دوست دارید زود ازدواج کنید , به نظر من شما نباید کارهای نسنجیده انجام بدید و خودتون رو جلوی اون سبک کنید سعی کنید تا زمانی که نمی بینیدش بهش فکر نکنید و هر وقت اونرو دیدید بدون کلام دلبری کنید , یعنی دلش رو ببرید , شک نکنید دلبری کردن توی خون شما دخترها هست اما الان که نمیبینیدش بهش فکر نکید چون باعث میشه وقتی اونرو میبینید کارهایی انجام بدید که بعلت یک طرفه بودن دوست داشتن تون , ایشون از شما دوری کنن , در آخر یک توصیه به شما میکنم سعی کنید تا زمانی که باهاش ازدواج نکردید بهش نگید دوستت دارم چون ما پسرا قبل از ازدواج هر کاری انجام میدیم تا این جمله رو بشنویم و وقتی میشنویم یعنی به هدفمون رسیدیم و دیگه به اون
گرمی با دختر مقابلمون برخورد نمیکنیم , البته بعد از ازدواج مراحل عوض میشه و مرحله اول گفتن این جملست و تاثیر مثبت داره , براتون آرزوی موفقیت میکنم .